۱۳۹۴ مرداد ۱, پنجشنبه

نگاهی دیگر به اسلام (بخش 2)
نوشتۀ: علی کبیری

دربخش1 نوشتۀ حاضربا اشاره به سند تاریخی بجامانده ای به نام "آموزه های یعقوب نومسیحی" نشان داده شد که محمّد پیغمبراسلام درخارج از شبه جزیرۀ عربستان به عنوان فردی خونریزبا ادعای باورنکردنی دراختیارداشتن کلید بهشت، معروف شده بود. این سندتاریخی مؤید شخصیت خشن وغیرانسانی کسی بود که برخلاف پیامبران پیشین که دارای صفات پسندیده وخُلق و خوی انسانی بودند، چیزی جز جنگ وخونریزی وشقاوت برای مردم جزیرة العرب به ارمغان نیآورده بود. درواقع، دستاربندان حکومتگر جمهوری اسلامی که با دست زدن به اعمال وحشیانه وشکنجه و اعدام وداغ ودرفش مردم ایران، ادعا دارند که میخواهند مردم را از این طریق به بهشت رهنمون شوند، پا جای پای پیغمبرخونریز خود که مدعی داشتن کلید بهشت بود، نهاده اند.

قسمتی از زندگی فردی وشخصیت محمّد با توجه به محدودیت درمورد حجم نوشته های اینترنتی مورد بررسی قرارمیگیرد.
دربارۀ محمّد پیغمبر اسلام نوشته های بسیاری دردست است. این نوشته کوشش میکند تا زندگی فردی وشخصیت محمّد، به خصوص زنباره بودن وی را بامراجعه به قرآن وروایات ونیز اسناد بجا مانده از غیرمسلمانان، بادیدی متفاوت مورد بررسی قراردهد.

بابررسی زندگی محمّد براساس قرآن وسایر اسناد بجامانده که بسیارنزدیک به حیات وی میباشند، نتیجه میشود که محمّد به سه چیزتعلق خاطرزیادی داشته است:  اوّل- بدست آوردن قدرت، دوّم- استفاده از قدرت برای متحد کردن قبائل شبه جزیرۀ عربی و سوّم- علاقۀ بی حدّ او نسبت به برقراری روابط جنسی بازنان.

بزرگترین ضعف اخلاقی محمّد، علاقۀ وافر او نسبت به جنس مخالف میباشد. این علاقۀ محمّد بعداز وفات خدیجه همسر اوّل او بطور چشمگیری نشو ونما میکند. به نحوی که برای مشروع نشان دادن چنین علاقه ای، با توسل به الله وآوردن آیه های متعدد درقرآن به توجیه شرعی زنبارگی خود میپردازد. البته به این صفت محمّد که گاه تا حد بی قراری وعدم کنترل او برای دست یافتن به زنان با هر وسیلۀ ممکن میرسد، به عنوان فردی مدعی پیغمبری خدا ونه یک فردِ عادی ایراد وانتقاد بسیاروارد است. درواقع کسی که باادعای رسالت از جانب خدا به دعوت مردم برای انتخاب راه درست از نادرست میپردازد، میبایستی انسانی زاهد و عابدوبا تقوا بوده وآنقدرکنترل برتمایلات جنسی خود داشته باشد تا بتواند به عنوان مُدل و راهنما پذیرفته شود ونه آنکه با چنین ضعف اخلاقی نمونۀ بارزی از هرزگی وزنبارگی باشد. چنین است که به شهادت تاریخ پیروان و رهروان راه او نیز درزنبارگی وهرزگی چیزی از او کم نداشتند.

از نظر روانشناسی باید توجه داشت که ازدواج محمّد 25 ساله با خدیجۀ 40 ساله نه به خاطرعشق وعلاقه بلکه باهدف محمّد برای رسیدن به مال ومنال خدیجه بوده ودرچنین رابطۀ زناشوئی بیشترازکششِ عشقی یک مرد جوان نسبت به یک زن بسیارمسن تر از خودش، مسائل مالی ودست یافتن به مال ومنال هدف پیغمبراسلام بوده است. به نظر میرسد که در حیات خدیجه عدم مالکیت محمّد برثروت خدیجه وترس ازبازگشت به زندگی فقیرانۀ قبلی مانع ازآن بوده تا در زنده بودن آن زن آشکارا به اعمالی که بعدازفوت وی در رابطه بازنان به عمل آورد، بپردازد. توجه به این نکته ضروریست که زن 40 سالۀ قرن هفتم میلادیِ ساکن در مکّه که دراندازۀ یک دهکده بوده وفاقد زیرساختهای شهری و بهداشت میباشد، قاعدتاً 60 یا 65 ساله به نظر میآمده است. از این روبه نظرمیرسد که رابطۀ محمّد باخدیجه نه برمبنای رابطۀ زن وشوهری بلکه رابطۀ مادر- فرزندی بوده است. وگرنه چگونه ممکنست که پس از مرگ خدیجه، یک مردِ 50 ساله مانند محمّد دارای تمایلات جنسی بیش از اندازه نسبت به زنان بوده ولی درفاصلۀ سنی 25 تا 50 سالگی یا جوانی تامیانسالی که با خدیجه زندگی میکرده است فاقد چنین تمایلاتی بوده واز نظر تمایلات جنسی تنها به همسری که 15 سال از او مسن تر میباشد، قانع باشد. این احتمال است که آن ازدواج مصلحتی برای دستیابی به مال ومنال خدیجه بوده و محمّد در سفرهای متعدد به سرزمینهای دیگر تمایلات جنسی خودرا از راه روابط پنهانی با زنان دیگر وبخصوص زنان فاحشه در آن سرزمینها ودور ازچشم خدیجه برآورده میکرده است.

شک نیست که محمّد از نظرتجربی ودنیادیدگی ازبیشتراعراب مکّه باتجربه تربود. علت این برتریِ تجربیِ محمّد را میتوان به برخوردهای او در مسافرتهائی که به ساربانی اواز شترهای خدیجه همسر اوّلش مربوط است، نسبت داد. طبق روایتهای مسلمین، محمّد ابتداء به استخدام خدیجه بنت خویلد جهت ساربانی شترهایش درآمده و سپس در عنفوان جوانی با خدیجه که پانزده سال از او مسن تربود، ازدواج کرد. یک سند تاریخی بجا مانده از سوی مسیحیان به سفرهای محمّد به خارج از شبه جزیرۀ عربی اشاره کرده است.

" ومحمّد برای تجارت به سرزمینهای فلسطین و عربستان و فنیقیه ( Phoenicia ) و طائر ( Tyrian ) میرفت."
The Seventh Century in the West-Syrian Chronicles by A. Palmer (1993) ، ص 39، برگردان ازمدرک  سُریانی باقی مانده از James of Edessa, AD 691/2

مدرک تاریخی بالا با روایت موّرخین اسلامی مطابقت میکند. طبق مدارک بجامانده ازسوی موّرخین اسلامی، پیغمبراسلام در جوانی و قبل از ادعای پیغمبری، به استخدام خدیجه همسر اوّل خود درآمده وبا به عهده گرفتن سرپرستی شترهای او، بین مکّه و سرزمینهای خارج از جزیرة العرب به حمل ونقل کالاهای تجارتی تجار آن زمان از قبیل کندر، صمغ عربی ونیز دست بافهای یمنی (بُرد یمنی) که از قدیم الایام مورد توجه مردمان سرزمینهای دیگر قرارداشتند، پرداخته بود.

دیگر اینکه، طبق اسناد تاریخی، درآن زمان یهودیان درسرزمینهای یمن، حجاز، فلسطین، سوریه، مصر، میانرودان و شمال آفریقا ساکن بوده و به کار تجارت اشتغال داشتند. از این رو نمی توان منکر این واقعیت شد که تماسهای تجارتی مکرر محمّد با یهودیان فلسطین وسوریه و یمن وغیره ونیزتماس با مسیحیان، تأثیری در تغییر جهان بینی وی از بت پرستی به یکتاپرستی نداشته است. دراین مورد پژوهشهای گسترده ای از سوی پژوهشگران غربی در مطابقت آیه های قرآن با کتاب عهد عتیق یهودیان وانجیل مسیحیان انجام گرفته است که در نوشته های جداگانه ای میتوان به شرح آنها پرداخت.

به هرحال، محمّد درزمان حیات خدیجه همسراوّل خود با زن دیگری بطوررسمی وصلت نکرد. ولی پس از مرگ خدیجه نه تنها با 19 زن دیگربطوررسمی ازدواج کرد، بلکه بطور غیرعادی تغییر عادت جنسی می دهد، بطوری که با خدمتکاران و کنیزان و زنان ودختران اسیر شده درجنگها و حتی بطورغیر منتظره و بی پروا نسبت به برقراری روابط جنسی با زنان ودختران خویشاوند نزدیکش وحتی زنان فاحشه نیز اقدام می کند، که بعداً درهمین نوشته به چنین مواردی خواهیم پرداخت. دراین نوشته تنها به بررسی علاقۀ محمّد نسبت به زنان وروابط جنسی نامتعارف باآنان میپردازیم. توجه به این واقعیت حائز اهمیت است که خدیجه درسال 619 میلادی زندگی را بدرود گفت ودرآن هنگام محمّد 50 ساله شخصیت واقعی واشتهای سیری ناپذیرش نسبت به زنان را بطور آشکار به نمایش میگذارد.

هنوزچندروزازمرگ خدیجه نگذشته وبه اصطلاح کفن او خشک نشده بود که محمّد با سوده بنت زمعه ازدواج کرد. چنین ازدواج زودهنگامی مبیّن آنست که محمّد 50 ساله برتمایلات جنسی خود کنترل نداشته و باید حتماً زنی رادراختیارمیداشت تا از طریق اوآبی برآتش تمایلات نفسانی خود ریخته واطفاء شهوت نماید.

همسران عقد دائم محمّد (اُمهاة المؤمنین) به غیراز خدیجه همگی جوانتراز اوبودند. اسامی همسران رسمی محمّد به شرح زیراست:

1- خدیجه بنت خویلد

بنابر روایتهای اسلامی، خدیجه بیوۀ ثروتمندی بود که قبل ازمحمّد دوبار ازدواج کرده و درمکه بکارتجارت اشتغال داشت. هنگامی که محمّد 24 سال داشت، خدیجه اورا برای ادارۀ امور کاروانهای خود استخدام کرده وپس از مدتی خدیجۀ 40 ساله به محمّد 25 ساله پیشنهاد ازدواج داد. همانطورکه قبلاً نیز شرح آن رفت، درآن ایّام زن 40 سالۀ ساکن مکّه به علت آب وهوای برّی صحاری عربستان و عدم دسترسی زنان آن دیار به بهداشت و نظافت، به صورت زنی 60 یا65 ساله درآمده بود.  به هرحال، خدیجه پس از 15 سال زندگی بامحمّد درسال 619 میلادی درگذشت. توضیح آنکه درزنده بودن خدیجه محمّد همسر دیگری اختیارنکرد.

2- سوده بنت زمعه

هنوز چندروز بیشتر از مرگ خدیجه نگذشته بود که محمّدِ بی قرار در کنترل امیال جنسی خود با این زن ازدواج کرد. ولی هنگامی که فرصت دسترسی به زنان جوانتری نظیرعایشه رابدست آورد، تصمیم به طلاق سوده که هم چاقتر وهم مسن ترازعایشه بود ودیگر برای او جذابیتی نداشت، گرفت. درمقابل، سوده به او پیشنهاد عدم متارکه کرده ودرمقابل نوبت همخوایگی خودرا به عایشه واگذارنمود. محمّد این شرط را پذیرفت.

3- عایشه بنت ابوبکر

عایشه دختر ابوبکر ازدوستان ویاران نزدیک محمّد بود. درکمال شگفتی، محمّد درمقابل پیشنهاد ابوبکر به ازدواج با دختر دیگرش که خواهر تین ایجر عایشه بود، عایشۀ 6 ساله را به خواهر تین ایجراو ترجیح داده وعایشه را به عقد ازدواج خود درآورد. ولی تا 9 سالگی با او نزدیکی نکرده وفقط به بوس وکناربا اواکتفاء مینمود. توضیح آنکه عایشه یکی از همسران بسیارمورد علاقۀ محمّد بود و هنگامی که محمّد درسن 62 سالگی درگذشت، تازه عایشه 18 ساله بود. از همین زمان بود که به تقلید از محمّد، حداقل سن 9 سالگی دختران برای ازدواج مردان مسلمان مبناقرارگرفت.

4- حفصه بنت عُمَر

حفصه دخترعُمَرابن خطّاب از دوستان ویاران ثروتمند محمّد بود که به عقدازدواج اودرآمد.

5- زینب بنت خُزیمه

این بیوه زن به عنوان مادر فقراء معروف بود ومحمّد به خاطر کسب شهرت اجتماعی بااو ازدواج کرد.

6- هند (اُم سَلمه) بنت اَبی اُمیه

این زن بیوه دارای چهارفرزند بود. اوعاشق محمّد شده و به اسلام درآمد. عمل وی باعث خشم قبیله اش ورانده شدن اوشد.

7- زینب بنت جَحش

زینب دخترعمۀ محمّد بود که ابتداء بنا به تصمیم او به عقد ازدواج زیدابن حارثه، برده ای که محمّد به پسرخواندگی پذیرفته بود، درآمد. امّا پس ازآنکه محمّد به زیبائی اوپی برده وبه زینب اظهارعلاقه نمود، زید با موافقت محمّد همسرش راطلاق داده و محمّد نیز بازینب ازدواج نمود. دربارۀ این علاقه تفسیرهائی وجود دارند و آیاتی هم دراین باره درقرآن آمده است که در همین نوشته به آن خواهیم پرداخت.

8- ریحانه بنت زید ابن عَمرو

این زن زیبای بیوه همسریکی ازمردان قبیلۀ یهودی بنی قُریظه بود. بعداز شکست قبیلۀ او ازجانب مسلمانان، 700 تن ازمردان این قبیله به اسارت نومسلمانان درآمدند. سپس محمّدبه علی دستورداد تا سر از بدن آن 700 اسیر دست وپابسته، جداکند. شوهر این زن یکی ازمردان اسیری بود که بدست علی به قتل رسید. محمّد ازمیان زنان اسیرریحانه را که از زنان دیگر زیباتربود برای خود انتخاب نموده وبه او پیشنهاد ازدواج داد. ولی ریحانه از ازدواج بامحمّد که آمر قتل شوهر وخویشانش بود سرباز زد. درمقابل، محمّد بدون رضایت آن زن بطور یک طرفه ریحانه را صیغه نموده واز این راه اوراتصاحب نمود. اینست مبنای صیغه که به تقلید محمّد درمیان مسلمانان رایج شده است.

9- جوویریه بنت الحریث

این زن دختر یکی از سران قبائل عرب بود که پس از شکست آن قبیله، همراه با اسرای دیگر به اسارت مسلمانان درآمد. براساس نقل قول عایشه، جوویریه از چنان جمال زیبائی برخورداربود که محمّد در نگاه اوّل بلافاصله دل درگروی عشق او گذاشته واو را به همسری خود برگزید.

10- رَمله (اُم حبیبه) بنت اَبی سفیان

رَمله دختر ابوسفیان یکی از رؤسای قبائل عرب مکّه بود. این ازدواج ازنظرسیاسی و تبدیل دشمنی ابوسفیان وقبیله اش به دوستی واتحاد، دارای اهمیت بود. ازآن پس افراد قبیلۀ ابوسفیان به اسلام درآمده و از متحدین محمّد شدند.

11- صفیه بنت حُیی

صفیه دختر حُیی ابن اخطب وهمسر 17 سالۀ کنانه ابن ربیع رئیس یک قبیلۀ یهودی بود. درهمان روزی که پدر، برادر، همسروعموها وعموزاده هایش بدست مسلمانان قتل عام شدند، محمّد اورا که زن زیبائی بود ازمیان اسیران برای همسری انتخاب کرده و درهمان شب با او هم بسترشده واو را مورد تجاوز قرارداد.

12- میمونه بنت الحریث

این زنِ بیوه تحت تأثیرفتوحات و روابط صمیمی نومسلمان بایکدیگرقرارگرفته و به میل خود به محمّد پیشنهاد داده وبااو ازدواج کرد.

13- ماریه بنت شمعون معروف به ماریۀ قبطیه

این زن یکی از چند کنیززیبائی بود که حاکم مصر به عنوان پیشکش برای محمّد فرستاده بود. محمّد در غیاب همسرعقدیش حفصه دختر عمر بااین زن که خدمتکار حفصه بود، نزدیکی نموده واو را حامله کرد. از ماریه پسری به نام ابراهیم به دنیاآمدکه دردوسالگی مُرد.

14- مُلکیة بنت کَعب

بستگان این زن درحملۀ نومسلمانان به مکه به رهبری محمّد، با آنها به مقابله پرداختند. ولی بعداز شکست از نومسلمانان، برای بدست آوردن دل محمّد که درمقابل زنان زیبا بدون قید وشرط تسلیم میشد، مُلیکۀ زیبارو را به عنوان عروس تقدیم محمّد نمودند. اما پس ازآنکه محمّد به وصال عروس تازه رسید، ملیکه باخبر شد که پدر او درجنگ بدست نومسلمانان به قتل رسیده است. به همین سبب مُلکیه از محمّد تقاضای طلاق نموده و محمّد نیز به این امررضایت داد.

15- فاطمه العالیه

فاطمه دختررئیس یکی از قبائل عرب بود که از روی ترس به اسلام گرویده بودند. محمّد بعداز چند هفته که ازازدواج آن دو گذشته بود، متوجه شد که این زن از لای درِخانه مردان مدینه رادید میزند. به همین سبب اورا طلاق داد.

16- اسماء بنت نعمان

این زن شاهزاده خانمی یمنی بود که به منظوربازداشتن نومسلمانان از حمله به آن دیار، برای همسری محمّد به او پیشکش شده بود. ولی با نقشۀ عایشه، بعداً از محمّد طلاق گرفت.

17- جاریه

جاریه یکی از کنیزانی بود که درجنگ اسیر شده و محمّد با او روابط جنسی برقرارکرده بود.

18- عَمره بنت یزید

این زن یکی از زنان چادرنشین بیابانی بود که محمّد پیش از همبستری با او، هنگامی که مشاهده کرد که آن زن به مرض جُذام مبتلاست، او را طلاق داد.

19- توُکان القُرَیظه

توُکان یکی از کنیزانی بود که درجنگ بایهودیان مدینه اسیرشده و محمّد بااو روابط جنسی برقرارکرده بود.

آنطور که از گزارشهای تاریخی برمیآید، زنبارگی وتمایل محمّد نسبت به برقراری روابط جنسی بازنان پس از مرگ خدیجه ودر شهر مدینه به شدت آشکارمیشود. این حالت بی قراری پیغمبراسلام مایۀ شگفتی و انتقادها و بدگوئیهائی از جانب یهودیان مدینه میشود. درمقابل، محمّد همچو موارد دیگر دست درجیب قبایش کرده و آیۀ 58 از سورۀ نساء راازجانب الله نازل میکند:

ام يَحسُدُونَ النّاسَ عَلی ما اتيهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ فَقَد آتينا الَ اِبراهيمَ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ وَ اَتيناهُم مُلکاً عَظيماً
آنها (يهودیان) بر فضل و عنايت پروردگارِ محمّد رشک می برند(يعنی بر مقام نبوت و کثرت زنان) و می گويند اگر او پيغمبر بود اينقدر به زنان روی نمی آورد . ما به خاندان ابراهيم هم کتاب و حکمت عطا فرموديم و هم کشوری بزرگ.

از آیۀ بالا چنین برمیاید که داستان روابط جنسی محمّد با زنان دیگر به همین 19 مورد بالا خاتمه نمی پذیرد. درقرآن به آیه های دیگری نیز اشاره شده است که مفسران مسلمان قرآن آنهارا مربوط به علاقۀ جنسی بی حد پیغمبراسلام نسبت به زنان تفسیرکرده اند. ازمیان زنان نامبرده، شرح تصاحب وبرقراری رابطۀ جنسی محمّد با دوتن از زنان پیش گفته درتفسیرهای محققین مسلمان ذکرو به آنها اقرارشده است. یکی از این زنان زینب بنت جَحش، دختر عمۀ پیغمبرو دیگری ماریۀ قبطیه، کنیز حفصه میباشد.

داستان زینب در قرآن واحادیث وروایات به کررات آمده است. شرح مربوط به زینب بنت جَحش، دختر عمۀ محمّد به این ترتیب بود که ابتداء وی پادرمیانی کرده وبه سبب وفاداری فوق العادۀ زید پسر خوانده اش، زینب را برای همسری زید انتخاب میکند. ولی به سبب اینکه زینب از اصل ونسب بالائی برخورداربوده وزید یک بردۀ آزاد شده توسط محمّد بود، زینب وخانواده اش، بخصوص برادرش عبدالله با این ازدواج موافقت نمیکنند. از این رو محمّد مجدداً آیه ای از جانب الله نازل میکند که درآن اجرای حُکم الله برعدم موافقت زینب وخانواده اش تقدم داده میشود. سرگذشت زید به این ترتیب بود که زید ابن حارثه را خدیجه درجوانی خریده وسپس وی را به عنوان برده به محمّد هدیه کرده بود. محمّد به علت وفاداری ورفتار نجیبانۀ زید، او را آزادکرده و به پسر خواندگی میپذیرد. پس ازآن رابطۀ محمّد وزید براساس رابطۀ پدر- فرزندی درمیآید. عبدالله ابن عمرازیاران پیغمبر، میگفت که ما همواره آن مردِ جوان را به منزلۀ فرزند محمّد میدانستیم واز این رو همواره اورا زید ابن محمّد مینامیدیم. به هرحال، پس از مشاهدۀ اکراه زینب نسبت به ازدواج با زید، محمّد آیۀ 36 از سورۀ احزاب را با ادعای نزول ازجانب الله نازل میکند:

ما کانَ لِمُؤمِنٍ وَلا مُؤمِنَهٍ اِذا قَضَی اللهُ وَ رَسُولَهُ اَمراً اَن يَکُونَ لَهُمُ الخِرَرَةُ مِن اَمرِهِم وَ مَن يَعصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَد ضَلَّ ضَلا لاً مُبيناً
هرگاه خدا و رسولش امری را اراده کردند، ديگر برای مرد مؤمن و زن مؤمنه اختيار نمانده و جزاطاعت تکليفی ندارند وگرنه گمراه شده اند

زینب وخانواده اش پس از شنیدن آیۀ بالا به ازدواج با زید رضایت دادند. پس از آنکه زینب به همسری زید درآمد، روزی پیغمبر اسلام بی خبر وبدون دق الباب در غیبت زید به خانۀ او رفت. زینب که بالباس خانه ونیم لخت بود، غافلگیر شده ونتوانست بدن خودرا از دید محمّد بپوشاند. بنا برتفسیر زمخشری، پیغمبربامشاهدۀ صورت وبدن زیبای زینب چنان از خود بیخود شد که بی اختیارجملۀ تخسین انگیز"سُبحانَ الله مُقَلِب القُلوُب" را باصدای بلند برزبان آورد.

آب درکوزه وما تشنه لبان میگردیم/یاردرخانه وماگِردجهان میگردیم

زینب چون این جمله راازدهان پیغمبر شنید، شب هنگام آنرا با زید درمیان گذاشت. زید که به زنبارگی محمّد واقف بود، به فراست دریافت که گلوی محمّد پیش زینب گیرکرده است. لذا روز بعد نزد محمّد رفته وبه او اطلاع داد که قصد متارکه با زینب رادارد. محمّد از اوعلت را سؤال نمود. زید پاسخ داد باوجود آنکه از زینب چیزی جز محبت وخوبی ندیده ام، ولی به علت آنکه او خود را بالاتروبرتر از من میداند، دچار ناراحتی شده ودیگر قادرنیستم بااو به زندگی ادامه دهم. پس ازآن آیۀ 37 ازسورۀ احزاب ازجانب الله بشرح زیرصادرمیشود:

وَاِذ تَقُولُ لُلَّذی اِنعَمَ اللهُ عَلَيهِ وَ اَنعَمتَ عَلَيهِ اَمسِک عَلَيکَ زَوجَکَ وَاتَّقِ اللهَ وَ تُخفی فی نَفسِکَ مااللهُ مُبديهِ وَتَخشَی النّاسَ وَاللهُ اَحَقُّ اَن تَخ شيهُ فَلَمّا قَضی زَيدُ مِنها وَ طَراً زَوَّجنا کَها لِکَی ليَکُونَ عَلّی المُؤمِنينَ حَرَجُ فی. اَزواجِ اَدعِيائِهِم اِذا قَصَوا مِنُنَّ وَ طَراً وَ کانَ اَمرُاللهُ مَفعُولاً
هنگامی که به شخصی که خداوند بدو عنايت فرموده و تو به او عنايت کردی (مقصود زيد است که خدا او را هدايت کرده و پيغمبر او را آزاد فرموده است ) می گويی زن خود را برای خود نگاهدار و از خدا بپرهيز، در ضمير و باطن خود از ترس مردم امری را مخفی می کنی که خداوند آن را فاش خواهد ساخت، در صورتی که بايد از خدا بترسی نه از مردم .  چون زيد حاجت خود را انجام داد ما او را (زينب ر ا) به زوجيت تو در آورديم تا برای مؤمنان ديگر هم محظوری نباشد که با زن پسر خوانده خود ازدواج کنند

آیۀ بالا به روشنی مکنونات قلبی پیغمبر وعلاقۀ او را نسبت به زینب آشکارمیسازد. باوجوداین، محمّد برخواهش نفسانی خود سرپوش گذاشته و باتظاهراززید میخواهد تا از طلاق دادن زینب صرفنظرکند. درمقابل، درپاسخ واکنش نفرت انگیزوبدگوئی مردمان دیگر، باآوردن آیۀ نامبرده ازجانب الله، آن عمل غیرانسانی خود (ازدواج بازینب همسرپسرخوانده اش) موجه جلوه داده وآنرا براساس امر الله وانمودمیکند تا آن عمل مذموم ازدواج باهمسر فرزند خوانده را توجیه الهی کرده باشد. به هر حال، بااین عمل پیغمبر، با وجود آنکه پیشترازدواج با زن پسرخوانده دربین اعراب رسم نبود، پس ازآن ازدواج با زنِ پسر خوانده درمیان مسلمانان رسمیت یافت.

پس ازآن؛ محمّد زید را مأمور کرد تا از جانب پیغمبر به زینب بگوید که الله او رابه زنی به وی داده است وازاو به نیابت از جانب محمّد خواستگاری کند!! زید به خانۀ زینب رفت ومشاهده کرد که زینب مشغول خمیرکردن آرد برای پختن نان است. لذا پشت به زینب کرده و پیغام خواستگاری پیغمبررا به او رساند.

 در تفسير جلالين آمده است که حضرت محمّد گويی روزشماری می کرد تا هرچه زودتر به وصال زینب برسد. بنابراین به محض اینکه عدّۀ زينب بسر رسيد، زینب را به خانۀ برده وباکشتن گوسفندی و تقسیم نان وگوشت میان همسایگان،  او را به حجله برد.

قضیۀ دیگری که موجب هیاهوی بسیارشده وسروصدای زیادی به پاکرد، همآغوش شدن پیغمبراسلام با ماریۀ قبطیه کنیز حفصه دخترعُمر وهمسر محمّدبود. داستان ازاین قراراست که یک روز نوبت همبستری حفصه بامحمّد بود، حفصه بااطلاع قبلی پیغمبر برای دیدارعُمرپدرش به خانۀ او رفته بود. محمّد درخانه منتظر میماند ولی حفصه دربازگشت تأخیرمیکند. درهمین اثناء ماریۀ قبطیه کنیز حفصه واردمیشود. پیغمبر اسلام بادیدن ماریه که ضمناً دارای بَروروئی هم بود، عنان اختیارازکف داده وماریه را دربسترآمادۀ حفصه انداخته و مشغول کارمیشود.

گردستت نمیرسد به بانو/دریاب کنیز مطبخی را

درهمین هیرو ویرحفصه هم ازراه رسیده و بامشاهدۀ این صحنه شروع به داد وفریاد واعتراض میکند. پیغمبربرای جلوگیری از آبروریزی وجنجال، به حفصه قول میدهد که ازآن منبعد دیگر ماریه را برخودحرام خواهد کرد. ولی باز دوباره فیلش یاد هندوستان کرده و قادر نمیشود تا نفس خودرا تحت کنترل درآورد. پس مجدداً دست درجیب قبایش کرده و آیۀ اوّل از سورۀ تحریم رابیرون میکشد:

یا اَيَّهَا النَّبِی لِمَ تُحَرَّمُ ما اَحَلَّ اللهُ لَکَ تَبتَغی مَرضاتَ اَزواجِکَ وَاللهُ غَفُورُ رَحيُم
ای پيامبر چرا چيزی را که خدا حلال کرده است برای رضايت زنان خود بر خويشتن حرام می کنی؟ خداوند تو را بر اين تحريم (کار بيجا) می بخشد

پس ازصدور آیۀ بالا، پیغمبر درفرصتهای مختلف به سراغ ماریه رفته و این همبستریهای مداوم منجر به بارداری ماریه شده و پسری میزاید به نام ابراهیم که دردوسالگی می میرد.

درمحافل اسلامی، زنبارگی وخیانت به همسر از جانب پیغمبراسلام امری عادی تلقی شده است. ویدئوی زیر که درآن آخوندی در صدا وسیمای جمهوری اسلامی به شرح جزئیات همبستری پیغمبراسلام با ماریه کنیز حفصه مبادرت نموده وبه توجیه شرعی آن میپردازد، به عنوان سند ومدرک آشکاری برصحه گذاشتن دستاربندان مسلمان جمهوری اسلامی برخیانت پیغمبراسلام وبخصوص مردان مسلمان نسبت به همسرانشان وتأئیداینگونه اعمال زشت وغیرانسانی آنهاست. شک نیست هنگامی که پیغمبر ورهبر دینی مسلمانان به چنان اعمال قبیحی مبادرت کند، از پیروان عمامه به سرو نمایندگان انتصابی مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، بیش از این چه توقعی میتوان داشت که به پیروی ازمحمّد پیغمبر اسلام، بابرپاکردن حرمسراها وتوسل صیغه که عملی جز خانم بازی و تشویق جامعه به فاحشه پروری، خیانت نسبت به همسران عقدی ورسمی خود را با قبای محمّدی زینتِ اسلامی دهند؟!


البته این آیه های قرآنی وعادی جلوه دادن چنین اعمال غیرانسانی پیغمبراسلام ودربوق وکرنا کردن آنها ازجانب رهبران دینی، در میان سایرمردمان دیگر نقاط دنیا هم دهان به دهان گشته واز انظاردورنمانده است. به طوریکه کاریکاتوریستهای سایر ملل نیز دست بکارشده و کاریکاتورهائی ازداستانهای این گونه اعمال غیر عادی پیغمبراسلام درست کرده اند که مایۀ تمسخرو نیشخند غیر مسلمانان شده است. نگاهی به کاریکاتورهای زیرگواه این ادعامیباشد:


اما واقعیت اینست که علاقۀ پیغمبراسلام درسیرکردن اشتهای جنسی تنها به موارد بالا ختم نمیشود. به طوریکه این خاتم الانبیاء باوجود داشتن حرمسرائی از زنان متعدد عقدی، درشهوترانی بجائی میرسد که به استثنای زنان شوهردار ودخترانی که درجنگها اسیرکرده بود، با زنان فاحشه یا خودفروش نیزروابط جنسی برقرارکرده و برای توجیه خیانتهای خودنسبت به همسرانش، آیه هم نازل کرده و بی پروا عمل میکرد. قسمتی ازآیۀ 50 ازسورۀ احزاب شاهدی براین خیانتهای محمّد بوده و بقیۀ متن آیۀ مذکورحکایت ازپیغمبرنوظهوری میکند که باتشبث به هر وسیلۀ ممکن واز جمله آوردن شاهد ازغیب، اطفاء شهوت میکرده است. درمقابل، به منظور مشروع والهی جلوه دادن آن اعمال خیانت آمیز، موافقت الله را نیزبه عنوان تضمین از جیب قبایش بیرون آورده و به پیروانش ارائه میداده است.

متن کامل آیۀ 50 از سورۀ احزاب به شرح زیراست:

یااَيُّهَاالنَّبِیُّ اِنّا اَحلَلنالَکَ اَزواجَکَ اللاتی آتَيتَ اُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَکَت يَمينُکَ مِمّا اَفاء اللهُ عَلَيکَ وَ بَناتِ عَمَّکَ وَ بَناتِ عَّماتِکَ وَبَناتِ خالکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ الاّ تی هاجَرنَ مَعَکَ وَ امرَاُة مُؤمِنَةً اِن وَهَيَت نَفسَها لِلنَّبِیَّ اِن اَرادَ النَّبِیُّ اَن يَستَنُکِحَها خالِصَةً کَکَ مِن دوُنِ المُؤمِنينَ قَد عَلِمنا ما فَرَضنا عَلَيهِم فی اَزواجِهِم وَ ما مَلَکَت اَيمانُهُم لِلَيلا يَکُونَ عَلَيکَ حَرَجُ وَ کانَ اللهُ غَفُوراً رَحيماً
[يعنی] ای پيغمبر، ما بر تو حلال کرديم زنانی را که مزد آنها را پرداخته ای ،همچنين جاريه هايی که ازغنيمت به دست آورده ای و دختران عمو، دختران عمه، دختران دا يی و دختران خاله ها که با تو مهاجرت کرده اند، همچنين زن مؤمنه ای که خويشتن را به پيغمبر بخشيده است . می توانی او را به عقد خود درآوریو اين امتياز از آن توست، مربوط به ساير مؤمنين که تکليفشان را معين کرده ايم، يعنی حق داشتن چهار زن وهمبستری با جواری خود نيست، اين حکم برای اين است که بر تو حرجی نباشد (از حيث زن در مضيقه نباشی)  و خداوند رحيم و بخشنده است.

قسمت اوّل این آیه مبنی براینکه « ای پيغمبر، ما بر تو حلال کرديم زنانی را که مزد آنها را پرداخته ای...» مؤید این واقعیت است که پیغمبر متأهل به جنده بازی هم میپرداخته است. زیرا فقط وفقط زنان فاحشه و خودفروش هستند که درمقابل دریافت مزد یااجرت المثل، خودرادراختیارمشتری قرارمیدهند. وابتدای آیۀ 50 از سورۀ احزاب به صراحت بر جنده بازی پیغمبر اسلام گواهی میدهد. آیا چنین عملِ یک مردِ متأهل را صرفنظراز اینکه به چه دین وآئینی پایبندباشد، بجزخیانت نسبت به همسرانش به چه چیز دیگری میتوان تعبیرکرد؟

 دیگرآنکه، طبق قسمت بعدی آیۀ بالا و براساس «...همچنين جاريه هايی که از غنيمت به دست آورده ای...،» الله به پیغمبراجازه میدهد تا دختران وزنانی را که درجنگها اسیر کرده بود، مورد تجاوز جنسی قراردهد. البته باید درنظر داشت که آن زنان و دختران بی گناهی که به علت ویرانی خانه وکاشانه شان، کشته شدن شوهران وپدر ومادرهایشان ونیز قرارداشتن درهول وترس واضطراب ناشی ازبی خبربودن از سرنوشت فرزندانشان، قادرنبودند با تمایل شخصی با یک مردِ غریبه حتی اگر لقب پیغمبرراهم یدک بکشد، همبستر شده وبه خواهشهای نفسانی وشهوانی او تن دردهند.  

مضافاً به اینکه طبق توصیه های دیگرالله در آیۀ پیش گفته، کارِ شهوترانی و برآوردن تمایلات نفسانی پیغمبر اسلام به فاحشه ها و زنان ودختران اسیرجنگی محدود نشده وهنگامی که فاحشه ها و زنان ودختران اسیر شده درجنگها دردسترس نبودند، تجاوزپیغمبراز آن حد هم خارج شده و به تجاوز به دختر عموها ودخترعمه ها ودختردائی ها ودخترخاله ها نیز میکشیده است. این واقعیت از قسمت دیگر آیۀ 50 ازاحزاب احراز میشود که طبق آن پیغمبربا کسب اجازه از الله اجازه می یابد تا «... دختران عمو، دختران عمه، دختران دا يی و دختران خاله ها که با [او] مهاجرت کرده اند...،» رانیزبا استناد به حکم الله ازتجاوز جنسی بی نصیب نگذارد.

دراخبار اسلامی آمده است که عایشۀ جوان از این همه خیانتهای پیغمبر به خشم آمده واعمال ناشایست وغیرانسانی او را به عنوان رسول خدا مورد اعتراض قرارمیدهد. درمقابل، مجدداً پیغمبراسلام دست درجیب قبایش برده و آیۀ 51 از سورۀ احزاب به شرح زیر را درمیآورد:

تُرجی مَن تَشاءُ مِنهُنَّ وَ تُؤی اِلَيکَ مَن تَشاءُ وَ مَنِ ابتَغَيتَ مِمَّن عَزَلتَ فَلا جُناحَ عَلَيکَ ذلِکَ اَدنی اَن تَقَرَّاَعيُنُهُنَّ وَلا يَخزَنَّ وَ يَرضَينَ بِما آتَيتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَاللهُ يَعلَمُ ما فی قَلُوبِکُم وَ کانَ اللهُ عَليماً حَليم
لازم نيست در همبستر شدن با زنهای خود نوبت را مراعات کنی . هر کدام را خواستی نزد خود بخوان و هريک را خواستی کنار بگذار، بر تو ايرادی نيست آزادی و اختيار مطلق در ترکِ آنها داری و برای آنها نيزاين ترتيب بهتر است. خداوند به حقيقت آرزوهای شما واقف است.

پس ازآن پیغمبر اسلام باخیال راحت باهر زنی که مایل بود واز او خوشش میآمد همبسترشده و به عیاشیها وزنبارگی و خیانت به همسرانش ادامه داد.

ازاظهار این واقعیت نباید خودداری کرد که درهمۀ موارد پیش گفته، پای الله مرتب به میان آمده وازطریق او بود که پیغمبرآب گوارائی برامیال آتشین خود ریخته و به آرزوهای شهوانی خود جامۀ عمل پوشاند. بنابراین نباید دراین واقعیت شک کرد که الله درکلیۀ این موارد بجزتسهیل کنندۀ عیش ونوش محمّد ودلالی برای اعمال ناپسند وی نقش دیگری نداشته است.

درادامۀ پژوهش و پیگیری اعمال پیغمبراسلام به آیه ای میرسیم که جز آیۀ پورنوگرافیک نمیتوان چیز دیگری به آن نام نهاد. دراین آیه، الله به روشنی وصراحت به پیغمبراسلام وسایر مردان مسلمان باذکر جزئیات اعمال سکسی با زنان، دستورمیدهد که چگونه هنگام نزدیکی باآنان، تمتع گرفته وکامیاب شوند. این آیه بنام آیۀ 223 ازسورۀ بقره، الله به محمّد وکلیۀ مسلمان چنین اَمرمیکند:

نِساؤُکُم حَرثُ لَکُم فَاُتُوا حرَثَکُم اَنّی شِئتُم
يعنی زنان شما کشتزار شمايند و در هر جای کشتزار خود می توانيد وارد شويد. 

تفسیر جلالین که مورد قبول مسلمانان است، میگوید: « مَن قيامِ وَ قُعُود وَاِضطِجاع وَ اِقبال و اِدبار: ایستاده، نشسته، خوابیده، ازپیش (قُبُل) و از پس (دُبُر).

بنازم ذات این الله را که حتی برای اطاق خواب حضرت محمّد وسایرمردان مسلمان، پیش بینی های لازم را بعمل آورده تا ازآن پس به آنها هیچ گونه از نظر سکس با زنان وارد نشود!!

مطالب بالا بطور فهرست واربه بررسی شخصیت پایه گذار دین اسلام پرداخته است. این نویسنده درفرصتهای گوناگون همواره بااشاره به اعمال غیرانسانی مسلمانان و دراین نوشته با نشان دادن شخصیت واقعی پیغمبراسلام، براساس آیه های قرآن و اخبار رسیده ازجانب فقیهان ومفسران مسلمان، اعمال غیرانسانی پایه گذار این دین را موردبررسی قرارداده است. توجه به این نکته لازمست که قاعدتاً نمیتوان دراین مورد صحت گفتار وگزارشهای محدثان و فقهاء اسلامی را مورد تردید قرارداد، زیرا هیچ مریدی حاضر نیست تا منش وشخصیت مراد خود را تااین حد تنزل داده و او رادرانظارمردم خواروخفیف جلوه دهد. منظور از بازگوئی وموشکافی اعمال پیغمبراسلام آنست که افراد ناآگاه به خودآمده و اینقدر زیرعَلَمِ اسلام سینه نزده واز دست یازیدن به داغ ودرفش وزندان وشکنجۀ همنوعان دگراندیش خوددست بردارند. بخصوص آگاه باشند که این جمع دستاربندان جز مشتی اراذل واوباشان وخدعه گران وفریبکاران نبوده و به این جهت نباید عنان اختیار خود، بستگان ودوستان وهم میهنان و بخصوص میهن و آیندۀ فرزندانشان را در اختیار این هیولاهای مهیب بگذارند. این جمع برای سالیان متمادی باعلم به اینکه مطالب قرآن ازجانب خدا نازل نشده و نوشته های آن چیزی جزمشتی ادعاهای کذب و دروغ نیست، اولاً- تاتوانسته اند آیه های آنرا به زبان عربی که برای اکثرمردم ما غیرقابل فهم بوده وثانیاً- با تفسیرهای ساختگی وجعل واقعیتهای آیه ها وسوره های قرآن، مردم مارا در1400 سال گذشته در بی خبری کامل نگهداشته و خودشان را به عنوان نمایندگان خدا برروی زمین جازده اند. درحالیکه اگر اینها به خدا ایمان داشتند، با دانستن زبان عربی که در مدارس طلبه ها به آنان آموخته بودند، نوشته های قرآن را همانطورکه واقعاً بودند به مردم بازگو میکردند ونه آنکه با پوشیدن لباده و عبا وبرسرگذاشتن عمامه، خودشان را به عنوان نمایندگان خدا به مردم ناآگاه نمایانده، ازجهل ونادانی عوام سوء استفاده کرده و به زندگی انگلوار خود بدون دست زدن به سیاه وسفید، ادامه دهند.

اکنون زمان آن فرارسیده تا مردم به حاکمیت جهل وخدعه وفریب آخوندها واعوان وانصارشان مهر باطل بزنند. این جمع مشتی عاری از مغز ودرایت درمملکتداری، ولی تاحد غیرقابل باورخدعه گر وفریبکارهستند که پس از 37 سال حکومت مطلقه براین آب وخاک، مردم را به ذلت وخواری کشانده وهر روز بیشتر زندگی آنان را بسوی تباهی وادبارسوق میدهند.

نوشته های پیشین:

اسلام برای چه قومی آمده است؟

پژوهشی درصدراسلام، مسلمانان اولیه چه کسانی بودند؟

نگاهی نو به اسلام

دروغپردازیهای قرآن

سرنوشت زن مسلمان وپختن قرمه سبزی دربهشت

اسلام ودگراندیشان

حکایت معراج پیغمبراسلام وتأکید قرآن برآن (دروغ تاریخی قرآن)

اسباب کشی الله از اورشلیم به مکّه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر