۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۵, شنبه

سجاده بدوش کشان فریبکار

علی کبیری

مردم مسخ شده از سوی دستاربندان ملبس به لباس محمّدی که از پیشینۀ تاریخی وهویت خود بی خبرند، به مسلمان بودن خود میبالند و از اینکه تازیان چنین آئین بدوی را بضرب شمشیربه نیاکان آنها تحمیل کردند، احساس غرور و سرافرازی میکنند. مسخ شدگان در مقابل الله ای به سجده و رکوع افتاده اند که در کتابش نیاکان آنان را مشرک و کافر خوانده و دین بهی را همچون آئین بت پرستان بشمار آورده است. این نوشته به بررسی چند آیه از سورۀ الروم پرداخته و نشان خواهد داد که همسان تازیانی که به سرزمین ما یورش برده، هستی مردمان را مورد چپاول قرارداده، شهرها را ویران کرده، زنان ودختران ایرانی را مورد تجاوزقرارداده ودربازارهای برده فروشان مدینه به حراج گذاشته، مردان سرزمین ما را به اسارت و بردگی برده اند، این جمعی که کشور و ملت ما را زیر یوغ خود اسیرکرده است هم براساس قرآن عمل کرده و دستاربندان ملبس به لباس پیغمبرکه دراین جمع گرد آمده اند نیزجز تافته های جدابافته ای ازاجداد بدوی خود نیستند. اینان نیزانیرانی بوده وبر طبق آموزه های قرآنیشان، آمده اند تا هستی ملت و کشور ما را به تاراج برده و بر ویرانی کشور ما بیفزایند، وتا به خاک سیاه نشاندن مردم ما از پای نخواهند نشست. در این میان آن جمعی از مردم متظاهرکه به لباس اینان درآمده ومدعی ترویج دین خدا در این سرزمین میباشند، جز خائنان به مردم و ایران نیستند. این جمع اخیر در زمرۀ خائنان اند زیرا که دانسته و آگاهانه در ادامۀ ترویج آئینی که براساس آن کشور ما مورد یورش قرارگرفته و ویران شده است، پافشاری میکنند. براین مردم است که خود را از طلسم باطلِ اسلامی برهانند. این طلسم تنها با باطل السحرِ نفی دستاربندانِ اسلامی شکسته خواهد شد. پس برشماست که همت نموده وبپا خیزید. هرچه زودتر، بهتر!

اما ادعای ما برچه اساسی متکیست وچرا ما ایرانیانِ مسلمان را مردمانی مسخ شده وانمود میکنیم؟  آیا چنین ادعائی ساختۀ ذهن مغشوشی بوده یا دشمن در صدد تنزل روحیۀ ایرانیان است؟  نه نه...چنین ادعائی برپایۀ آموزه های قرآن است و هیچ دشمن خارجی در این مورد نقشی نداشته است چون باوجود چنین دشمنانی درداخل ودرمیان ما، دیگر نیازی به وجود و توطئۀ دشمنان خارجی نیست. اصولاً چرا باید درهرموردی باپیش کشیدن پای یک دشمن فرضی خارجی، مسخ شدگی مردم ایران را رفع و رجوع کنیم؟  مگرنه آنست که مجتهدین و مفسرین قرآن همگان براین واقعیت پا فشاری میکنند که کتاب قرآن از جانب الله به محمّد وحی شده و از این رو سوره ها و آیه های قرآن همانطوری که در 1400 سال پیش نازل شدند، به همان صورت نیز باید حفظ و اشاعه شوند؟  پس کلیۀ آیه ها و سوره های قرآنی نه ناسخ هستند ونه منسوخ. براساس آموزه های اسلامی، آنها آیه ها و سوره هائی بصورت محکمات و متشابهات میباشند. پس در این میان تکلیف مسلمانان و بخصوص مسلمانان ایرانی معلوم ومشخص است. هر مسلمانی و به ویژه هر ایرانی مسلمان موظف است آیه ها و سوره های قرآن را به همان صورتی که به دستش رسیده است، به همان نحو نیز درحفظ و نگهداری آنها کوشش کرده و به آنها عمل کند. این حُکمِ الله درقرآن است و گریزی از آن نیست. هیچ مسلمان و حتی هیچ ایرانی مسلمان مجاز نیست از دستورات الله تخطی نموده و آیه ها و سوره های قرآن را مورد چالش قراردهد. اگر چنین کند، مرتد است واز دین الله خارج شده است.

از سوی دیگر، آن سجاده بدوشانی که بزبان ما سخن گفته و مدعی آگاهی بر آیه ها و سوره های قرآن هستند، با عِلمِ به محتویات قرآن و به ویژه سورۀ الروم، درفریب وناآگاه نگهداشتن و مسخ شدگی مردم ما نه تنها نقشی بسزا و انکارنشدنی دارند، بلکه کسانی جز دشمنان ایران و ایرانی درلباس دوست نیستند. نقش فریبکارانۀ آنها چنین است که درمقابل جعلِ یک واقعۀ تاریخی مربوط به تاریخ ایرانِ باستان درقرآن هیچگونه واکنشی بخرج نمیدهند. نقش فریبکارانۀ آنها اینست که درمقابل فجایع ناشی از هجوم تازیان بدوی به سرزمین ما بی تفاوت سکوت اختیارکرده اند. نقش فریبکارانۀ آنها اینست که مشرک خواندن و کافر وانمودکردن دینِ نیاکان ما درقرآن را به پیروانشان ومردمِ ناآگاه ابرازنمیکنند. نقش فریبکارانۀ آنها اینست که 1400 سال است شادی وشعف تازیان درقرآن از شکست مدافعان این سرزمین درمقابل رومیان متجاوز را ازمردم پنهان نگاهداشته اند. از این روست که یورش تازیان به این سرزمین میتواند توجیه دینی هم داشته باشد. در چنین توجیهی، نومسلمانان یکتاپرست برایرانیان مشرک تاخته و آنان را بضرب شمشیرسربازان الله به یکتاپرستی وادارکردند. چه دروغ بزرگی وچه یاوه ای از این جمع تازی پرست!! آیا بنا بر آیه هائی از سورۀ الروم ایرانیان مشرک و کافربودند ومستحق مسلمان شدن؟  پس آن اهورامزدای زرتشتیان دراین بین چه کاره بود که برطبق خطبه های گاتها مردم این سرزمین در معابدشان به درگاه او دعا میکردند؟  نیاکان ما مشرک بودند و تازیان ازجانب الله مأموریت داشتند تا آن مشرکین را به یکتاپرستی وادارنمایند؟  چه دروغ تاریخی از این بزرگتر میتوان دراین گفتار الله و کتابش یافت؟  واین بود مجوزهجوم تازیان به سرزمین ما و کشت و کشتار نیاکانمان که به پروردگاری جزاهورامزدا باورنداشتند و به شعاری جز پندارنیک، گفتارنیک ورفتارنیک آراسته نبودند.

حال نظری به بخشی از سورۀ الروم میاندازیم. قرآن از جانب الله در آیۀ 2 از سورۀ مورد بحث چنین میگوید:

{غُلِبَتِ الرّوم} قهرت الرّوم وهم أهل الْكتاب غلبهم فَارس وهم الْمَجُوس عَبدة النيرَان
رومیانِ اهل کتاب از ایرانیانِ (فارسهای) آتش پرست (مجوس) شکست خوردند.

ملاحظه میکنید که چگونه قرآن یا همان کتاب آسمانی بت پرستان تازی به دروغ نیاکان اهورائی مارا به آتش پرستی منسوب کرده است؟  اگر نیاکان ما آتش پرست بودند پس آن اهورامزدای آسمانی که بود که به درگاهش التجاء میکردند؟  مری بویس ( Mary Boyce ) پژوهشگر ومحققی که سالیان دراز درمیان زرتشتی های ایرانی زیست کرده و گنجینۀ گرانبهائی از اصول اعتقادی آنها را جمع آوری وبجا گذاشته است، در نوشتۀ پژوهشی خود زیر عنوان "  Zoroastrians, Their Religious Beliefs and Practices" (باورها وآداب دینی زرتشتیان)، درمبحث "اهورامزدا و دشمنانش، ص 19" چنین میگوید:

"برای نخستین باربود که زرتشت اهورامزدا را به دیدۀ جان دید یا وجود اورا قلباً احساس نموده و ندای وی رابرای نیایش به درگاهش شنید واز او تمکین نمود..."

از این روست که ما نیاکانمان را که از آموزه های پیامبری چون زرتشت پیروی میکردند، نه مردمانی آتش پرست بلکه یکتاپرست بشمارآورده و انتساب ایرانیان زرتشتی  به آتش پرستی درقرآن را چیزی جز جعل باورهای یکتاپرستانۀ ایرانیان باستان و دروغی مهوع درقرآن نمیدانیم.

در ادامۀ سورۀ پیش گفته، در آیه های 3 و 5، تازیان محمّدی ابتدا از شکست رومیانِ (اهل کتاب) از ایرانیانِ (آتش پرست) افسرده خاطر شده و سپس باشکست ایرانیان از رومیان در جنگهای بعدی، نه تنها تازیان نومسلمان به وجد آمدند بلکه قرآن و پیغمبرشان نیزآنرا به مشیت وخواست الله نسبت دادند!!

 آیۀ 3:
{فِي أَدْنَى الأَرْض} مِمَّا يَلِي فَارس فَاغْتَمَّ بذلك الْمُؤْمِنُونَ وسر بذلك الْمُشْركُونَ وَقَالُوا نَحن نغلب على أهل الْإِيمَان كَمَا غلب أهل فَارس على الرّوم حَتَّى ذكر الله غلبهم {وَهُم} يَعْنِي أهل الرّوم {مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ} غَلَبَة فَارس عَلَيْهِم {سَيَغْلِبُونَ} على فَارس
درنتیجه، درسرزمینهای نزدیک به ایران مؤمنان (مسلمانان) از شکست رومیان بدست ایرانیان افسرده شدند، اما بت پرستان به وجد آمده و میگفتند: "همچنانکه ایرانیان رومیان را شکست دادند، مانیز مسلمانان را شکست خواهیم داد،" اما الله به مسلمانان وعدۀ پیروزی داد وبعد از آن شکست، رومیان برایرانیان پیروز شدند.

آیۀ 5:
{بنصر الله} مُحَمَّدًا صلى الله عَلَيْهِ وَسلم على أعدائه وبدولة الرّوم على فَارس {يَنصُرُ من يَشَاء}...
الله به محمّد (ص) درپیروزی بردشمنانش کمک نمود، همانطوری که رومیان را از ایرانیان بلند مرتبه تر کرد...

ارزیابیهای بالای قرآن سبب شد تا تازیان به بهانۀ آتش پرستی ایرانیان باستان، سرزمین ما را مورد تهاجم قرارداده و به کشتارفله ای مردمان بیگناه به جرم واهی آتش پرستی وشرک مبادرت ورزند. اما علتی که قرآن از بیان آن عاجز است اینست که پس یورشهای تازیان به سرزمینهای رومیانِ یکتاپرست وصاحب کتاب به قول قرآن و الله، کشت و کشتار مردمان بیگناه آنها، ویرانی شهرها و غارت اموال مردم در سرزمینهای روم را به چه بهانه ای توجیه میکنند؟ لازمست در این مورد اشاره ای نیز به آن مردمان و سرزمینشان کرده باشیم.

دست نویسی شامل 25 سطرطی یادداشتی به خط سُریانی در حاشیۀ کتاب مقدس مسیحیان دردست است.  نویسندۀ این دست نویس خود شاهد زندۀ نبرد بین تازیان وسپاهیان روم شرقی در نزدیکی شهر Gabitha  ((نام کنونی این شهر الجابیة واقع در شمال رود یَرموک ( Yarmuk) در سوریه است.))  طی این نبرد بسیاری از دهات ویران شده و بسیاری از احشام از سوی تازیان به غنیمت گرفته میشوند. دراین نبرد تازیان شکست سختی به رومیان وارد کرده وبنا به گفتۀ شاهد نامبرده تعداد 50,000 نفرازرومیان ومردم بیگناه کشته شده وبسیاری از آنها برای بردگی وکنیزی به اسیری گرفتارمیشوند. این نبرد در تاریخ به نبرد یَرموک معروف است. به هر حال، در سطر 10 یادداشت نامبرده، از "عربهای محمّد" یادشده است که بسیاری ازمردم از سواحل قلیله تا محدودۀ دمشق را کشته یا به اسارت گرفتند.
(A Record of the Arab Conquest of Syria, AD 637)

درگزارش دست نویس دیگرتوحش نومسلمانان از سوی یوحنای فنقی در کلکسیون آلفونس منگانا قابل دستریست. آن گزارش چنین است:

" ما موظف به گفتن این واقعیت هستیم که آنها (تازیان-م) به چه کشتارهای دسته جمعی وجنایتهائی درسرزمینهای روم، کوش (سرزمینهائی در امتداد رود نیل سفید-م)، اسپانیا و درسایر سرزمینهای دور، دست زده و پسران ودختران آن مردمان را به اسیری گرفته و آنها را به بردگی و بیگاری گماردند...آنها وحشیهائی بودند که بوئی از رحم وشفقت و انسانیت نبرده بودند...از خونریزیهای بی جهت مردم خوشحال ومشعوف میشدند واز غارت اموال آنها لذت میبردند...شادی آنها هجوم به شهرهای آباد وسرقت اموال مردم وخورد وخوراکشان بلعیدن خشم ونفرت مردمان بود...اما هنگامی که از غارت اموال مردم وکشت وکشتار آنها درسرزمینهای بیزانس و ایران آسوده خاطرشده وزمان فراغتشان فرا رسید، خداوند انتقام آن همه خشونت ها، خونریزیها و کشت و کشتار و به یغمابردن اموال وهستی مردم راازآنها گرفته وبین آنها دو دستگی پدید آورد وسرزمینهای متصرفی آنان را بین دو تن از رهبرانشان که یکی درمغرب (معاویه-م) ودیگری درمشرق (علی-م) مستقربود، تقسیم کرده وآنان را به رویاروئی و خونریزی یکدیگرکشاند..."


دراین میان سهم مهم مفسرین قرآن در دروغ پراکنی و بخصوص درمورد سورۀ الروم را نباید فراموش کرد. از اولین مفسرین قرآن بنام ابن عباس عرب تا طبری ایرانی و نسائی و غیره... همگی درشرح وبسط چند آیۀ بالا از سورۀ الروم که ذکر آنها رفت، گوی سبقت را در دروغگوئی از یکدیگر ربوده اند. ابن عباس در تنویرالمقباس فی تفسیر ابن عباس در تفسیر چند آیۀ نامبرده چنین میگوید:


رومیها شکست خوردند. رومیها همان مردمی که اهل کتاب بودند از فارسهایِ (ایرانیانِ. م) آتش پرست شکست خوردند. (آیۀ 2).

نتیجتاً درسرزمینهای نزدیک به سرزمینهای ایرانیان، مؤمنین (نومسلمانان. م) افسرده خاطر شده ولی بت پرستان به وجد آمده و می گفتند: ما نومسلمانان را شکست خواهیم داد، همچنانکه ایرانیان رومیها راشکست دادند. اما الله به آنها وعدۀ پیروزی داد وگفت که رومیها بعداز آن شکست بر ایرانیان فائق خواهند شد. (آیۀ 3).

با کمک الله درپیروزی محمّد (ص) برعلیه دشمنانش و با دادن تفوق وبرتری به رومیها درمقابل ایرانیان، الله هر که را اراده کند پیروز میگرداند...(آیۀ 5).

مفسرین دیگر قرآن از قبیل طبری، ابن کثیر، ترمذی، نسائی وغیره...همین تفسیر بالای ابن عباس را کمابیش تکرارکرده اند. براساس تفسیرهای بالا وبخصوص متن آیه درقرآن، کلیۀ مجتهدین ومفسرین چند آیۀ پیش گفته اعم از مجتهدین و مفسرین مسلمان ایرانی یا عرب از پیروزی رومیها بر ایرانیان خشنود شده و درتفسیرهای خود ایرانیان باستان را با بت پرستان جزیرة العرب همسان دانسته و درنهایت ایرانیان باستان را کافر ومشرک وانمود کرده اند.

صرفنظر از واقعیتهای تاریخی نامبرده که درآنها هم به یورشهای وحشیانۀ تازیان به سرزمین ما اشاره کرده وهم به تهاجم آنها به سرزمینهای رومیانِ صاحب کتاب و یکتاپرست میپردازد، نکته در اینجاست که درمورد مردمان سرزمین ما قرآن به دروغ پردازی پرداخته و نیاکان مارا آتش پرست نامیده است. ولی تنها کسانی که به کُنه این دروغ پردازی آگاهند، همین دستاربندان ملبس به لباس پیغمبر اسلام هستند که درحوزه های جهلیۀ اسلامی تعلیم دیده اند. هم اینها هستند که چنان مغزشوئی شده اند که هیچگونه واکنشی نسبت به این مطالب غیر واقع قرآن دردفاع از واقعیتهای تاریخی میهن ما به عمل نمیآورند. مضافاً به اینکه با آگاهی از این سخنان کذب نه تنها در ترویج آنها کوشا هستند بلکه عدۀ بی شماری از مردمان ناآگاه ما را نیز درجهل وباور به اینکه قرآن کلام خدابوده و محمّد پیامبر راستین وبرگزیدۀ خدا برای نجات بشریت میباشد، نگه میدارند. درواقع این جمع با سکوت معنی دارخود اهانتی آشکاربه تاریخ ما و خیانتی آشکاربه ملت ایران ومردمی که آنها را به عنوان نمایندگان خدا برروی زمین بشمارمیآورند، روا میدارند. آنجا که ازاحساس امام اینان در بازگشت به ایران پاسخ "هیچ" شنیده میشود و آنجائیکه بزرگ آیت الله های نشسته برمسند قدرت در جمهوری اسلامی دردون دانستن وانکار سنتهای ایرانی وجشنهای ملی ما همواره کوشا هستند، این واقعیت احراز میشود که دور از چشم مردم و در حوزه های جهلیه همواره درسهائی مبنی بر ضدیت با هویت ایرانی ما وجانشین کردن امّت اسلامی بجای ملت ایران درمغز طلاب دینی جای داده میشوند. پس مایۀ شگفتی نیست که در اوائل این منجلاب متعفن آیت الله خلخالی در رأس عدۀ زیادی ازاشرار و اراذل و اوباش وجاهلان بی هویت کلنگ بدست قصد ویرانی آثار تاریخی تخت جمشید نموده و متعاقباً دیگر آثار باستانی ایران از سوی سجاده بدوشان متظاهر به ملیت ایرانی وهمدستان بی منش شان به بهانه های واهی از قبیل سدسازی و شهرک سازی و راهسازی وزمین خواری وغیره...بتدریج نابود شده اند.
  
ازطرف دیگر باید به این امر انسانی اذعان کرد که حتی اگر نیاکان ما یکتاپرست نبوده و صِرفاً کافر ومشرک محض بودند، باز هم تازیان نومسلمان مجاز نبودند سرزمین مارا مورد تاخت وتاز قرارداده و آنهمه کشت وکشتار و ویرانی به بار آورند. مگر نه آن بود که شعار "لااکراه فی الدین" از ابتدای پاگرفتن اسلام همواره شعار تازیان بدوی بوده است؟ اما این واقعیت تاریخی قابل کتمان نیست که همان نومسلمانان در مقابل دریافت باج و خراج و جزیه از غیر مسلمانان به تنها چیزی که اهمیت نمیدادند خواست الله به ترویج مسلمانی درمیان مردمان سرزمینهای متصرفی بود. درواقع ازهمان اوان نومسلمانان و پیشوایان دینی آنها مشیت الهی را با سکه های طلا و مال ومنال دنیوی تاخت میزدند. 

سخن آخر اینکه اگرما حملات بی رحمانۀ آمریکا به ویتنام  وکشتارغیر انسانی مردم ویتنام را بخاطر سرکوبی کمونیسم محکوم میکنیم، برهمان اساس یورشهای سبعانۀ تازیان به سرزمینمان برای ریشه کن کردن زرتشتیان را نیز باید محکوم کنیم. هیچ دینی جز آئین اسلام به پیروانش اجازه نداده است تا بخاطر ترویج آئین مسلمانی مردمان غیر مسلمان را مورد آزار و کشت وکشتارقراردهند. از این سبب است که ما آئین اسلام را آئینی ضد بشری و ضد انسانی میدانیم.

۱ نظر:

  1. حالا قبل از افاضه بیانات کاش ثابت کنید اصلا ایرانی هستید یا نه
    به موجب همینکه متولد شدید چسبیدد به ایران دلیل نمیشه که ایرانی باشید و ایران پرست
    خنده دار تر که زمانی این صحبت و صغری و کبری کردن هست همه به فکر دهکده جهانی هستند ما داریم درمورد یک مسئله من درآدردی که نه دنیا دارد ونه آخرت بحث گرفتیم
    استدلالی که باید تمام جوانب را بسنجد رفتیم از تاریک خانه تاریخ مطالبی که اکثرا خود علما قبول ندارند ستد و مدرک آوردید
    این مطالب به درد کسانیکه مطالعه میدانی ندارند و به درد کسانیکه در فقدان دینداری دنبال یه بهانه و دلخوشی و دین گریزی داشته باشند مفید هست که البته در منحرف کردن انحرافشان حتما شریک جرم خواهید بود

    پاسخحذف