اوضاع اجتماعی چین در دوران مائو تسه تونگ و پس از آن
گرد
آوری و تنظیم: علی کبیری
مقالۀ حاضر از منابع مختلف گرد آوری شده و هدف از انتشار
آن، نشان دادن تشابه اوضاع چین پس از انقلاب کمونیستی با ایران پس از انقلاب اسلامی، میباشد. شاید این
نوشته درس عبرتی برای اصولگرایان و مدافعان سیاستهای جمهوری اسلامی برای بهبود وضع
مردم و کشور باشد.
با امید به تغییر سیاستهای غیر اصولی رهبری جمهوری اسلامی
که کشور ثروتمندی چون ایران را در معرض ورشکستگی قرار داده و مردم را به خاک سیاه
نشانده است.
مقدمه
در دوران رهبری مائو تسه تونگ، وضعیت اجتماعی چین با
دگرگونیهای بنیادین و سختیهای عظیم همراه بود. سیاستهایی مانند لغو مالکیت
خصوصی و توزیع مجدد زمین که منجر به دستاوردهای اولیه برای برخی شد، اما همچنین
منجر به ایجاد یک جامعۀ دولتی بشدت زیرکنترل دولت گردید. سیاست پیگیر دولت تحت شعارجهش
بزرگ به جلو، منجر به قحطی فاجعه بار و مرگ دهها میلیون چینی گشت و انقلاب
فرهنگی باعث هرج و مرج گسترده، پاکسازیها و خشونت علیه روشنفکران و دشمنان فرضی
شد. دولت از طریق واحدهای کاری و آزادیهای محدود، کنترل شدیدی بر زندگی شهروندان
اعمال میکرد و فضایی از ترس و آزار و اذیت را برای کسانی که با حزب کمونیست مخالف
بودند، سبب شده بود.
تغییرات اجتماعی اولیه و کنترل
حذف سرمایهداری: مائو مالکیت خصوصی زمین را لغو، صنایع را ملی و
کشاورزی را اشتراکی نمود و یک اقتصاد سوسیالیستی ایجاد کرد.
طبقهبندی و کنترل: جامعه به گروههایی مانند دهقانان و مالکان زمین طبقه بندی
و شهروندان به واحدهای کاری تحت کنترل دولت (دانوی) که زندگی روزمرۀ آنان از جمله جیره
غذایی، مسکن و ازدواج را تنظیم میکرد، منحصر شد.
موفقیتهای اولیه: در ابتدا، سیاستهایی مانند توزیع مجدد زمین به
کشاورزان و کمپینهای علیه بیماریهای اجتماعی مانند اعتیاد به تریاک و فحشاء مورد
استقبال عموم مردم قرار گرفته و موفقیتهای دولت در زمینههای دیگر مانند جنگ
کره، اعتماد عمومی به حزب کمونیست را افزایش داد.
حقوق زنان: قانون ازدواج ۱۹۵۰ برابری جنسیتی در ازدواج را تضمین
کرد و منجر به تحول در نقش زنان در جامعه شد.
فجایع و سرکوب
جهش بزرگ به جلو (۱۹۵۸-۱۹۶۱): این کمپین برای صنعتیسازی سریع و اشتراکی کردن
کشاورزی، فاجعه بزرگی بود که منجر به مرگ دهها میلیون نفر بر اثر قحطی به دلیل بیتوجهی
به کشاورزی، تحریف آمار تولید و سوء مدیریت شد.
انقلاب فرهنگی (۱۹۶۶-۱۹۷۶): پاکسازی ایدئولوژیک حزب کمونیست و کمپینی علیه عناصر
"بورژوازی" منجر به آزار و اذیت، زندانی شدن و مرگ میلیونها نفر گردید.
کارزارها و ترور: کمپینهای سیاسی متعددی دشمنان فرضی را هدف قرار دادند
که منجر به پاکسازی، تحقیرعمومی از طریق "جلسات مبارزه" و خشونت شدید
علیه روشنفکران، هنرمندان و مخالفان سیاسی گردید.
سرکوب مخالفان: انتقاد از سیاستهای مائو با مجازات شدید روبرو شد و
میلیونها نفر مورد آزار و اذیت، زندانی شدن، یا به اردوگاههای کار اجباری اعزام
شدند.
تأثیر اجتماعی و اقتصادی
قحطی:
شکستهای سیاست جهش بزرگ به جلو منجر به قحطی و ویرانگری شده و میلیونها
نفر از گرسنگی جان باختند. بین بهار ۱۹۵۹ و
پایان ۱۹۶۱ حدود ۳۰ میلیون چینی از گرسنگی جان باخته و تقریباً به همین تعداد تولد
نوزادان متوقف شده یا به تعویق افتاد.
میلیونها چینی در تعقیب سیاستهای مرتبط با مائوئیسم تحت
رهبری مائو، جان خود را از دست دادند. مهم ترین تلفات جانی
در طول جهش بزرگ به جلو (۱۹۵۸-۱۹۶۲) رخ داد که منجر به مرگ زودرس حدود ۱۵
تا ۵۵ میلیون نفر گردید.
فروپاشی اقتصادی: سیاستهای فاجعه بار اقتصاد را
فلج کرد.
سیاستهای مائوئیستی، به ویژه «جهش
بزرگ به جلو»، از طریق اشتراکی سازی رادیکال،
سیاستهای فاجعه بار کشاورزی و تأکید بر صنایع سنگین به جای تولید
مواد غذایی، باعث فروپاشی اقتصادی و ویرانگری و در نتیجه منجر به قحطی گسترده و
مرگ میلیونها نفر شد. انقلاب فرهنگی با ایجاد بیثباتی سیاسی، پاکسازی روشنفکران
و رکود، به اقتصاد چین آسیب بسیاری رساند. در حالی که جهان در دوران رهبری مائو شاهد تأسیس یک دولت
متحد بود، پیامدهای اقتصادی سیاستهای او فاجعه بار و چین تنها پس از مرگ او
با اتخاذ اصلاحات عمل گرایانه تر و بازارمحورتر، شروع به بهبود و خروج از آن وضعیت کرد.
تشدید کنترل بر زندگی مردم: دولت کنترل شدیدی بر زندگی افراد داشت، آزادیها را
محدود کرده و از طریق سیستم واحد کاری، افراد را ملزم به رعایت قوانین مینمود.
وضعیت اجتماعی چین پس از مرگ مائو
پس از مرگ مائو، رهبری جدید چین سیاستهای اقتصادی و اجتماعی کشور را مورد بازنگری، تغییر و تحول عمده قرار داد.
تغییرات اقتصادی
اقتصاد بازار: دولت تحت رهبری دنگ شیائوپینگ مدلی از «سوسیالیسم با
ویژگیهای چینی» را معرفی کرد که شرکتهای دولتی را با کسب وکارهای خصوصی ترکیب نموده
و امکان سرمایهگذاری خارجی را فراهم مینمود.
کشاورزی: کمونها منحل و کشاورزی از حالت اشتراکی خارج شده و
به تولید کنندگان روستایی آزادی بیشتری در مورد درآمدها و فعالیتهایشان داده شد.
شرکتهای خصوصی: بخش خصوصی در مناطق شهری به طور قابل توجهی رشد کرد.
تغییرات اجتماعی و سیاسی
آزادیها: مصادیقی که قبلاً مصادره شده و دارای بار سیاسی بودند مانند سبکهای خاصی از لباس، آرایش و سرگرمیها، اهمیت کمتری پیدا کردند. دولت همچنین قدرت پلیس مخفی را کم کرده و انتقام سیاسی برای انتقاد از سیاستها را کاهش داد.
توانبخشی: قربانیان انقلاب فرهنگی از اردوگاههای کار اجباری،
توانبخشی و آزاد شدند و «برچسبهای طبقاتی» برداشته شد و فرصتهای اجتماعی و شغلی
برای بسیاری فراهم آمد.
کنترل سیاسی: با وجود آزادسازی اقتصادی و اجتماعی، دولت از طریق
اقدامات اقتدارگرایانه ای مانند سانسور رسانهها و زندانی کردن مخالفان بدون
محاکمه، کنترل سیاسی قوی خود را حفظ کرد.
تغییرات فرهنگی
ایدئولوژی: تأکید بر ایدئولوژی انقلابی کاهش یافت و محدودیتهای
هنر و آموزش نیز برطرف شد.
دین و اعتقادات فردی: مردم توانستند آداب دینی خود را آزادانه تر به جا
آورند، زیرا دولت یک سیاست عمل گرایانه تر را اتخاذ نمود که ادیان سازمان یافته
به عنوان بخشی از فرهنگ چینی به رسمیت شناخته شدند.
این بود خلاصه ای از اوضاع رقت انگیز چین در دوران رهبری مائو و تغییر و تحول بزرگ در سیاستهای اجتماعی و اقتصادی رهبری جدید پس مرگ او که چین را به عظمت فعلی و دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر