۱۳۹۴ آبان ۳, یکشنبه

محمّد: پیغمبرزنباره، خانم بازوبی بندوبار (بخش یکم)
علی کبیری

درمورد علاقۀ زائدالوصف محمّد پیغمبر اسلام نسبت به زنان کتابها ومقاله های زیادی ازجانب پژوهشگران اسلامی وغیراسلامی دردست است. دراین میان، تنها چیزی که ازآن سخن به میان نیامده است، چرائی این علاقۀ مفرط پیغمبر به زنان میباشد که پژوهشگران اسلامی علّت آنرا به نوعدوستی وانسانیت وی به زنان بیوه ومسن نسبت داده اند. اما پژوهشگران غیراسلامی، علاقۀ فوق العادۀ محمّد وکشش جنسی اونسبت به جنس دیگر را حالتی بسیارغیرعادی توصیف کرده اند.

این نوشته بنا داردعلّت علاقۀ محمّد به زنان را نه به عنوان علاقۀ انسانی پیغمبر به زنان، بلکه از نظر تمایلات شهوانی سیری ناپذیرمحمّد با توجه به مشکلات مادّی گذشته و نیز بیماری وعقده های روانی وی مورد بررسی قراردهد.

ازدوران کودکی محمّد بجزنوشته های مورخین ومحدثین اسلامی، مدرک قابل ملاحظه ای دردست نیست.
نزدیکترین نوشته به دوران رسالت وی منسوب به فردی بنام ابن اسحاق با عنوان "سیرة رسول الله" میباشد که بنا به روایت مورخین اسلامی بین سالهای 770-704 میلادی درمدینه میزیسته است. مورخین بعدی برای نوشتن زندگی محمّد به نوشته های ابن اسحاق استناد کرده اند. قدر مسلم آنست که باتوجه به تاریخ مرگ محمّد درسال 632 میلادی، زندگینامۀ وی از سوی ابن اسحاق، باید بین 100 تا 130 سال پس از مرگ وی نوشته شده باشد. مضافاً به اینکه این زندگینامه مستند به تاریخ شفاهی یا روایتهای سینه به سینه از سوی کسانیست که شاهد زندگی پیغمبر اسلام نبوده اند.

از طرف دیگر، مورخین غیراسلامی خارج از جزیرة العرب به سبب عدم دسترسی به درون آن سرزمین، نتوانسته اند مدارک مستندی که زندگی محمّد را تا حدّ نزدیک به واقعیت روشن کنند، ارائه دهند. علّت آنست که اعراب شبه جزیره برای سالهای متمادی با دادن خراج به پادشاهان ساسانی و نیز امپراتوران روم، از طریق شیوخ به رسمیت شناخته شده ازجانب آنان، با دو امپراتوری پیش گفته در تماس بوده اند. درنتیجه، دو امپراتوری مزبوردرداخل شبه جزیره حضورنداشته واز بیشتر حوادثی که در آنجا اتفاق میافتاد بی خبر بودند. ازاین رو است که پس ازمرگ محمّد و یورشهای اعراب به سرزمینهای زیر تسلط امپراتوریهای ساسانی و بیزانس، به علت عدم آمادگی امپراتوریهای نامبرده درمقابله با چنین یورشهائی از جانب اعراب جزیرة العرب، غافلگیرشدند. البته درموردشکستها وسقوط امپراتوری ساسانی درمقابله با تازیان علل دیگری راباید مدّ نظر قرارداد که ازعهدۀ این نوشته خارج است.

باتوجه به عدم وجود مدارک مستندی درمورد زندگی پیغمبراسلام، این نویسنده به قرآن به عنوان یک مدرک تاریخی نگریسته و آنرا بخشی از تاریخ مربوط به دوران زنده بودن محمّد میداند. علت چنین نگاهی آنست که در آیه ها وسوره های قرآنی، پای الله مرتباً به میان آمده و بطوراخص، درقرآن رابطه ای ناگسستنی بین الله ومحمّد وبه ویژه احکامی در مورد رفتار وکرداروی به چشم میخورد. از این رو، با نظری به چند آیه از قرآن میتوان تاحدی زندگی محمّد را بازسازی کرد. در نوشتۀ حاضر منحصراً به روابط جنسی محمّد با زنان پرداخته خواهد شد. ازسوی دیگر با تطبیق زمانی آیه ها و روایات مربوط به زندگی پیغمبراسلام، میتوان تا حدّ ممکن به تاریخ وقایع مربوطه دست یافت.
ضمناً باید به این امر توجه شود که براساس ادعای پیغمبری محمّد ونیزاین واقعیت که وی در1400 سال گذشته همواره وبلااستثناء ازجانب مسلمانان به عنوان پیغمبر و رسول خدا پذیرفته شده است، بنابراین انتظارمیرود که رفتار وکردار وی نیزهمچون مردی زاهد و بی اعتناء به امورمادی بوده باشد. درصورتی که اخباررسیده از جانب محافل اسلامی وقرآن عکس این موضوع را گواهی میدهند.

صرفنظر از روایات اسلامی که به کررات درموردعلاقۀ وافر پیغمبراسلام به هم آغوشی بازنان اشاره کرده اند، قرآن نیز درچندمورد به این واقعیت گواهی میدهد. یکی از اینها آیۀ اوّل از سورۀ تحریم است که بنا به تفسیرروحانیون مسلمان، مربوط به عهد شکنی محمّد با حفصه دختر عُمرویکی از همسران عقدی وی میباشد.

همانطور که دربالا هم اشاره شده است، به موجب روایات وتفسیرهای مفسران اسلامی، پیغمبر اسلام علاقۀ ویژه ای به هم آغوشی با زنان داشت وازهرفرصتی استفاده کرده و بدین ترتیب آبی برآتش اشتهای جنسی سیری ناپذیرخود میریخت. از روایات واحادیث که بگذریم، درقرآن نیزبه این علاقۀ مخصوص پیغمبراسلام اشاره هائی شده است. فی المثل در قضیۀ رابطه با ماریۀ قبطیه کنیز حفصه که حتی به داستان آن از جانب یکی ازآخوندهای جمهوری اسلامی در تلویزیون ایرانِ اسلامی باذکر جزئیات این رابطۀ نامشروع نیزاشاره شده وبه صورت ویدئو در یوتیوب هم موجودمیباشد. این عمل پیغمبراسلام موجب هیاهوی بسیارشده وسروصدای زیادی در زمان خود به پاکرد که چگونه مردی که مدعی رسالت ازجانب خدا است، در بستر همسرعقدی ورسمی خود ودخترعُمر، با کنیز او هم آغوش میشود؟!

داستان ازاین قراراست که شبی نوبت همبستری حفصه بامحمّد بود (پیغمبراسلام برای هم آغوشی با زنان متعدد حرمسرایش نوبت تعیین کرده بود)، حفصه بااطلاع قبلی پیغمبر برای دیدارعُمرپدرش به خانۀ او رفته بود. محمّد درخانه منتظر میماند ولی حفصه دربازگشت تأخیرمیکند. درهمین اثناء ماریۀ قبطیه کنیز حفصه واردمیشود. پیغمبر اسلام بادیدن ماریه که ضمناً دارای بَروروئی هم بود، عنان اختیارازکف داده وماریه را دربسترآمادۀ حفصه انداخته و مشغول کارمیشود.

گردستت نمیرسد به بانو/ دریاب کنیز مطبخی را

درهمین هیرو ویرحفصه هم ازراه رسیده و بامشاهدۀ این صحنه شروع به داد وفریاد واعتراض میکند. پیغمبربرای جلوگیری از آبروریزی وجنجال، به حفصه قول میدهد که ازآن منبعد دیگر ماریه را برخودحرام خواهد کرد. ولی روز بعد باز دوباره فیلش یاد هندوستان کرده و قادر نمیشود تا نفس خودرا تحت کنترل درآورد. پس مجدداً دست درجیب قبایش کرده و آیۀ اوّل از سورۀ تحریم رابیرون میکشد:

یا اَيَّهَا النَّبِی لِمَ تُحَرَّمُ ما اَحَلَّ اللهُ لَکَ تَبتَغی مَرضاتَ اَزواجِکَ وَاللهُ غَفُورُ رَحيُم
ای پيامبر چرا چيزی را که خدا حلال کرده است برای رضايت زنان خود بر خويشتن حرام می کنی؟ خداوند تو را بر اين تحريم (کار بيجا) می بخشد

پس ازصدور آیۀ بالا، پیغمبر درفرصتهای مختلف به سراغ ماریه رفته و این همبستریهای مداوم منجر به بارداری ماریه شده و پسری میزاید به نام ابراهیم که دردوسالگی می میرد.

درمحافل اسلامی، زنبارگی وخیانت به همسر از جانب پیغمبراسلام امری عادی تلقی شده است که این امر نشان از بیماری روانی یاانحرافات جنسی کسانی دارد که مُهر تأئیدی براعمال ناشایستۀ فردی که درلوای پیغمبری باید مردی زاهد ووارسته باشد، میزند.  ویدئوی زیر که درآن آخوندی در صدا وسیمای جمهوری اسلامی به شرح جزئیات همبستری پیغمبراسلام با ماریه کنیز حفصه مبادرت نموده وبه توجیه شرعی آن میپردازد، به عنوان سند ومدرک آشکاری برصحه گذاشتن دستاربندان منحرف ومسلمان جمهوری اسلامی برخیانت پیغمبراسلام وبخصوص مردان مسلمان نسبت به همسرانشان ومشروعیت دادن ونیزتأئید اینگونه اعمال زشت وغیرانسانی آنهاست. شک نیست هنگامی که پیغمبر ورهبر دینی مسلمانان به چنان اعمال قبیحی مبادرت کند، از پیروان عمامه به سرو نمایندگان انتصابی مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، بیش از این چه توقعی میتوان داشت که به پیروی ازمحمّد پیغمبر اسلام، قوانینی وضع کنند برای مشروعیت دادن به چند همسری و برپاکردن حرمسراها و قانونی کردن صیغه که عملی جز خانم بازی و تشویق جامعه به فاحشه پروری نمیباشد، تاخیانتهای آشکاروپنهان خود و سایر مردان مسلمان را نسبت به همسران عقدی ورسمی با قبای محمّدی زینتِ اسلامی دهند؟!


اما واقعیت اینست که علاقۀ پیغمبراسلام دربرآوردن امیال جنسی تنها به مورد بالا ختم نمیشود. به طوریکه این خاتم الانبیاء با وجود داشتن حرمسرائی از زنان متعدد عقدی ورسمی، درشهوترانی بجائی میرسد که به استثنای زنان شوهردار ودخترانی که در جنگها اسیرکرده بود، با زنان فاحشه یا خودفروش نیزروابط جنسی برقرارکرده و برای توجیه خیانتهای خودنسبت به همسرانش، آیه هم نازل کرده و بی پروا به اعمال قبیح خود ادامه میداد.  قسمتی ازآیۀ 50 ازسورۀ احزاب شاهدی براین خیانتهای محمّد بوده و بقیۀ متن آیۀ مذکورحکایت ازپیغمبرنوظهوری میکند که با تشبث به هر وسیلۀ ممکن واز جمله وحیِ الهی و آوردن شاهد ازغیب، بطورمداوم اطفاء شهوت میکرده است. درمقابل، به منظورمشروع والهی جلوه دادن آن اعمال خیانت آمیز، موافقت الله را نیز در لوای آیه های نازل شده ای از جانب آفریدگار مورد استنادش، به عنوان مشروعیت الهیِ اعمالِ غیرانسانی و غیراخلاقی خود از جیب قبایش بیرون آورده و به پیروان ناآگاه یا مردان فرصت طلب ارائه میداده است تا آنها نیزبه تأسی از اعمال پیامبرشان، اعمال زشت وغیر اخلاقی خود را به جامۀ شرعی بیارایند.

متن کامل آیۀ 50 از سورۀ احزاب به شرح زیراست:

یااَيُّهَاالنَّبِیُّ اِنّا اَحلَلنالَکَ اَزواجَکَ اللاتی آتَيتَ اُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَکَت يَمينُکَ مِمّا اَفاء اللهُ عَلَيکَ وَ بَناتِ عَمَّکَ وَ بَناتِ عَّماتِکَ وَبَناتِ خالکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ الاّ تی هاجَرنَ مَعَکَ وَ امرَاُة مُؤمِنَةً اِن وَهَيَت نَفسَها لِلنَّبِیَّ اِن اَرادَ النَّبِیُّ اَن يَستَنُکِحَها خالِصَةً کَکَ مِن دوُنِ المُؤمِنينَ قَد عَلِمنا ما فَرَضنا عَلَيهِم فی اَزواجِهِم وَ ما مَلَکَت اَيمانُهُم لِلَيلا يَکُونَ عَلَيکَ حَرَجُ وَ کانَ اللهُ غَفُوراً رَحيماً
[يعنی] ای پيغمبر، ما بر تو حلال کرديم زنانی را که مزد آنها را پرداخته ای ،همچنين جاريه هايی که ازغنيمت به دست آورده ای و دختران عمو، دختران عمه، دختران دا يی و دختران خاله ها که با تو مهاجرت کرده اند، همچنين زن مؤمنه ای که خويشتن را به پيغمبر بخشيده است . می توانی او را به عقد خود درآوری و اين امتياز از آن توست، مربوط به ساير مؤمنين که تکليفشان را معين کرده ايم، يعنی حق داشتن چهار زن وهمبستری با جواری خود نيست، اين حکم برای اين است که بر تو حرجی نباشد (از حيث زن در مضيقه نباشی)  و خداوند رحيم و بخشنده است.

قسمت اوّل این آیه مبنی براینکه « ای پيغمبر، ما بر تو حلال کرديم زنانی را که مزد آنها را پرداخته ای...» مؤید این واقعیت است که پیغمبری که دارای حرمسرا ومتأهل نیزبوده، به خانم بازی هم میپرداخته است.  زیرا فقط وفقط زنان فاحشه و خودفروش هستند که درمقابل دریافت مزد یا اجرت المثل، خودرا دراختیارمشتری قرارمیدهند. وابتدای آیۀ 50 از سورۀ احزاب به صراحت بر خانم بازی پیغمبر اسلام گواهی میدهد. آیا چنین عملِ یک مردِ متأهل را صرفنظراز اینکه به چه دین وآئینی پایبندباشد، بجز خیانت نسبت به همسرانش به چه چیز دیگری میتوان تعبیرکرد؟ حال اگر چنین فردی ادعای پیغمبری هم داشته باشد، که دیگر قبح آن اعمال شنیع وغیرانسانی وغیر اخلاقی به مراتب بدتراست.

درمورد قسمت اوّل آیۀ نامبرده، لازمست به این واقعیت توجه شود که اقدام به اعمال شنیع بالا بطورعلنی، پس ازمرگ خدیجه همسر اوّل پیغمبراسلام صورت گرفته بود. اما باید درنظرداشت که چگونه ممکنست مردی پس ازدرگذشت همسرش ودر سنین بالای 50 سال بطور ناگهانی دچار چنان حالتی شود که نه تنها به نوبت با زنان عقدی خود هرشب هم آغوش شود، بلکه چنان بی قرار وبی اختیارشود که به مقاربت با فاحشه ها هم بپردازد؟! از نظرعلم پزشکی وطبق تجربه، اشتهای جنسی مردان به نسبت بالا رفتن سنشان، تحلیل رفته وهر روز از روز پیش کمترمیشود. ولی درمورد پیغمبراسلام مشاهده میشود که این اشتهاء پایان ناپذیراست. بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که اشتهای جنسی پیغمبراسلام درسنین جوانی بسیاربیشتر از سنین بالای 50 سالگیش بوده است. درمقابل، جالب است بدانیم که قرآن و مفسرین اسلامی به مورد تمایلات جنسی محمّد درسنین جوانی اشاره ای نکرده اند. ازطرفی همین مورخین ومفسرین با ذکر دوران جوانی محمّد که درکمال مسکنت روزگارمیگذرانیده و سپس محمّدِ 25 ساله که پیشنهاد خدیجۀ 40 ساله رابرای ازدواج میپذیرد، بسیار داد سخن داده اند. ولی باید به این واقعیت توجه داشت که یک زن 40 سالۀ عرب که در شرائط برّی و سخت اقلیمی صحرای شبه جزیرۀ عربستان وبدون دسترسی به بهداشت و داروهای مورد لزوم زیست کرده بود، دیگر همچون زنان شهری 40 ساله به نظر نمیرسید، بلکه براثر قرارداشتن درمحیطی نامساعد، زنی مسن ترهمچون زنان 60 ساله به نظر میآمد.  پس آن حضرت که درسنین جوانی باید از نظر جنسی آتشش بسیار بسیار تندتراز سنین پیری باشد، چگونه میتوانست تمایل جنسی نسبت به یک زن 60 ساله داشته و چگونه یک زن 60 ساله میتواند اشتهای جنسی فوق العادۀ وی را ارضاء کند؟ بنابراین مفسران اسلامی باید به این معمّا پاسخ دهند که محمّد جوان و آتشین طبع چگونه دردورۀ زندگی 25 ساله با خدیجه ارضاء میشده است؟

این معمّا تنها به این طریق حل میشود که به علت برتری مالی خدیجه و ترس محمّد ازعلنی کردن  خواهشهای فوق العادۀ شهوانی خود از وی، ارضای آن تمایلات بیش از حدّ در خفا انجام میگرفته است. ولی چگونه میتوان درمحیط مکّۀ آن روزگار که همچون دهکده ای بوده است، چنین اعمال زشت خیانتکارانه ای را ازهمسرخود پنهان نگاهداشت؟ پس آن اعمال زشت و خیانت آمیزپیغمبر اسلام باید درمحل یا محل هائی صورت میگرفت که دور از چشم خدیجه بوده باشد، و بهترین محلها سرزمینهای دوردستی همچون شام (سوریه) وطائرو فلسطین وفنیقیه وغیره... بود که محمّد برای رساندن کالاهای تجّار آن زمان، همراه با شترهای خدیجه به سرزمینهای مورد اشاره سفرهای طولانی میکرده و از آن طریق با زنان فاحشه ارتباط برقرارمیکرده است. براین اساس میتوان چنین نتیجه گرفت که پیغمبراسلام در دوران جوانی وهمسری باخدیجه، به او خیانت میکرده،  منتها آن خیانتها در غیاب وی ودر سرزمینهای دوردست وبه دور ازچشم او صورت میگرفت. ولی پس از مرگ خدیجه و سکونت پیغمبر در یثرب (مدینه) و قلع وقمع یهودیان ومسیحیانی که به اعمال زشت او معترض بودند ونیر بالارفتن سن وعدم توانائی رفتن به مسافرتهای دور، به ناچارهمان اعمال زشت وخیانتکارانۀ خود را بطورعلنی وبا آوردن آیه هائی از جانب الله، مشروع والهی جلوه میداده است.  

 دیگرآنکه، طبق قسمت بعدی آیۀ بالا و براساس «...همچنين جاريه هايی که از غنيمت به دست آورده ای...،» الله به پیغمبراجازه میدهد تا دختران وزنانی را که درجنگها اسیر کرده بود، مورد تجاوز جنسی قراردهد. البته باید درنظر داشت که آن زنان و دختران بی گناهی که به علت ویرانی خانه وکاشانه شان، کشته شدن شوهران وپدر ومادرهایشان ونیز قرارداشتن درهول وترس واضطراب روحی ناشی ازبی خبربودن از سرنوشت فرزندانشان، قادرنبودند با تمایل شخصی با یک مردِ غریبه حتی اگر لقب پیغمبری راهم یدک بکشد، همبستر شده وبه خواهشهای نفسانی وشهوانی او تن دردهند.  

مضافاً به اینکه طبق توصیه های دیگرالله در آیۀ پیش گفته، کارِ شهوترانی و برآوردن تمایلات نفسانی پیغمبر اسلام به فاحشه ها و زنان ودختران اسیرجنگی محدود نشده وهنگامی که فاحشه ها و زنان و دختران اسیر شده درجنگها دردسترس نبودند، تجاوزات جنسی پیغمبراز آن حد هم خارج شده و به تجاوز به دختر عموها ودخترعمه ها ودختردائی ها ودخترخاله ها نیز میکشیده است. این واقعیت از قسمت دیگر آیۀ 50 ازاحزاب احراز میشود که طبق آن پیغمبربا کسب مجوزاز الله اجازه می یابد تا «... دختران عمو، دختران عمه، دختران دا يی و دختران خاله ها که با [او] مهاجرت کرده اند...،» رانیزبا استناد به حکم الله ازتجاوز جنسی بی نصیب نگذارد.

دراخبار اسلامی آمده است که عایشۀ جوان از این همه خیانتهای پیغمبر به خشم آمده و اعمال ناشایست وغیرانسانی او را به عنوان رسول خدا مورد اعتراض قرارمیدهد. درمقابل، مجدداً پیغمبراسلام دست درجیب قبایش برده و آیۀ 51 از سورۀ احزاب به شرح زیر را درمیآورد:

تُرجی مَن تَشاءُ مِنهُنَّ وَ تُؤی اِلَيکَ مَن تَشاءُ وَ مَنِ ابتَغَيتَ مِمَّن عَزَلتَ فَلا جُناحَ عَلَيکَ ذلِکَ اَدنی اَن تَقَرَّاَعيُنُهُنَّ وَلا يَخزَنَّ وَ يَرضَينَ بِما آتَيتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَاللهُ يَعلَمُ ما فی قَلُوبِکُم وَ کانَ اللهُ عَليماً حَليم
لازم نيست در همبستر شدن با زنهای خود نوبت را مراعات کنی . هر کدام را خواستی نزد خود بخوان و هريک را خواستی کنار بگذار، بر تو ايرادی نيست آزادی و اختيار مطلق در ترکِ آنها داری و برای آنها نيزاين ترتيب بهتر است. خداوند به حقيقت آرزوهای تو واقف است.

پس ازآن پیغمبر اسلام باخیال راحت باهر زنی که مایل بود واز او خوشش میآمد همبسترشده و به عیاشیها وزنبارگی و خیانت به همسرانش بطورعلنی ادامه داد.

وجود چنین حالتهای بی قراری در هم آغوشی بازنان و نیاز به انجام اعمال مقاربتی مداوم در یک مرد معرف نوعی بیماری روانی و عقده های جنسی بوده وپرداختن به این اعمال قبیح و متوحشانۀ پیغمبراسلام مثنوی هزارخروارخواهد بود که وجدان بشری را تا ابد آزار خواهد داد. متقابلاً قابل درک است که چرا متولیان و نمایندگان دینی اسلام ازقبیل آیت الله ها، مجتهدان، مفتی ها ونیز حکومتهائی نظیر حکومتهای جمهوری اسلامی وعربستان که منافع حکومتگران وعمله واکره های آنها در پنهانکاری و مخفی نگاهداشتن اعمال قبیح چنین پیغمبرمتوحشی میباشد، با ایجاد مقامهای دینی ومذهبی از قبیل آیت الله، حجت الاسلام، ثقة الاسلام، مفتی وغیره در کسوت "علماء،" با واردکردن اتهام عدم اطلاع ازعلوم اسلامی به دیگران ودادن حق تفسیر به آقایان علماء، از راه توسل به تفسیرهای من درآوردی، کوشش درسرپوش گذاشتن برچنین اعمال زشت پیغمبر اسلام نموده و از این طریق با گرم نگاهداشتن بازار دین و تحمیق پیروان نادان مسلمان، به غارت وچپاول هستی مردم ومنابع بادآورده ادامه دهند.

آیا چنین فرد فاقد خصوصیات انسانی که زنان ودختران بیگناه اسیر شده درجنگها را متوحشانه مورد تجاوز جنسی قرار داده بود، شایستۀ عنوان مقدس پیغمبری ورسالت از جانب خدا میباشد؟

آیا فردی که بطور پنهان وآشکار به مدت بیش از سی سال به زنان رسمی وعقدی خود خیانت کرده است، میتواند یکی ازرسولان وفرستادگان خدا باشد؟

آیا فردی که قادر به کنترل اشتهای شهوانی خود نبوده و در بستر همسر رسمی خود ودختر یکی از یاران صدیق ونزدیکش به عمل شنیع مقاربت جنسی با کنیز او مبادرت ورزد، شایستۀ یدک کشیدن صفت مقدس پیغمبری الهی است؟

وآیا همچه فردی با صفات زشت وعطش پایان ناپذیرجنسی او نسبت به زنان که مؤید عقده های جنسی فوق العاده شدید وی میباشد، را باید به عنوان پیغمبر پذیراشد و یا آنکه رهبران دینی و پیروان آگاه همچه شخص بیماری را باید در زمرۀ  مدافعان  متجاوزان  جنسی روانۀ  دارالمجانین نموده و به معالجۀ جسم وروان آنان پرداخت؟

دراین نوشته به زنبارگی وخیانت محمّد به همسرانش اشاره شده  است. دربخش دوّم این نوشته، به دروغگوئی ودروغ پردازی پیغمبراسلام به امّت اسلامی خواهیم پرداخت.