۱۳۹۴ مرداد ۵, دوشنبه

درراه دفاع ازدمکراسی وآزادی بیان!
علی کبیری

موضوع این مقاله درمورد رسانه های برونمرزی تجاری ویا وابسته به دولتهای بیگانه است. رسانه های درونمرزی از جنس دیگری هستند و تحلیل وبررسی جداگانه ای را طلب میکنند.

رسانه های خبریِ فارسیِ وابسته به دولتهای بیگانه نه درغم ایران هستند ونه درغم ایرانی. وظیفۀ آنها فقط وفقط برآوردن منافع وخدمت به کشورهائیست است که باسرمایۀ مخصوصی آنها را براه انداخته واداره میکنند. این چنین بی اعتنائی وبی تفاوتی نسبت به سرنوشت مردم ومنافع ملی ایران جزء ذات آنهاست وازآنها نمیتوان انتظاری جزتأمین منافع کشور متبوع خود وبرخلاف منافع ملت وکشورما را متوقع بود. آیا این همه دَم ودستگاهها ورسانه های فارسی زبان عریض وطویل وپرهزینه ای که دولتهای اروپائی وآمریکائی براه انداخته اند باهدف خدمت به ایران وایرانی است؟  مگردردنیای سیاست امکان دارد که قدمی بجز خدمت به برآوردن منافع سرمایه گذارمربوطه برداشته شود وبقول مثل معروف، "آیا گربه محض رضای خدا موش میگیرد؟" پس لازمست که دربرخوردبا اخبار وشیرین زبانیهای چنین رسانه هائی با احتیاط عمل کرده ومجذوب آنها نشویم. قدرمسلم آنست که آنها همزمان با چرخش سیاست کشورهای متبوعشان، جهت بادبانها را با تغییر جهت وزش بادهای سیاسی تغییر داده وما مخاطبان ناآگاه رانیز به دنبال خود به ناکجاآبادها رهنمون میشوند. پس نتیجۀ اعمال آنها چیست؟ 1- کشورهای حامی آنها به منافع اقتصادی و سیاسی خودمیرسند. 2- درنهایت، من وتوی ناآگاه را ناکام وهاج وواج و ناامید ودلشکسته درمیان اقیانوس خروشانی که ساحل نجاتی درآن به چشم نمیآید، رها میسازند تا با زخمهای سرخوردگی چرکین مان درقعر آبهای بدبینی ها به پایان هستیِ خویش برسیم. اینست هدف نهائی آنها.

اما برنامۀ آنها از چه قماشیست؟  برنامۀ آنها جهت دادن به افکار عمومی و نفوذ در قلب وروح ما برای پیشبرد مقاصد وسیاستهای دولتهای متبوعشان است. اولین کارشان جذب هرچه بیشتر مخاطب است. ولی چون مخاطب امروزی برعکس مخاطب دیروزی به بسیاری از رسانه های دیگر هم دسترسی دارد، بنابراین پیش ازهمه باید که اطمینان مخاطب را بخود جلب کرده وبا مشغول کردن او ازمراجعه اش به رسانه های دیگر بکاهند. این کاردرمراحلی که بحران روابط کشورهای متبوعشان با جمهوری اسلامی هنوز بوجودنیامده ومناسبات عادی به نظرمیرسند،  با ارائۀ اخبارمعمولی وهمه دانِ به ظاهر درست و براساس استاندارد بهترین خبرگزاریها انجام میشود. سپس مخاطب را درسیستم ادغام میکنند. برای این کاربا دادن امکان مشارکتهای جزئی از قبیل نظردادن یا دست چین کردن وانتشار کامنتهائی مطابق با سیاست کلی آن رسانه وبا ژست دمکراسی، مراجعه کننده را درگیر میکنند. سپس به مراجعه کننده سرویس مجانی هم پیشنهاد میکنند. به این ترتیب که به او امکان میدهند تا با قراردادن مقاله هائی دربلاگی جنب وبسایت آنها که ازقبل عدم وابستگیش به آن وبسایت رااعلام کرده اند ودرواقع درحُکم یک صندوق پستی است که درآن از هرنوع نامه ای با هرمضمونی میتوان سراغ گرفت، به مشتاقان نویسندگی فرصت میدهند تا نوشته هایشان را بطور فلّه ای وپشت سرِهم درآن بریزند. درست مثل آش شُله قلمکارکه درآن از هرچه سبزیجات وحبوباتی که دمِ دست است، ریخته میشود. این عمل را بانام "آزادی بیان" به مُراجع نااگاه هدیه میکنند. ولی چنین نیست که هر که هرچه میخواهد نوشته ودرآن صندوق پستی انداخته وانتظار درج آنراهم داشته باشد. این رسانه ها مقررات وقوانین مخصوص به خودراهم دارند که طبق همین مقررات وقوانین، مأمورصندوق مراقب است که مبادا مطلبی در بلاگ مربوطه ظاهرشود که برخلاف سیاست کلی آن رسانه ونیز سیاست روز دولت متبوع آن بوده و هرآنچه را که طراحان متخصص از قبل رشته اند، پنبه کند. بنابراین، تیغ پنهان سانسوررسانه ای هم با اعلام معذوریت حمایت ازخدشه دارکردن احساسات و عواطف جامعه!! بالای سرِهر نوشته ای "هَل مَن مُبارز می طلبد."

به هرحال، اینها باجلب توجه مخاطبان بسیاری که از راه اجرای شگردهای خاص و به کمک وراهنمائی متخصصین زبده وکارآزموده انجام میگیرد، هرروزه برتعداد مراجعان خود میافزایند. این وضع ادامه دارد تااینکه اوضاع سیاسی واقتصادی کشورما به نقطۀ بحرانی وغیرقابل برگشترسیده و به اصطلاح روابط دولتهای متبوع آنها باجمهوری دستاربندان، قمردرعقرب شود. اینجاست که هم سو با سیاست کلی کشوری که هررسانه متعلق به آنست یا براساس سیاستهای پنهانی تعیین شدۀ یا زد وبندهای نا آشکاررسانه ای از جانب مجموعۀ کشورهائی که دارای منافع مشترک درکشورماهستند، هرکدام ازاین رسانه های به ظاهرمستقل بطورسنکرون با دیگر شرکاء وارد عمل شده و با ساختن افکارعمومی مراجعان،  آنان را درجهت اجرای سیاستهای مشترک کشورهای متبوعشان، آماده میکنند.

اینست برنامۀ این جمع از بوجودآوردن چنین رسانه های رنگارنگ. اینها دایه های مهربانتراز مادر برای کشور وملت مانیستند. اینان رسانه های بیگانه هستند که براساس منافع ملی کشورهای خودشان عمل میکنند. ازبرقراری دموکراسی وحقوق بشردرایران تاآنجائی حمایت میکنند که آخوندها کشور یاکشورهای آنها را درغارت وچپاول منابع مملکت ما باخود سهیم سازند. پس از آن دمکراسی بی دمکراسی و حقوق بشر هم بی حقوق بشر. آن مَمه را لولوبرد! دیگر بعداز آن مردم ایران اصلاً وابداً به عنوان بشر بحساب نمیآیند که حقوقی هم داشته باشند. پس تکلیف چیست واکنون چه بایدکرد؟  به این سؤال درپایان این نوشته پاسخ خواهیم داد.

موضوع دیگر مربوط به وجودرسانه هائی است که یا نان دست اندرکاران آنها از طریق خدمت به برآوردن منافع بیگانگان تأمین شده ویا مستقیماً برای تأمین منافع تجاری صاحبان آنها بوجودآمده اند. بایداز مراجعه به چنین رسانه هائی خودداری کرد تا خودبخود به تاریخ بپیوندند. این دودسته رسانه های بالا معرف عموم هستند ونیازی به ذکرنام آنها دراینجانیست. آنهائی که درجهت خدمت به تأمین وتداوم منافع بیگانگان هستند معرف حضورهمگان میباشند. پس، نه به تلویزیونهای آنها نگاه کنیم، نه به رادیوهای آنها گوش فرادهیم ونه به وبسایتهای آنها مراجعه کنیم. نه مطالب آنها را اینجا وآنجا بازگوکنیم ونه ارزشی برای تحلیلها واخبارآنها قائل باشیم. تنها ازاین طریق است که میتوان برسینۀ رسانه های دست اوّل بیگانه ورسانه های بظاهر فارسی زبان ولی وابسته به بیگانه ونیزرسانه هائی که به خاطر کسب درآمد بیشتر ماراآلت اجرای مقاصد خودکرده اند، دست رد گذاشت.

بنابراین آیا شایسته نیست تا بجای مراجعه به رسانه های مشکوک ووابسته، ازرسانه های مستقل وغیر وابسته که درجهت آگاهی رساندن به مردم جهت احقاق حقوق انسانیشان کوشش میکنند، رسانه های مستقل حامی حقوق بشردرایران، ونیزرسانه های مدافعان وفعالان پیشبرد دمکراسی وآزادی بیان، حمایت قاطع به عمل آوریم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر