۱۳۹۳ بهمن ۹, پنجشنبه

اسلام ودگراندیشان

علی کبیری
بسیاری از دگر اندیشان را گمان بر اینست که با پند واندرز دادن به زمامداران جمهوری اسلامی، میتوان وجدان خفته ی آنان را بیدار کرد تا حقوق انسانی اینان را محترم بشمارند. به عقیده ی این نویسنده که مبتنی برآیه هائی از قرآن است، این گروه از دگر اندیشان به بد گمانی مزمنی دچار شده اند. آنهائی که در پشت عَلَم جمهوری اسلامی سینه میزنند را میتوان به دو گروه تقسیم کرد. گروه نخست معتقد به دین ومذهب و کتاب دینی اسلام یعنی قرآن، میباشند. گروه دیگر، آنانی هستند که بخاطرسودجوئی از وضع حاضر، به ظاهر سنگ اسلام ودین ومذهب را به سینه میزنند، ولی در باطن اعتقادی به همچه چیزهائی ندارند. در هر صورت، هر کسی که در یکی از این دو گروه باشد، یا بخاطر اعتقادی ویا بخاطر سودجوئی، اجازه نخواهد داد تا قانونی وضع شده وبه اجرا درآید تا به دگر اندیشان وغیر شیعیان نیز براساس حقوق برابربا شیعیان، امکان داده شود تا به زندگی عادی خودشان در جمهوری اسلامی ادامه داده واز مواهب وموقعیتهای برابر اجتماعی، سیاسی واقتصادی، با شیعیان برخوردار شوند.

در26 مرداد 1358، آیت الله خمینی نطقی برای آن کسانی که در خدمت به انقلاب اسلامی وارد کارزار شده بودند، به شرح زیر ایرادکرد:

 " اگر ما از اول كه رژيم فاسد را شكستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب كرديم، به طور انقلابي عمل كرده بوديم، قلم تمام مطبوعات را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل كرده بوديم و رؤساي آنها را به محاكمه كشيده بوديم و حزب هاي فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم و رؤساي آنها را به سزاي خودشان رسانده بوديم و چوبه هاي دار را در ميدان هاي بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو كرده بوديم، اين زحمت ها پيش نمي آمد.

من از پيشگاه خداي متعال و از پيشگاه ملت عزيز عذر مي خواهم، خطاي خودمان را عذر مي خواهم. خطای خودمان را عذر میخواهم. ما مردم انقلابي نبوديم [این قسمت از فیلم حذف شده: دولت ما انقلابي نيست، ارتش ما انقلابي نيست، ژاندارمري ما انقلابي نيست، شهرباني ما انقلابي نيست، پاسداران ما هم انقلابي نيستند، من هم انقلابي نيستم.] اگر ما انقلابي بوديم، اجازه نمي داديم اينها اظهار وجود كنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام مي كرديم ، تمام جبهه ها را ممنوع اعلام مي كرديم، يك حزب! و آن "حزب الله، حزب مستضعفين ! و من توبه مي كنم از اين اشتباهي كه كردم. و من اعلام مي كنم به اين قشرهاي فاسد در سرتاسر ايران كه اگر سر جاي خودشان ننشينند ما به طور انقلابي با آنها عمل مي كنيم.

[خلایق: صحیح است! صحیح‌ است! صحیح است!]

مولای ما، امیرالمومنین سلام الله علیه، آن مرد نمونه عالم ، آن انسان به تمام معنا انسان، آنكه در عبادت آنطور بود و در زهد و تقوا آنطور، و در رحم و مروت آنطور، و بامستضعفین آنطور بود، با مستكبرین و با كسانی كه توطئه می كنند شمشیر را میکشت [می كشید] و هفتصد نفر را در یك روز، چنانچه نقل می كنند، از یهود بنی قریضه [بنی قریظه] كه نظیراسرائیل بود و اینها از نسل آنها شاید باشند، از دم شمشیر گذراند! خدای تبارك و تعالی در موضع عفو و رحمت رحیم است . و در موضع انتقام ، انتقامجو. امام مسلمین هم اینطور بود، در موقع رحمت ، رحمت ؛ و در موقع انتقام ، انتقام. ما نمی ترسیم از اینكه درروزنامه های سابق ، در روزنامه های خارج از ایران، برای [در مورد] ما چیزی بنویسند. مانمی خواهیم وجاهت در ایران، در خارج كشور پیدا بكنیم! ما می خواهیم به امر خدا عمل كنیم! و خواهیم كرد!

[خلایق: صحیح است! صحیح‌ است! صحیح است!] "

و از همین زمان بود آنهائی که خمینی را انقلابی به حساب میآوردند، دست بیعت به او داده و به فرمان اوقلمها را شکستند، دانشگاهها را بستند ونداهای آزادیخواهی را با شعار "حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله،"  درگلو خفه کردند. نطق خمینی برپایه ی آیه های زیر از سوره های توبه و انفال و نساء بود:

سوره توبه، آیه 80:
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ 
چه براى آنان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى يكسان است‏ حتى اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد چرا كه آنان به خدا و فرستاده‏ اش كفر ورزيدند و خدا گروه فاسقان را هدايت نمیكند

سوره توبه، آیه 73:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ 
اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت بگير و جايگاهشان دوزخ است و چه بد سرانجامى است

سوره انفال، آیه 60:
وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ 
و هر چه در توان داريد از نيرو و اسبهاى آماده بسيج كنيد تا با اين تداركات دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنان ديگرى را جز ايشان كه شما نمی ‏شناسيدشان و خدا آنان را می‏شناسد بترسانيد و هر چيزى در راه خدا خرج كنيد پاداشش به خود شما بازگردانيده مىیشود و بر شما ستم نخواهد رفت

آیه ی 56 از سوره ی نساء:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا 
به زودى كسانى را كه به آيات ما كفر ورزيده‏اند در آتشى سوزان درآوريم كه هر چه پوستشان بريان گردد پوستهاى ديگرى بر جايش نهيم تا عذاب را بچشند آرى خداوند تواناى حكيم است

سوره نساء، آیه 89:
وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِيَاء حَتَّىَ يُهَاجِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتَّمُوهُمْ وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلاَ نَصِيرًا 
همان گونه كه خودشان كافر شده اند آرزو دارند كه شما نيز كافر شوید تا با هم برابر باشيد پس زنهار از ميان ايشان براى خود دوستانى اختيار مكنيد تا آنكه در راه خدا هجرت كنند پس اگر روى برتافتند هر كجا آنان را يافتيد به اسارت بگيريد و بكشيدشان و از ايشان يار و ياورى براى خود مگيريد

وچون ملاحظه کرد که با ایجاد ترس وتهدید امکان خفه کردن ندای آزادیخواهانۀ مردم بپاخاسته ممکن نیست، درسال 1367، براساس آیه های زیرین قرآن، فتوائی صادر کرد که به موجب آن، بیش از چهارهزار نفر از دگراندیشان که در زندانهای جمهوری اسلامی اسیر بوده و وبراساس قوانین جمهوری اسلامی محکوم به زندان شده بودند، به دار کشیده شدند. نگاهی به آیه های زیرین، تطبیق فتوای خمینی را با مضامین قرآنی، گواهی میدهد:

سوره انفال، آیه 39:
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 
و با آنان بجنگيد تا فتنه‏ اى بر جاى نماند و دين يكسره از آن خدا گردد پس اگر از كفر بازايستند قطعا خدا به آنچه انجام میدهند بيناست

سوره نساء، آیه 76:
الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا 
كسانى كه ايمان آورده‏ اند در راه خدا كارزار مى‏كنند و كسانى كه كافر شده‏ اند در راه طاغوت میجنگند پس با ياران شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان در نهايت ضعيف است

سوره انفال، آیه 12:
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ 
هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحى مى ‏كرد كه من با شما هستم پس كسانى را كه ايمان آورده ‏اند ثابت‏ قدم بداريد به زودى در دل كافران وحشت‏ خواهم افكند پس فراز گردنها را بزنيد و همه سرانگشتانشان را قلم كنيد

توجه به این نکته حائز اهمیت است که هر حرکت ضد بشری که جمهوری اسلامی در پایمال کردن حقوق انسانی دگراندیشان انجام داده است، دقیقاً مطابق با آیه های قرآنی بوده است.  بهمین خاطراست که زمامداران جمهوری اسلامی، با وجود پذیرش اعلامیه ی جهانی حقوق بشر از جانب  این حکومت، برخلاف مفاد آن عمل کرده ومدعی تبعیت ازحقوق بشر اسلامی هستند.  بنابراین، چه در جمهوری اسلامی وچه درهر حکومتی که قوانین موضوعه اش برمبنای دین اسلام باشد، جائی برای دگر اندیشان ودگر باوران وجود ندارد.

در مقابل آیه هائی که در بالا آمد، گروههای جدیدی هم به نام روشنفکران مذهبی، ادعا میکنند که کوشش برآن دارند تا قوانین ظالمانه ی اسلامی را تعدیل نموده و شرائطی را ایجاد کنند تا مسلمانان شیعه ودگر اندیشان بتوانند در کنارهم در صلح وصفا زندگی کنند. اینان مدعی آن هستند که آیه های قرآن به چهارگروه تقسیم میشوند: محکمات، متشابهات، ناسخ ومنسوخ.
  
در مورد آیه هائی از گروه محکمات ومتشابهات، اینان به آیه ی 7 از سوره ی آل عمران از قرآن استناد میکنند. آیه ی مزبور به شرح زیراست:

وَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ
اوست كسى كه اين كتاب [قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره ‏اى از آن آيات محكم [صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و پاره ‏اى ديگر متشابهاتند [كه تاويل‏ پذيرند] اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه ‏جويى و طلب تاويل آن به دلخواه خود از متشابه آن پيروى مى‏كنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشه ‏داران در دانش كسى نمیداند آنان كه میگويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمی‏شود

آخوندها آیه ی بالا رااین گونه تفسیر میکنند که « مراد از آیات محکم، آیاتی است [هستند] که در معنی آنها یک نوع صراحت وجود دارد که خواننده بدون تردید واشتباه به معنای آنها پی می برد مثل همین آیه که می فرماید: آیات قرآن بر دو دسته محکم و متشابه هستند، که آیه دلالتی صریح بر معنی خود دارد. و هر کسی که آیه را بخواند وبا لغت عربی آشنا باشد بدون تردید معنی آنرا متوجه می شود. اما آیات متشابه، آیاتی هستند که مقصود از آن برای شنونده روشن نیست. وچنان نیست که شنونده به محض شنیدن، معنی آنرا درک کند. بلکه در این که منظور چیست، تردید دارد و تردیدش وقتی برطرف میشود که به آیات محکم رجوع نموده و به کمک آنها معنای آیات متشابه را مشخص کند، و درنتیجه همان آیات متشابه نیز محکم میشوند. پس آیات محکم خود به خود محکم هستند و آیات متشابه، بوسیله ی آیات محکم، محکمتر میشوند.

 از ترجمه شریفه و توضیحات مشخص شد که آیات محکم و متشابه در اختیارو دردسترس قرار دارند ولی اینطور نیست که این دو ازهم جدا باشند بلکه با مراجعه و توجه به معانی آنها می فهمیم که کدام محکم و کدام متشابه است.»                                                                        
( http://www.hawzah.net/FA/questionview.html?QuestionID=2510)

عده ی دیگری از آخوندها آیه ی بالا راچنین تفسیر میکنند که

« "محکمات‌" آيات‌ِ روشني هستند که جاي هيچ‌گونه انکار و توجيه و سوءاستفاده در آن نيست‌; امّا "متشابهات‌" به دليل بالا بودن سطح مطلب يا گفتگو درباره عوالمي که از دسترس ما بيرون است‌; مانند علم غيب‌، جهان رستاخيز و صفات خداوند متعال و... که فهم معناي نهايي و اسرار و پي‌بردن به کنه حقيقت آن‌ها، به سرمايه ی خاص علمي نياز دارد و خداوند متعال مي‌فرمايد: فقط خداوند و راسخان در علم‌، اسرار اين آيات را مي‌دانند و براي مردم تشريح مي‌کنند. راسخان در علم عبارتند از: پيامبر و امامان‌: که از همه اسرار اين آيات آگاهند و علما و دانشمندان راستين ـ که به موازين‌، احکام‌، عقايد شرعي و به روش تأويل متشابهات آشنايي کافي دارند ـ و هر يک‌، به اندازه دانش خود از اين آيات چيزي مي‌فهمند و براي مردم تشريح مي‌کنند و همين حقيقت است که مردم را براي درک اسرار قرآن به دنبال معلمان الهي و علماي ديني مي‌کشاند; بنابراين‌، در برخورد با متشابهات‌، بايد به احاديث و تفاسير علماي راستين مراجعه کرد »                                      (http://www.askquran.ir/thread590.html)                   
بنا به دوتأویل بالا، تفسیر آخوندها از قرآن براین پایه است که برای درک آیه های آن نیازحتمی به وجود آنان میباشد. در حالی که تفسیر آنان در تناقض آشکار با آیه ی 17 از سوره ی قمر میباشد:

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
وبدون ترديد قرآن را برای متوجه شدن آسان كرديم، آيا كسی هست كه متوجه شود؟

درنتیجه براساس آیۀ 17 از سورۀ قمر،  مفاد نوشته های قرآن همانهائیست که دیده وخوانده میشوند ودرک قرآن چنان آسان است که سوره ها وآیه های آن نیازی به تفسیر وتأویل ندارند. پس بر این اساس وجود آخوند وملا برای فهماندن نوشته های قرآن، امری زائد است.

طرفداران وجود آیه های ناسخ ومنسوخ (بخصوص نواندیشان شیعه مذهب وعده ای از مفتیان سنی) عقیده دارند حکمی که از سوی خداوند تشریع میشود، گاهی هدف از تشریع آن قانون، اجرا شدنش مورد نظر نیست، بلکه محک یا آزمودن افراد است. پس بر این مبنا، نسخ آیه بی مانع است. مضافاً به اینکه ممکنست حکم خداوند از روی مصلحت بوده و موقتی باشد، که پس از انقضای مدت، نسخ میگردد. معهذا درحالیکه 1400 سالی از عمردین اسلام میگذرد، آیه ها وسوره های قرآن همانطوری که از ابتدا بوده اند، دست نخورده باقی مانده اند.

باوجود این، چون در کشور ما نوع حکومت اسلامی برمبنای شیعه ی اثناعشری است، بنابراین حکم قطعی را مجتهدین شیعه صادر کرده وحکم آنان بمثابه قانون است. تا آنجائی که این نویسنده تحقیق کرده است، کلیه ی مجتهدین شیعه وحتی آیت الله العظماء ابوالقاسم خوئی که نظرات وتفسیرهای قرآنی او در کتاب "البيان في تفسير القرآن" مورد قبول آیت الله ها میباشد، وجود آیه های ناسخ ومنسوخ را در قرآن کتمان میکنند. بر اساس تفسیر اینان، آیه های ناسخ ومنسوخ در قرآن وجود نداشته وتمام سوره ها وآیه های قرآن بجز یک آیه ی کم اهمیت، بدون کم وکاست برای تمام قرون قابل اجرا هستند.

ملاحظه میشود که در جمهوری اسلامی مبتنی بر مذهب شیعه، آیه هائی همچون ناسخ ومنسوخ وجود ندارند وبنابراین وعده وعیدهای نواندیشان به اصطلاح مذهبی درمورد تعدیل آیه های قرآن نیز درهمان چهارچوب وعده ووعید باقی مانده و انتظار برای تحقق آن وعده ووعیدها نیزامری بیهوده است.

نتیجه آنکه، دکانداران دین بر اساس آیه هائی که قبلاً ذکر آنها بعمل آمد، محکم بر سر جای خودشان نشسته و امیدی به اصلاح قوانینی که بر مبنای آیه ها وسوره های قرآن درست شده اند، در راستای محترم شمردن حقوق دگر اندیشان وتغییر وضع کنونی، نیست. مضافاً به اینکه حتی نمیتوان به وعده ووعیدهای نواندیشان دینی دائر بر اصلاح قوانین موجود نیز امیدواربود.  "پس لازمست تا دگر اندیشان نه تنها دردام اصلاح طلبان مذهبی گرفتارنشوند، بلکه به وعده و وعیدهای آخوندهای بظاهر جداشده ازجمهوری اسلامی نیز اعتماد نکرده و راه خودرا از آنان جدا نمایند." 

این نوشته، تنها یک نوشته ی تحقیقی جهت روشنگری برای هم میهنانی است که در جستجوی چراغی فرا راه خود میباشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر