۱۳۹۴ شهریور ۱۵, یکشنبه

ملت درمقابل توافق اتمی:  خوشحال، افسرده حال یا طلبکار؟
علی کبیری

توافق اتمی جمهوری اسلامی با گروه 1+5 ضمن آنکه مایۀ خوشحالی هم میهنان ایرانی و مورد تأئید اندیشمندان و مدافعان حقوق بشردرجهان ونیزمخالفان جنگ درمنطقۀ خاورمیانه شده است، دارای وجه دیگری هم میباشد که باید مورد بررسی قرارگیرد. این وجه نگاهی ورای نگاههای سطحی و همه بین به این توافق است. درمطالعۀ این وجه باید به دو موضوع کاملاً متفاوت ولی مرتبط باهم نگریست. ضمناً در این مقاله نویسنده مایل به تذکر این موضوع است که " سیاست عِلم تحمیق طرف مقابل است که گمان میبرد طرف دیگررا وادار به پذیرش منافع خود میکند."

1-  نگاه اساسی نویسنده معطوف به نکتۀ کلیدی توافق میباشد که ادامۀ غنی سازی اورانیوم برای ایران را تادرجۀ خلوص معینی مجازدانسته است. باید دید که علت چنین موافقتی ازطرف گروه 1+5 برچه اساسی استواربوده و چه منافعی برای غرب و جمهوری اسلامی درآن متصوراست؟

2- دومین موضوع اینست که بررسی شود که آیا مردم ایران باید اکنون خوشحال باشند یا افسرده حال. ولی اگر به هریک ازاین حالات یاهردوی آنها دچارباشند، آیا نبایداز حاکمان غیرپاسخگو طلبکارنیزباشند؟

این نوشته با بررسی دوموضوع بالا، با نگاه به منافع ملت ایران موضوعهای مربوطه را بررسی میکند.

1- همانطورکه دربالا اشاره شد، نکتۀ کلیدی توافق نامبرده مربوط به موافقت گروه 1+5 باادامۀ غنی سازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامیست. چنین موافقتی درجهت منافع گروه مزبور دارای محاسن زیربوده و بطور موقت جایگاه حاکمان جمهوری اسلامی را تثبیت میکند.

الف- سانتریفوژهائی که باید برای غنی کردن بکارگرفته شوند ازنوع سانتریفوژهای اولیه وقدیمی میباشند که اکنون سالهاست کشورهای دیگر ازآنها استفاده نمیکنند. بازده چنین سانتریفوژهائی بسیار پائین بوده وبا توجه به تعداد محدود 5000 دستگاه ازآنها ووجود بازرسیهای برنامه ریزی شده ازجانب آژانس اتمی، به جمهوری اسلامی اجازه داده نخواهد شدغنی سازی را تا درجۀ خلوص بالا به انجام رسانده ومقدار آنرا نیز برای استفاده در یک بمب اتم افزایش دهد.

ب- اما دادن چنین فرصتی به جمهوری اسلامی اجازه میدهد تا دهان مخالفان داخلی را بسته و مردم ناآگاه ایران را نیزنسبت به تعهد حاکمان جمهوری اسلامی به احقاق حقوق ملی قانع سازد.

ج- درمورد مخالفان منطقه ای، این توافق بصورت دوگانه عمل میکند: ضمن آنکه تشویش آنها را از بمب سازی جمهوری اسلامی موقتاً و تامدت زمان محدودی برطرف میکند، ولی با برقرارنگهداشتن غنی سازی ودادن امکان پژوهشهای اتمی ونیزبکارگیری سانتریفوژهای نسل جدیدترآینده به جمهوری اسلامی، آنها را درحالت بین شک ویقین قرارمیدهد. قراردادن مخالفان منطقه ای درحالت بین شک ویقین میتواند برای گروه 1+5 دارای منافع بسیاری بوده وبا بکارگرفتن اهرمهای آن میتوانند میان جمهوری اسلامی و کشورهای منطقه ای اقدام به مانوورهای سیاسی لازم بکنند. به عنوان مثال، آنها میتوانند در فرصتهائی اسرائیل رااز زیاده خواهی عقب نشانند یا شیخ نشینهای منطقه را که درحالت بیم وامیدهستند، از قدرت بالقوۀ جمهوری اسلامی به هراس انداخته وازآنها درجهت سیاسی واقتصادی مطمح نظرخود استفاده های لازم راببرند. کاربرد چنین سیاست دوگانه ای همواره درگذشته درجهت تأمین منافع اقتصادی غرب درمنطقه مسبوق به سابقه بوده ونتیجۀ موردنظررانیز داده است.

2- درمقابل موضوعهائی که دربالا به آنها اشاره شد، موضع مردم ایران که صاحبان کشورو تاوان دهنده های اصلی چنین توافقی میباشند، در برابر حاکمان غیرپاسخگوی جمهوری اسلامی چه بایدباشد؟ اصولاً این نوشته بنادارد تا به چنین سئوالی پاسخ دهد.

برای پاسخ به سئوال بالا، پیش ازهمه باید به بررسی این موضوع بپردازیم که آیا پنهانکاری غنی سازی از طرف حاکمان جمهوری اسلامی به مدت بیش از 20 سال عملی خردمندانه بوده است؟ طبق معاهدۀ پیشگیری از تولید سلاحهای اتمی، کشورهای عضو میتوانند برای مقاصد صلح آمیزاقدام به احداث تأسیسات اتمی کنند. پس براساس چنین معاهده ای جمهوری اسلامی هم میتوانست برای مقاصد صلح آمیز چنین تأسیساتی را احداث کند. غنی سازی اورانیوم هم اگر برای مقاصد صلح آمیزباشد، درمطابقت با معاهدۀ پیش گفته مانعی نداشته است. بنابراین، اگر حاکمان جمهوری اسلامی مایل به استفادۀ صلح آمیز از اورانیوم بودند، میتوانستند از همان ابتداء زیر نظر آژانس اتمی به غنی سازی بپردازند. اگرچنین کرده بودند، نه به تهیۀ تجهیزات اتمی ازبازار سیاه نیازی داشتند ونه کشور ومردم ایران را زیر بارهزینه های کمرشکن تهیۀ لوازم وتجهیزات اتمی از طریق بازارسیاه میبردند. اما پنهانکاری بیش از 20 سال گذشتۀ حاکمان جمهوری اسلامی از یک سووساختن رآکتورآب سنگین اراک که محصول نهائی آن چیزی جز پلوتونیم که درساخت بمب اتم کاربرد دارد، جهان را متقاعد کرد که جمهوری اسلامی برای ساختن بمب اتمی دست بکاراست. براین اساس باید دید که اصولاً داشتن بمب اتم چه کمکی به استقلال وتمامیت ارضی ما میکرده است وکشورما چرا به چنین بمبی نیازمند بوده است؟ واقعیت آنست که وجود چنین بمبی میتواند تمامیت ارضی کشور رابه خطرانداخته ونیزبکاربردن آن برعلیه هرهدفی، متعاقباً کشور رااز نقشۀ جغرافیائی جهان محو کند. چرا که غرب که دارای منافع هنگفتی درمنطقه است، اجازه نخواهدداد که بازار منطقه و 40 درصد منابع نفتی آن آلت دست زمامداران جمهوری اسلامی قرار گیرد. شک نیست که اسرائیل وغرب نیز بی کارننشته واحتمالاً به عنوان پیشگیری ازخطرایران اتمی، کشوررا مورد حملۀ نظامی قرارمیدادند.

برپایۀ استدلال بالا، باید متوجه شد که این جمع به خاطرصیانت کشور وملت ایران بطورپنهانی به احداث تأسیسات اتمی نپرداخته بودند. پس هدف از انجام چنین عملی از جانب حاکمان جمهوری اسلامی همانا سلطه گری و توسعۀ حوزۀ نفوذ خود درمنطقه وسایر نقاط جهان بوده است. متقابلاً درحال حاضرمردم ایران باید خوشحال باشند که فعلاً سایۀ خطرازسرشان رفع شده است. اما ضمن خشنودی از این توافق، باید تکلیف خودشان را با زمامداران دستاربند بی خِرد که کشور وملتی را سالها به اسارت گرفته وبودجۀ کشور وسرمایه های ملی را صرف ماجراجوئیهای خودکرده اند، روشن کند. این بودجه حاصلِ استخراج نفت رایگان از زیرزمین بدون هیچگونه هنری از جانب اینان به دست آمده و نزد حاکمان قلدر این سرزمین به عنوان امانت از جانب ملت سپرده شده بود. اکنون واضح ومعلومست که این جماعت خیانت درامانت کرده است وباید دراین مورد به ملت پاسخگوباشد.

ازاین رو مردم ضمن آنکه ازوضعیت پیش آمده باید مسرور وخرسندباشند، ولی نباید رهبران بی خِردِ جمهوری اسلامی را به حال خود رهاکنند تا درآینده زیانهای بزرگتردیگری را به ملت وکشورواردکنند. مردم خواهان پاسخگوئی رهبران جمهوری اسلامی هستند که اولاً چرا دست به چنین ماجراجوئی بیخردانه ای زدند و ثانیاً این رهبران موظفند به مردم گزارش مستندی ازهزینه هائی که به ملت وکشور از این بابت تحمیل کرده اند، بدهند. رهبری جمهوری اسلامی که خودرا عقل کل دانسته وشعار احقاق حقوق مستضعفان جهان را ورد زبان خودکرده است، حق ندارد قوت لایموت مردم مستضعف ایران را در راه ارضای منافع جمعی خاص به حراج بگذارد. حقوق مردم ازدست رفته است ورهبری نظام باید به مردم حساب پس دهد. اینست رسم مردمسالاری.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر