۱۳۹۳ دی ۲, سه‌شنبه

ايران ، كشوري كه مردگان بر آن حكومت ميكنند

علي كبيري 

این نوشته برای اولین بار در تاریخ 5 خرداد1383 دراخبار روز منتشر شد. به سبب اهمیت یادآوری موضوع مورد بحث، مجدداً آنرا بروز کرده و دراین وبلاگ منتشر میکنم 
ما احترام زيادي براي افكار گذشتگا نمان قا ئليم و بر اساس اين احترام بيش از حد، آماده ايم تا پاي جان ازجایگاه و افكارآنان دفاع كنيم. به طوري كه ناصحان مشفق زنده و حاضرمان را به خاطر مخالفت با افكار مردگاني كه صدها سال پيش  و در شرائطي كاملا متفاوت با زمان ما زندگي ميكرده اند، مورد حمله قرارداده و به مجازاتهاي سنگين و حتي مرگ محكوم ميكنيم.  ما اينان را ميكشيم چون با افكار مردگان سالهاي بسيار دور از در مخالفت در آمده اند. هدف اينان چيزي جز بيدار كردن ما نيست تا به خود آئيم و از راه تفكر و خِرد معیار اندیشه مان را انتخاب کرده وراهمان را پيدا كنيم. اينان چراغ دانش و معرفت را پيش پاي ما قرار ميدهند و ما خشمگينانه چراغ روشنگري را با لگد بگوشه ای پرتاب نموده و آنرا با غیظ وغضب هرچه تمامتر خُرد ميكنيم. سپس بسراغ آن روشنگررفته و او راتكه تكه كرده و به هلاكت ميرسانيم و شادمانه به گوشه اي ميخزيم و از كرده خويش به وجد مي آئيم.  
قرنهاست كه روح مردگان در جسم بيخرد ما حلول كرده و ما را آلت دست قرار داده است. ما آلت بي اراده اي هستيم كه به اراده مردگانمان درتب و تاب ميآئيم و به اراده آنها به زندگي ظاهريمان ادامه ميدهيم.  ما حق نداريم تا از خودمان ابراز وجود كنيم. ما حق نداريم تا افكار خودمان را بدون استناد به افكار مردگانمان بيان كنيم. ما حق نداريم قوانيني وضع كنيم كه بر خلاف خواسته و نظرمردگانمان باشد.  ما حتما بايد در حرفهايمان از ضرب المثلهاي مردگانمان استفاده كنيم تا سخنانمان مورد پسند و مقبول واقع شود. ما حق نداريم سخن و افكار مردگانمان را مورد نقد قرار دهيم چون روحشان آزرده و جسمشان لگد بر ديواره هاي قبر خواهد كوبيد.  كوتاه سخن آن كه ما مرده پرستيم، تحت تاثير افكار مردگان قرار داريم، طبق قوانين وضع شده توسط مردگان زندگي ميكنيم واين در واقع مردگان هستند كه بر ما فرمانروائي ميكنند. آري، ما زنده هاي به گروگان گرفته شده توسط مردگان هستيم و به سخن درست تر، ما اكنون در گورستاني به نام ايران، به رهبري مردگان زندگي ميكنيم.
اكنون ما حدود سی و شش سال است كه انقلاب كرده ايم و بخاطرعلاقه وافرمان به مردگان، خود وخانواده و كشورمان را دودستي در اختياردستاربنداني قرارداده ايم كه بهترين رابط ما با قبرستانها هستند. آنان ساليان متمادي اخبار قبرستانهاي بقيع ووادي السلام را براي ما بازگو كرده اند. اصلا بگذاربگويم كه آنان سربايگانهاي قبرستانهاي اعراب بوده و مهارت بسياري در بازگوئي اخبارمسخ شده مردگان حجازوشام وعراق ومدينه دارند. آري، آنان هم مرده شناسند وهم مرده خوار. آنان، پيام آوران راستين مرگ ونيستي بوده وقادرند تا بهشت روي زمين رابه دوزخي سوزان بدل نمايند. بهمين خاطرهم بعدازروي كارآمدن آنان، قبرستانهاي ايران بسيار آبادشده اند. ما انقلاب كرديم و بعد عنان و اختيار خود را به متوليان قبرستانها سپرديم تا دوباره افكار خاك و خل گرفته امامان 1400 سال پيش را به صورت چماق قانون درآورده و با آن بر فرق خِرَد بكوبند. با آن صحنه زندگي را به قبرستان بدل نمايند و ما را وادار كنند تا با روضه خوانيهاي لحظه به لحظه آنان بارها و بارها بروضع و روزگار نزار خود بگرييم. گريه امروز ما نه به خاطر شهادت امام حسين تشنه لب و اصحاب آن حضرت در صحراي كربلا است، بلكه ما به حال خود واكثريت هموطنان محروممان كه خود و بچه هايشان با شكم گرسنه سر برزمين سرد ميگذارند و از شدت گرسنگي شكمشان به پشتشان چسبيده است، گريه ميكنيم. در حاليكه يك مشت عمامه بسر بي هنر و بيكاره كه تا قبل از انقلاب حتي آه هم نداشتند تا با ناله سودا كنند، اكنون از بركت تقلب در حكومت وتحميق مردم، با تغذيه زالووار ازپيكر بي رمق ملت و در شيشه كردن خون مردم بي پناه، صاحب خانه هاي چند ميلياردي شده و سوار بر اتوموبيلهاي گران قيمت و نيز صاحب سرمايه گذاريهاي كلان در اروپا و آمريكا شده اند. در صورتي كه دستهاي نا مبارك كار نكرده شان هيچوقت به سياه و سفيد نخورده و از دستهاي ستاره هاي زن هاليوودي هم صافترو لطيفتر است.  در حال حاضر ملت ايران در دام كساني گرفتار شده كه قرنها متوليان قبرستانها بوده اند و پرونده تمام مرده هاي عرب زير بغلشان است. دقيقا توجه داشته باشيم كه ملت ايران مسحور وعده و وعيدهاي كساني شد كه ساليان سال با ادبيات مرده هاي عرب با مردم ارتباط بر قرار كرده و اعتماد آنان را پشتوانه خود كرده بودند و بعد ازقبضه حكومت نيزافكارو روال زندگی منسوخ اعراب بياباني وادي برهوت حجاز را از زير خروارها خاك تاريخ بيرون كشيدند و بر ملت ما بصورت قانون تحميل كردند. اينان هيچگاه اجازه نداده اند تامردم به هويت ملي خود وجايگاه رفيع كشورشان درميان كشورهاي متمدن دنيا، پي ببرند. اينان مشوقان درست مرگ ونيستي وحاميان راستين حقوق مردگان عرب ميباشند. حال كار به جائي كشيده كه شأن يك روضه خوان پنج توماني مشهدي قبل از انقلاب تا درجه رهبر معظم انقلاب بالا رفته و اين شخص وقاحت رابجائي رسانده است كه فرزندان جوان و مبارز دانشجوي ملت رافريب خورده ونادان و رنیس جمهور فرمایشی اش مردم به ستوه آمده را خس وخاشاک خطاب ميكند. دانشجويا ني كه گلهاي سر سبد جامعه بوده و از سد دشوارترين آزمايشهاي ورودي دنيا كه همانا امتحان ورودي دانشگاههاي ايران باشد، پيروزمندانه گذشته اند. ملت ايران براي اين فرزندان خود ارزش بسياري قائل است و بزودي پاسخ اين هرزه درائيهاي رهبر مزور انقلاب را در عرصه عمل خواهد داد. كشور ما در حال حاضر دوران بسيار دشواري راميگذراند. در اين دوران مبارزه سخت بين علم و جهل ونيز عالم وجاهل درجريان است. اين دوره غمناك باپيروزي نور برتاريكي و دانائي برناداني، به پايان خواهد رسيد. مبارزه بين خردمنداني كه ديگر قادر به مشاهده تحميق ملت نبوده از يكسو و قشر دستاربندان غارتگر متكي به چماق تكفيرديني و مسلح به افكارمردگان عرب، از سوي ديگر ادامه دارد. در اين ميان، ملت تصميم قطعي خود را گرفته است و تقلا ميكند تا خود را ازوابستگي فكري به مردگان و بخصوص مردگان عرب چهارده قرن پيش، رها كرده، هويت ملي وايراني خود رابازيافته و نعمت زندگي و زنده بودن را جشن بگيرد. اكنون ملت بايد دردوجبهه مبارزه را ادامه دهد:  1- جبهه مبارزه با ادبيات وفرهنگ مرده پرستي وعرب پرستي وقيچي كردن ودورريختن ادبيات مرگ خواهي وقبرستاني از ذهن وزندگي وفرهنگ مردم، كه بايد ازسوي نويسندگان وشاعران وروزنامه نگاران وبطوركلي ازجانب اهل ادب وسخن، ابداع وترويج شود. 2- جبهه مبارزه برعليه آخوندها ومتوليان قبرستانها و كوتاه كردن دست نامبارك قرآن خوانان سرقبرها ومرده شويان ومرده خواران از سرمردم و جلوگيري از دخالتهاي نابجايشان درتعيين سرنوشت وآينده ملت و مملكت.
آري، بايد كه ملت يكپارچه بسيج شده ورو در روي مردگان ايستاده و نبردي جانانه را برعليه آنها آغازكند. بايد كه مروجان ادبيات مرگ را با قدرت ازصحنه زندگي مردم بيرون كرد.  بايد كه دكان دلالان مرگ را تخته كرد. بايد كه دستاربندان مرده پرست را به جايگاه راستين آنان كه همانا قبرستانهاست، برگرداند. بايد كه طرحي نودرانداخت وباستقبال زندگي رفت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر