۱۳۹۵ خرداد ۱۳, پنجشنبه

آیا آن اطاقک سنگی خانۀ خداست؟
علی کبیری

هرسال میلیونها مسلمان از سراسر جهان با صرف مخارج هنگفت که سر به میلیاردها دلار میزند به زیارت کعبه به عنوان "خانۀ الله" میروند. آیا هیچگاه این جمع مسلمانان اندیشه کرده اند که اگربه گمان آنها این الله که خالق وآفرینندۀ این جهان و چنین هستی  که ابتداء وانتهای آن نامعلوم است باشد، چنین خالق با عظمتی دریک اطاقک سنگی چند متردرچند متر نمیگنجد؟  به زبان دیگر، خالقی که محیط بر هستیِ چنین با عظمتی است، نمیتواند و نبایستی محاط درچیزی یا در محفظه ای چندمتری بشود. زیرا از جنبۀ خردمندانه محیط درمحاط هرگز نمی گنجد. پس این همه جوش وخروش مسلمانان در بجاآوردن حج حاکی ازعدم تفکرواندیشۀ آنانست. از طرف دیگر، دکانداران دین که همان آخوندها و مفتی هائی باشند که در سراسر جهان دکانهای دو نبشی به منظورعرضۀ متاعهای دینی دائرکرده اند، با گرم نگاهداشتن بازاری بنام حج، از بی خبری این مسلمانان ساده دل که پردۀ سیاه ایمان چشمان خِرَدِ آنان راپوشانده، بارِ خودرابسته اند ودنیارا بکام خودکرده اند. این نوشته باهدف روشنگریِ مسلمانان است تادیدگان تنگ خودرا برروی خرافات و موهومات دینی گشوده واز اسارتِ عقیدتی جمعی که خودرا فریبکارانه به عنوان نمایندگان خدابرروی زمین به آنها جازده اند، رهاشوند.  باشد تا دکانهای خدعه گران ملبس به لباس پیغمبر اسلام، تخته شوند. 

درمورد اطاقک سنگی کعبه منابع غیر اسلامی وجود ندارند. اما براساس منابع اسلامی میتوان ازدومنبع زیر نام برد:

                             1- قرآن  2- روایتهای اسلامی.

سوره های بقره، آل عمران، ابراهیم و حج بطور مشروح به ساختمان کعبه از سوی ابراهیم و فرزندش اسماعیل، پرداخته اند. ولی در مورد مهمترین واقعه ای که در ارتباط با کعبه پیش آمده، قرآن درسورۀ الفیل به آن پرداخته است.

روایتهای بسیاری نیز چه از سوی مفسرین قرآن و چه از سوی مورخین اسلامی دردسترس میباشند. ولی تا آنجائی که این نویسنده میداند، درقرون اولیۀ ظهوراسلام، کشورگشائی نومسلمانان ونیزتثبیت حکومتهای اسلامی در سرزمینهای متصرفی، هیچ گزارشی تاریخی درمورد تاریخ ساختمان کعبه از منابع غیر اسلامی دردست نیست. گزارشهای دیگری که بعد از گزارشهای مورخین و راویان اسلامی بدست ما رسیده اند، بجز رونوشت برداری از مورخین اسلامی متقدم چیز دیگری نبوده اند.

قدیمی ترین گزارش از منابع اسلامی که به وجود کعبه در دوران پیش از اسلام اشاره کرده است، ازسوی یکی از علمای مشهور اسلامی بنام ابی بکر عبدالرزاق ابن همام الصنعانی ("عبدالرزاق") متولد 744 میلادی درشهرصنعای یمن بوده است، که دربخشی از نوشتۀ مفصلی از وی با عنوان "المصنّف" در دسترس میباشد. این نوشته به عربی بوده و شامل 11 جلد است.  در صفحۀ 102 از جلد پنجم یا کتاب المناسک، تنها ازوجود یک چهار دیواری ابتدائی و ناقص سنگ چین به ارتفاع کما بیش حدود 30 ساننتیمتربنام کعبه درمحلی که اکنون مکّه نامیده میشود، دردوران پیش از ظهوراسلام سخن به میان آورده است. متن عربی وترجمۀ فارسی آن بشرح زیرند:

" كانت الكعبة في الجاهلية مبنية بالرضم ليس فيها مدر وكانت قدر ما يقتحمها العناق وكانت غير مسقوفة وإنما توضع ثيابها عليها ثم يسدل سدلا عليها..."
کعبۀ دوران جاهلیت (قبل از اسلام.م) ازچهار دیوار که با سنگهای لاشۀ بدون ملات خشکه چینی شده بودند تشکیل شده بود. این دیوارها آنقدر کوتاه بودند که حتی یک بزغاله هم میتوانست به درون آن بپرد. کعبه مسقف نبود وآن را با پرده ای که بطورآزاد بر روی آن پهن شده بود، پوشانده بودند.

ولی سند اسلامی بالا درتناقض آشکار با آیه هائی از قرآن درمورد ساختمان کعبه است. حال باتوجه به سند نامبرده، به بینیم قرآن درمورد ساختمان کعبه چه میگوید. به آیه های زیر توجه کنید:

آیه 26 از سوره حج:
وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ
و چون براى ابراهيم جاى خانه را معين كرديم [بدو گفتيم] چيزى را با من شريك مگردان و خانه‏ ام را براى طواف‏ كنندگان و قيام ‏كنندگان و ركوع ‏كنندگان [و] سجده‏ كنندگان پاكيزه دار

این آیه ازجانب الله است که براساس آن شهادت میدهد محل خانۀ کعبه را او معین کرده وبه ابراهیم راهنمائی کرده است. پس بنا به آیۀ نامبرده، قبل ازتعیین محل کعبه از جانب الله این اطاقک سنگی وجودخارجی نداشته است. همانطورکه بعداً اشاره خواهد شد، مجتهدین شیعه ساختمان کعبه را به حضرت آدم نسبت داده اند. از این رو با تأکید بر این آیه توجه خواننده را به این موضوع جلب میکنیم تا در ادامه نشان داده شود که حتی قرآن هم در آیۀ دیگری به تناقض گوئی در بارۀ کعبه پرداخته است. اما اینکه چگونه الله محل کعبه را به ابراهیم نمایانده، چنین معمائی با کمک حدیث گویان اسلامی بدینگونه برملامیشود که به موجب تفسیرطبری از قول علی ابن ابیطالب، سکینه ابری با هیکلی مانند "مارِسخنگو" حامل پیام الله برای تعیین محل کعبه بوده است.

طبری از قول علی چنین روایت کرده است:

  « ازخالد ابن عرعره روایت کرده اند که مردی بر علی ابن ابیطالب ایستاد وگفت: "آیا کعبه نخستین خانه ای بود که درزمین بنیادشد؟"
گفت: نه، نخستین خانه ای بود که دربرکت، مقام ابراهیم بنیادشد وهرکه وارد آن شودمصون باشد واگر خواهی بگویم که چگونه بنیان شد، خدای عزّوجلّ به ابراهیم وحی کرد که درزمین خانه ای بنام من بساز وابراهیم ندانست چه بایدکردوخدای تعالی سکینه را که بادی سخت بود ودوسرداشت بفرستاد وسرها به دنبال یکدیگربود وبرفت تا به مکه رسید ودرجای کعبه حلقه زد چنانکه مارحلقه زند وابراهیم فرمان یافت که هرجا سکینه جای گرفت، خانه رابنیان کند.»
(تاریخ طبری، جلد 1، صفحۀ 123، ترجمۀ ابولقاسم پاینده. توضیح آنکه مترجم محترم "السَکینة" در متن عربی (ابری شبیه مارِ سخنگو) را به "آرامش" که هم رآی با نظراتِ ساختگی ومخدوشِ مجتهدین اسلامی میباشد، ترجمه کرده است. درحالیکه درنوشتۀ طبری سکینه به عنوان ابر مارمانند ذکر شده است.»
مجدداً طبری در پائین همان صفحۀ 123 روایت بی پایۀ بالا را از جانب راوی ناشناختۀ دیگری وازقول علی، به نحومتفاوتی بیان میکند:

« از علی علیه السلام روایت کرده اند که وقتی ابراهیم فرمان یافت خانه را بنیان کند، اسماعیل وهاجر را همراه برد وچون به مکّه رسید درجای خانه چیزی همانند ابربربالای سرِخویش دید وگوئی سری داشت وبااوسخن گفت که ای ابراهیم برسایۀ من وبه اندازۀ من بناکن وکم وبیش مکن.»

توجه به این نکته لازمست که جناب طبری مفسر معتبر قرآن در مورد سکینه ازدوطرف دهانش سخن میگوید: دربالای صفحۀ 123، طبری حکایت میکند که " سکینه... درجای کعبه حلقه زد چنانکه مارحلقه زند وابراهیم فرمان یافت که هرجا سکینه جای گرفت، خانه رابنیان کند،" و درپائین همان صفحه بلافاصله اشاره میکند که " درجای خانه چیزی همانند ابربربالای سرِخویش دید وگوئی سری داشت وبا اوسخن گفت که ای ابراهیم برسایۀ من وبه اندازۀ من بناکن..." ملاحظه میکنید که درجملۀ "درجای کعبه حلقه زد" دلالت برآن دارد که سکینه برروی زمین چون مار حلقه زد، ولی هنگامی که سکینه به ابراهیم میگوید که "برسایۀ من بنا کن،" دلالت برآن دارد که ابرِ مارنما بالای سرِ ابراهیم درآسمان بوده وبرزمین سایه انداخته بود. توجه به آسمان وریسمان بافی طبری از این جهت حائزاهمیت است که این روایت تقدس کعبه را به الله مرتبط کرده و برهمین اساس به وجوداطاقک سنگی کعبه جنبۀ الهیت داده است. با وجود این، توجه به همین دو روایت نشان میدهد تاچه اندازه دو روایت طبری دربارۀ تعیین محل ساخت کعبه حتی دربالا و پائینِ یک صفحه از نوشتۀ او با یکدیگر تفاوت ماهوی دارند؟

دیگر آنکه توجه به این نکته لازمست که در روایت بالا طبری بجای تفسیری برمبنای استناد به واقعیات واسناد تاریخی، اقدام به افسانه پردازی کرده است. دراین مورد معلوم نیست که خالد ابن عرعره چه کسی بوده، مردی که برعلی ایستاد که بود واین وقایع که بنادارند واقعیتِ مکانی کعبه را به مسلمانان نشان دهند، درچه محلی اتفاق افتاده بودند؟  شک نیست که چنین حدیث بی پایه ای چیزی جز یک دروغ که ازمغزعلیل یک محدث ومفسرقرآن تراوش کرده باشد، چیز دیگری نیست.  حال سوآل اینست که طبری چنین آسمان و ریسمانی راازکجا آورده بود؟  همانطور که نوشتۀ تحقیقی اورسولا نواک نشان داده است، سکینه ریشه درداستانهای اعراب بدوی پیش از ظهوراسلام دارد. (رجوع شود به "داستانهای عامیانۀ اعراب" (Beiträge zur Typologie des arabischen Volksmärchens, Ursula Nowak, Pages 210-49).


حال میپردازیم به ریشۀ لغوی این موجود موهوم بنام سکینه واینکه سکینه از کجاآمده بود. دائرةالمعارف بریتانیکا درتعریف شکینه چنین میگوید:

« شکینه یک واژۀ عبری مشتق ازShekinta درزبان آرامی (به معنی "سکونت" یا "حضور") و در الاهیات قوم یهود به حضور خداوند درجهان اطلاق میشود...»

واژۀ نامبرده ازسوی خاخامهای یهودیِ مسلط به زبان آرامی که مندرجات کتاب عهد عتیق را از زبان آرامی به عبری برگردانده و برای یهودیان تفسیر( Targums یا به عربی ترجمون) میکردند، رایج شده است. برای اطلاع بیشتر، به نمونۀ زیردرمورد توجیه شکینه ازسوی یکی از خاخامهای یهودی، مراجعه شود:

باتوجه به این واقعیت که زبان آرامی از قدیمی ترین زبانهای سامی بوده و زبان عبری نیز از آن مشتق میشود، واژۀ شکینه اززبان عبری توسط یهودیان ساکن درجزیرة العرب وارد زبان عربی که آخرین وجدیدترین شاخه از زبانهای مشتق ازآرامی است، شده و به صورت واژۀ سکینۀ عربی به صورت معرب درآمده است.  در نوشتۀ آتی به شرحی ازاسرائیلیات وپیروی قرآن دررونوشت برداری از کتاب عهد عتیق و تکرار ناقص افسانه ها وموهومات یهودیان باستان، خواهیم پرداخت. درآن نوشته با استناد به منابع اسلامی و نیز منابع دیگر نشان خواهیم داد که چگونه یهودیان ومسیحیان قرن هفتم میلادیِ درشکل گیری هستۀ اسلام درشروع کارِ محمّد نقش داشته اند.

ولی برخلاف گزارش عبدالرزاق درمورد کعبۀ قبل ازاسلام که براساس گزارش تاریخی او بجز یک چهاردیواری ناقص سنگ چین شده نبود، آیه ای از سوره های بقره، چنان از ساختمان کعبه توسط ابراهیم و فرزندش اسماعیل داد سخن میدهد که انگارابراهیم دردانشگاه معماران اهرام ثلاثۀ مصرتعلیم دیده و تجربۀ معماری خود در رشتۀ ساختمان را در آنجا فراگرفته بود. به این آیه نظری میاندازیم:

آیه 127 از سوره بقره چنین میگوید:

وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
 وهنگامى كه ابراهیم و اسماعیل، پایه‏ هاى خانه (كعبه) را بالا مىیبردند، [میگفتند] ای پروردگارما از ما بپذیر، كه درحقیقت تو شنوای دانایى

آیۀ 26 ازحج وآیۀ بالا دلالت برآن دارند که الله ابتداء محل ساختمان کعبه را تعیین نموده و سپس به ابراهیم امرکرده تا ساخت خانۀ او را انجام دهد. ابراهیم هم امر الله را بجا آورده و با کمک پسرش اسماعیل به ساخت کعبه اقدام کرده بود. این دو آیه مؤید آن هستند که کعبه قبل ازرسیدن ابراهیم به مکّه وجود خارجی نداشته است. مضافاً به اینکه آیۀ بالا به این واقعیت هم گواهی میدهد که اسماعیل به سنی رسیده بود که برای کمک به پدرش ابراهیم درساختن کعبه ازقوای بدنی لازم برخورداربود. بنابراین، اسماعیل دیگر کودکی نبود که درقنداق یا درگهواره خوابیده باشد. اما آیۀ 37 از ابراهیم نه تنها درتناقض با آیه های پیش گفته است، بلکه موجب بوجودآمدن دو تفسیرمتفاوت درمورد زمان ساخت کعبه میشود. به این آیه نظری میاندازیم.

مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ
پروردگارا من [يكى از] فرزندانم را در دره‏ اى بى‏ آب و علف نزد خانه محترم تو سكونت دادم پروردگارا تا نماز را به پا دارند پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده باشد كه سپاسگزارى كنند. (خط کشی ازنویسنده است).

بر اساس آیۀ فوق، گروهی از مفسرین قرآن براین عقیده هستند که ابراهیم بعداز اتمام ساختمان کعبه، پرده داری آنرا به اسماعیل واگذارکرده بود. اما گروه دیگر عقیده دارند که آیۀ مذکور گواهی میدهد که کعبه توسط حضرت آدم ساخته شده ودر زمان رسیدن ابراهیم به مکّه به همراهی هاجر واسماعیل، با ساختمان مخروبۀ آن روبروشده بود. پس ابراهیم هاجر واسماعیل کودک شیرخواره را در آن سکونت داده و مکّه را ترک گفت. از اینجاست که گروهی از مفسرین قرآن پدیدارمیشوند که معتقد به ساخت خانۀ کعبه توسط حضرت آدم میشوند. همین گروه اخیر معتقدند که ابراهیم در سفر بعدی که به خواست و امرِ الله صورت گرفت، مجدداً به مکّه مراجعت کرده و ساختمان مخروبۀ کعبه را به کمک اسماعیل تکمیل نمود. درتأئید تفسیر خود، این گروه به آیۀ 96 از سورۀ آل عمران اشاره میکنند.

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ
بدرستی نخستين خانه ‏اى كه براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است كه دربَکّه (مَكّه) است ومبارك وبراى جهانيان [مايه] هدايت است

ولی اگر تفسیر این گروه مبنی بر وجود کعبه قبل از ورود ابراهیم به مکّه را مورد قبول قراردهیم، چنین تفسیری با مفاد آیۀ 26 ازحج که درآن الله شهادت بر تعیین محل ساخت کعبه به ابراهیم داده وتلویحاً وجود کعبه قبل از رسیدن ابراهیم به مکّه را منتفی میداند، درتناقض قرارمیگیرد.

تناقضگوئی قرآن در بارۀ ساختمان کعبه براین اساس است که آیۀ 37 از ابراهیم اشاره به سکونت دادن یکی از فرزندان او بنام اسماعیل نزد خانۀ محترم الله که همان کعبه باشد، میکند. چنین شهادتی از جانب قرآن مؤید این واقعیت است که اطاقک کعبه قبل از رسیدن ابراهیم به مکّه وهنگامی که اسماعیل طفل شیرخواری بوده، وجود داشته است. این شهادت قرآن در تناقض با آیه های 26 از حج،127 ازبقره و96 از آل عمران است که برطبق آنها ساختن اطاقک کعبه به ابراهیم وفرزندش اسماعیل نسبت داده شده است. حال براساس ادعاهای محمّد که آیه های قرآن را به الله نسبت داده و الله را در راستی و درستی در مقام مطلق و دانا وآگاه به جمیع اسرار هستی قرارداده، چگونه است که چنین الله ای درحافظه چنین دچارنسیان و در گفتار خود این چنین به تناقض گوئی پرداخته وخبراز تاریخ ساخت خانۀ خود هم ندارد که آیا خانه اش را ابراهیم و اسماعیل ساخته اند یا آنکه خانه اش قبل از تولد اسماعیل و رسیدن ابراهیم به مکّه وجودداشته است؟ چه الله ناآگاهی که با افسانه سازیهای محمّد تبدیل به آگاه ترین ها وداناترین های جهان شده است! از همین جاست که بعداز گذشت مدت زمان طولانی، عده ای ازمفسرین با توجه به نقص وتناقضگوئی در آیه های قرآن درصدد ماله کشی برآمده و ساختمان کعبه را از دوران ابراهیم به دوران اولیۀ آفرینش بشرکه بنا به ادعای آنها همان آدم ابوالبشرباشد، برده اند. منتها این روایت سازی جمع اخیر هیچگاه نتوانسته پاسخی خردمندانه به تناقض گوئی هایشان در تفسیر آیه های 26 از حج،127 ازبقره و96 از آل عمران که درآنها ساختمان کعبه را به ابراهیم واسماعیل ارتباط داده از یک طرف و آیۀ 27 از سورۀ ابراهیم که درآن قرآن به صراحت از وجود اطاقک کعبه قبل از رسیدن ابراهیم واسماعیل به مکّه خبرداده است، پاسخی منطقی بدهد.

از اینجاست که به همان نسبت که ازتاریخ مرگ پیغمبر اسلام فاصله میگیریم، تفسیر وتأویل آیه های قرآن از سوی مفسرین ومورخین ومجتهدین و مفتی های اسلامی که درمورد کعبه داد سخن داده اند، هرچه بیشترمخدوش ودستخوش تغییرات عمده میشوند. بطوریکه هرچه بیشتراز افسانه پردازیهای این جمعی که ازابراهیم واسماعیل درساختمان کعبه داد سخن داده اند فاصله گرفته و به زمان حال نزدیکتر میشویم، پایه گذاران کعبه نیز تغییرکرده وبجای آنها حضرت آدم به عنوان پایه گذار و سازندۀ کعبه معرفی میشود. ازجملۀ این مفسرین میتوان به افرادی چون فضل ابن حسن طبرسی در "مجمع البیان فی تفسیرالقرآن" وآیت الله میرزا خلیل کمره ای در " آفاق الكعبه و الانجم الثمانيه" ونیزملا فتح الله کاشانی در"منهج الصادقین،" آیت الله مکارم شیرازی در "تفسیر نمونه" وآیت الله جوادی آملی در "تسنیم" وغیره، و همچنین از مفسرین سنی از قبیل طبری در"جامع البیان عن تأویل آیة القرآن،" ابوحاتم رازی در"تفسیرالقرآن العظیم،"  فخر رازی در"تفسیرکبیر،" وغیره اشاره کرد.

حال به بینیم که مفسران اولیۀ قرآن در مورد تعیین محل وساختمان کعبه چه گفته اند. براساس اخباری که مورخین اسلامی به ما داده اند، قدیمی ترین تفسیر مربوط به عبدالله ابن عباس ("ابن عباس" یا عموزادۀ پیغمبر اسلام) است. بنا به روایت راویان اسلامی، ابن عباس درسال 619 میلادی یا 13 سال پیش از مرگ محمّد پیغمبراسلام در مکّه متولد شده و درسال 687 میلادی یا 55 سال پس ازمرگ پیغمبراسلام در طائف درگذشته است. او یکی از عموزاده های محمّد و از معاصرین اصحاب بود. مسلمانان به سبب تسلط ابن عباس به تفسیر وحدیث وقرآن، وی را "البحر" لقب داده بودند. کتاب "تنویرالمقباس من تفسیر ابن عباس" یکی از کتابهای مهم مورد استناد مجتهدین و مفتیان اسلامیست.  درتفسیر بالا، ابن عباس درمورد آمدن اسماعیل ومادرش هاجر به مکّه در سورۀ ابراهیم، آیۀ 37 چنین روایت میکند:

«پروردگارا! اسماعیل ومادرش را درنزدیکی خانۀ تو درمکّه، در دره ای لم یزرع بدون گیاهان، درپناه تو قراردادم. پروردگارا! آنها را در آنجا قراردادم تا آنان و آیندگان رو به خانۀ تودرکعبه نمازگزارند...»

ودرتفسیر آیۀ 127 از بقره اظهارمیدارد:
« درحالیکه اسماعیل به پدرش کمک میکرد، ساختمان بیت (کعبه.م) را بنیان گذاشته وسپس به درگاه الله به دعا پرداختند:  پروردگارا این خانه ات را که برای عبادت بندگانت ساخته ایم، ازمابپذیر، و دعای بندگانت در این خانه را از آنها قبول فرما و پاسخگوی بندگی آنها به درگاهت باش که تنها تودانا به نیت ما از ساخت خانه ات هستی.»

هر انسان با خِرَد واندیشمند توجه دارد که تفسیر آیۀ 37 ابراهیم با آیۀ 127بقره درتناقض آشکاراست. علت این تناقض آنست که ابن عباس در آیۀ 37 ابراهیم، به وجود کعبه قبل از ورود ابراهیم به همراه هاجر و طفل خردسالش اسماعیل به مکّه اذعان کرده و به قراردادن اسماعیل و مادرش هاجر درنزدیکی کعبه گواهی داده است. اگر چنین است که ابن عباس گواهی داده بود، پس چرا درتفسیر آیۀ 127 بقره اظهارمیدارد که ابراهیم و اسماعیل ساختمان کعبه را پایه گذاری (بنیان کردن یا پی ریزی نمودن) کرده بودند. درصورتی که اشاره بربنیان نهادن کعبه حاکی ازآنست که قبل از رسیدن ابراهیم به مکّه اصلاً بنائی بنام کعبه درآنجا وجود نداشته است وبراین اساس ابراهیم به پی ریزی کعبه اقدام نمود.

باتوجه به مشخصاتی که عبدالرزاق از کعبۀ پیش از اسلام  به ما داده، چنین برداشت میشود که اولاً- ساختمانی که در سوره های پیش گفته که قرآن در مورد آن داد سخن داده، وجود خارجی نداشته است. ثانیاً- اشارۀ عبدالرزاق به دیوارهای کعبه و اینکه ارتفاع آنها بقدری کوتاه بود که حتی یک بزغاله هم میتوانست از روی آنها به درون کعبه بپرد، خبر از این واقعیت میدهد که حداکثر ارتفاع چهاردیواری کعبۀ قبل از اسلام از 30 سانتیمتر هم تجاوز نمیکرده است. ثالثا- خبر ازوجود پرده ای که بصورت آزادانه بر روی چهار دیواری کعبه پهن شده بود، حکایت از کوچکی ساختمان آن میکند. رابعاً- همانطور که قرآن و راویان آن گواهی میدهند، کعبۀ قبل از اسلام فقط یک بتخانه بوده است. خامساً- در زیر چادری درهمچه ارتفاع حداکثر 30 سانتیمتری و همچه ابعادی درآن بتخانه، بتهای بزرگی که قرآن از وجود آنها یادمیکند، نمی گنجیده بود.  شرح این بت ها در کتاب أبی المنذرهشام ابن محمّد ابن السائب الکلبی ("ابن کلبی") تحت عنوان "تنکیس الاصنام" آمده ونیزبقایای چندی از این بتها که اکنون از سوی باستانشناسان کشف شده اند، نه تنها بنا به ادعای قرآن و راویان اسلامی در مکّه وحوالی آن وجود نداشته اند بلکه اگر هم در آنجا بودند، امکان نداشت بتهای به آن بزرگی در داخل چهار دیواری کعبه در ابعادی که عبدالرزاق درمورد آن با آن ساخت بسیار ابتدائی چهار دیوار 30 سانتی ترسیم کرده است، گنجانیده شوند.

 مضافاً به اینکه فقیهان ومجتهدان از بتهای بسیاربزرگی در کعبۀ پیش از اسلام نام برده اند که با توجه به گزارش عبدالرزاق هرانسان اندیشمندی را به حیرت میاندازد که آن بتها چگونه در آن چهاردیواری بارتفاع کم جا گرفته بودند. به عنوان نمونه، طبرسی فقیه ایرانی قرن یازده میلادی در مجمع البیان فی تفسیر القرآن (الطبرسی)، ج۱۰، ص۵۴۷ دربارۀ آن بتها چنین میگوید:

« اما سه بت مشهور عرب به نامهای "لات" متعلّق به قبیله ثقیف، "عُزّی" متعلق به قبایل بنی سلیم، غطفان، جَشم، نضر و سعدبن بکر و بت "منات" برای قبیله قدید بود؛ البته بت‌های دیگری نیز بودند، مانند: "اساف"، "نائله" و "هُبَل" که مورد پرستش اهل مکّه  قرار گرفتند. اعراب بت "اساف" را در کنار حجرالاسود، بت "نائله" را در نزدیکی رکن یمانی و بت "هبل" را که هجده ذراع طول داشت و بزرگترین بت عرب بود، در بالای کعبه نصب کرده بودند. »
(http://www.wikifeqh.ir مبحث بت پرستی)

همانطورکه از روایت طبرسی برمیآید، بجز بت هُبَل که به ارتفاع 18 ذراع (حدود 19 متر) و دربالای کعبه نصب شده بود، بقیۀ بتها درداخل کعبه قرارداشتند. کل این روایت ازبیخ وبن چیزی جز یک دروغ شاخدارنیست، زیرا اولاً- آن چهاردیواری که عبدالرزاق به مشخصات آن اشاره کرده است، دارای سقف نبود تا بت 19 متری هُبَل را بتوان برپشت بام آن نصب کرد. ثانیاً- درمحوطۀ به آن کوچکی و به ارتفاع 30 سانت چگونه بت پرستان قادربودند بتهائی به بزرگی لات وعُزّی و منات و غیره را که درروایتهای دیگر اسلامی تعداد آنها به 360 بت گزارش شده اند، جای دهند؟


قرآن نیزدر سورۀ نجم، آیه های 19 و 20 به وجود بتهای کعبه شهادت داده است:

أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى
به من خبر دهيد از لات و عزى

وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى
و منات آن سومين ديگر

دیگراینکه مجتهدین و مفتی های اسلامی به ظاهرخود را از روایتهای کتاب عهد عتیق یهودیان ومسیحیان کنارکشیده اند، باوجود این درقرآن به بسیاری ازروایتها وشخصیتهای کتاب عهد عتیق نیزاشاره واستناد شده است. یکی ازمهمترین این شخصیتها ابراهیم است. این شخصیت که نزدِ یهودیان ومسیحیان به عنوان یکی از پیغمبرانشان موردقبول واقع شده است، در اسلام نیزازاو به عنوان حضرت ابراهیم خلیل که به آئین حنیف (خدای یکتا شناس) به احترام یاد شده و حتی ساخت خانۀ الله بنام کعبه را نیز به او نسبت داده اند. ولی هم خاخامهای یهودی، کشیشان مسیحی و نیز مفتی ها ومجتهدین مسلمان از اینکه عمل شنیع ابراهیم درمورد دراختیار گذاشتن همسر زیبای خود ساره به فرعونِ از همه جا بی خبرِمصررا جهت هم خوابگی با وی (کتاب مقدس عهد عتیق، پیدایش، ابرام درمصر20-10)، سکوت معنی داری اختیارکرده و بدترازآن ابراهیم را درردیف یکی ازمحترمترین وبزرگترین پیغمبران خود وانمودکرده اند!! چنین است که این سه آئین را ادیان ابراهیمی نامیده اند. اما قرآن و به پیرو آن اسلام از این نیز فراتررفته و ابراهیم را سازندۀ خانۀ الله درمکّه وانمود کرده است!! متقابلاً سوآل از مفتیان ومجتهدین اسلامی اینست که بنا به تفسیر اینان چگونه یک دیوث (مردی که همسرش را دراختیار مرد بیگانه ای برای کامگیری میگذارد) را به مقام شامخی ارتقاء داده اند که معمار وسازندۀ خانۀ الله باشد؟! این شناعت بزرگیست که قرنهاست خاخامها و کشیشان و ملایان درتوجیه منطقی چنین عمل قبیحی و آن هم از جانب یکی از پیامبران مورد پرستششان سخنی به میان نیآورده اند. شگفت آورترین قسمت این روایت آنست که کتاب مقدس عهد عتیق به انتقام خداوند ازفرعون که ناآگاهانه ساره را به عقد ازدواج خود درآورده و به عنوان همسر رسمیش با او هم بستری کرده است، میپردازد!! فرعونی که پس از اطلاع ازاین واقعیت، خشمگین شده وساره را بالفور طلاق میدهد وسپس با نکوهش عمل قبیح ابراهیم، ساره را به او برمیگرداند. اینست توجیه نابخردانۀ کتاب مقدس عهد عتیق که خداوند بجای ابراهیم خطاکار، فرعون بیگناه را بشدت مجازات میکند. آیا چنین فردی رامیتوان به عنوان یک انسان شریف درعرف و از نظر شرعی به عنوان یک پیغمبرقابل قبول وپرستش دانست؟

اما افسانه سازیهای قرآن و مفسرین آن درمورد اطاقک سنگی کعبه در سورۀ الفیل به اوج خود میرسد. در این سوره قرآن چنان عظمت و ابهتی به این اطاقک میدهد که هر انسان باخِرَدی را به شگفتی میاندازد. پیش ازبررسی تاریخی چنین دروغپردازی درقرآن، به متن سوره، ترجمۀ فارسی و نیزتفسیر آن میپردازیم.

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ﴿1﴾: مگر نديدى پروردگارت با پيلداران چه كرد
أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ ﴿2﴾: آيا نيرنگشان را بر باد نداد
وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ ﴿3﴾: و بر سر آنها دسته دسته پرندگانى      ابابيل فرستاد
تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ ﴿4﴾: كه بر آنان سنگهايى از گل سخت میافكندند
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ ﴿5﴾: و سرانجام خدا آنان را مانند كاه جويده شده گردانيد

مفسران و مجتهدین اسلامی، سورۀ الفیل را به لشکرکشی ابرهه فرمانروای مسیحی یمن به مکّه نسبت داده و اینگونه تفسیر کرده اند که ابرهه باصرف مخارج هنگفتی کلیسای بسیار مجللی در شهر صنعاء ساخت تا زائران مسلمان یمنی بجای طواف کعبه، به زیارت کلیسای او بیآیند. اما پیش بینی وی درست در نیآمد و زائران کعبه بازهم به مکّه سفرکرده و به طواف کعبه ادامه دادند. درنتیجه کلیسای ابرهه بدون مشتری ماند. از این رو ابرهه بسیار خشمگین شده و با فراهم کردن سپاهیانی مجهز به فیلهای جنگی، به سوی مکّه هجوم برده و خانۀ کعبه را مورد حمله قرارداد. ولی الله که خانه اش را درمعرض ویرانی از سوی فیلهای جنگی میدید، به پرندگانی به جثۀ پرستو دستور داد تا قشون ابرهه و فیلهای جنگی او را باانداختن کلوخهای بسیاری نیست ونابود کنند وچنین شد که خواست الله بود.

سورۀ بالا به دلائل زیریک دروغ وجعل آشکاراست:

اولاً- براساس اکتشافات دانشمندان علوم طبیعی تیم اکتشافی دانشگاه آکسفورد وآزمایش بقایای استخوانهای بدست آمدۀ مربوط به ماموتهای عربستان، نسل فیل بعلت تغییرات اقلیمی وازبین رفتن جنگلها ونبودن آب درشبه جزیرۀ عربستان در325000 سال پیش ازاین درآنجا منقرض شده و ازآن تاریخ به بعد آثاری ازوجود فیل درعربستان دیده نشده است. همانطورکه اشاره شد، پژوهشگران علت انقراض نسل فیل در آنجا را بخاطر ازبین رفتن جنگلها و تبدیل جزیرة العرب به صحراهای بی آب وعلف وعاری ازدرخت وگیاهان میدانند. این گزارش را در سایت زیر ملاحظه نمائید:


ثانیاً- با درنظرگرفتن تاریخ مرگ ابرهه فرمانروای یمن بین سالهای 565 و 570 میلادی، در سال 570 میلادی که ازجانب مورخین اسلامی به عنوان سال تولد محمّد نامیده شده، محمّد یا تازه از بطن مادرش متولد شده بود ویا حداکثر کودکی یک ساله بود. ازاین رو بنا به روایات راویان اسلامی هنوز به سن 40 سالگی و ادعای نبوت نرسیده بود تااسلام را عرضه کرده و کعبه را به عنوان خانۀ الله بنامد. مضافاً به اینکه براساس گزارش مورخین اسلامی، قبل از ظهور محمّد خانۀ کعبه محل نگهداری بتهای اعراب بت پرست بود. بنابراین، درآن برهۀ زمانی الله هنوزدر آن اطاقک سنگی کعبه مسکن نداشت تا از لشکرکشی ابرهه به آنجا خشمگین شده و به پرنده ها دستوردهد تا لشکریان ابرهه وفیلهای جنگی اورا کلوخ باران کنند.

ثالثاً- اگر به فرض محال فیل درآن زمان درعربستان ویمن وجود میداشت، باتوجه به این واقعیت که هر فیل برای رفع تشنگی بطورمتوسط به 200 لیتر آب شیرین در روز نیازدارد تابتواند به زندگی ادامه دهد، پس برای رفع عطش 100 فیل جنگی که در روایتهای اسلامی به آن استنادشده است، به بیست هزار لیتر آب شیرین در روز نیازبود. بادرنظر گرفتن فاصلۀ صنعاء تا مکّه با جادۀ آسفالتۀ امروزی که درحال حاضر مسافتی برابر 818 کیلومتراست ونه راههای مالرو و کتلها وراههای صعب العبورزمان ابرهه، حتی بدون توجه به دشواری راه وکوهستانهای مسیر درآن روزگاران، اگرقشون ابرهه روزی 20 کیلومتر راه طی میکرد، بنابراین ابرهه ولشکریانش بیش از 40 روز در راه بودند. ولی به علت وجود صحراهای بی آب وعلف وکوههای خشک ونیزعدم وجود آب شیرین درمسیرلشکریان ابرهه، میبایستی با در نظر گرفتن تلفات حداقل تدارک حمل یک میلیون لیتربرابرهزار تُن آب شیرین به اضافۀ غذای فیلها برای انتقال 100 فیل جنگی از صنعاء به مکّه از پیش درنظرگرفته میشد. ضمناً در هر توقفگاهی میبایست گودالهای عمیق درزمین حفرشده و آب مصرفی فیلها را درآنها بریزند تا فیلها بتوانند آب بازی کرده ورفع تشنگی کنند. ما آب وغذای مورد نیاز قشون ابرهه را دراینجا به حساب نمیآوریم. آیا اقدام به چنین تدارکات غیر منطقیِ جنگی درآن بُرهۀ زمانی وآن هم به منظورفتح مکّه وتخریب کعبه، چیزی جز خودکشی ازسوی فرمانده مجربی چون ابرهه نمیباشد؟

 درتفسیر المیزان علامه طباطبائی چنین آمده است که" در اين سوره به داستان اصحاب فيل اشاره مى كند، كه از ديار خود به قصد تخريب كعبه معظمه حركت كردند، و خداى تعالى با فرستادن مرغ ابابيل و آن مرغان با باريدن كلوخهاى سنگى بر سر آنان هلاكشان كردند، و به صورت گوشت جويده شان كردند. و اين قصه از آيات و معجزات بزرگ الهى است ، كه كسى نمى تواند انكارش كند، براى اينكه تاريخ نويسان آن را مسلم دانسته ، و شعراى دوران جاهليت در اشعار خود از آن ياد كرده اند... اين قصه در سال ولادت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) واقع شد... مراد از كيد آنان ، سوء قصدى است كه در باره مكه داشتند و مى خواستند بيت الحرام را تخريب كنند... " (خط کشی ازنویسنده است)

اشارۀ بالای علامه طباطبائی به اینکه " این قصه درسال ولادت رسول خدا(ص) واقع شد،" با تخمین سالِ مرگ ابرهه براساس کتیبه های بجا مانده ازاوکه برطبق آنها مورخین تاریخ مرگ ابرهه را بین سال 565 وقبل از سال 570 میلادی برآورد کرده اند، تطبیق نمیکند. بخاطراینکه بین سالهای پیش گفته، ابرهه دیگر زنده نبود تا به مکّه حمله کند وبه احتمال صد درصد درسال 570 مرده بود. دیگر آنکه بنا به تفسیر طباطبائی که تأکید میکند "...میخواستند بیت الحرام [کعبه] را تخریب کنند..." با ادعاهای مورخین مسلمان مطابقت ندارد. زیرا درسال 570 که طباطبائی اشاره به سال تولد پیغمبراسلام کرده است، هنوز کعبه محل نگهداری بتهای بت پرستان بود ونه بیت الحرام وخانۀ الله مسلمانان. از سوی دیگر، اصولاً ابرهه که یک فرد باتجربۀ جنگی بالائی بود، چه احتیاجی به استفاده از فیلهای جنگی برای یورش به مکّه داشت؟
بزرگترین کتیبه برروی یک صخرۀ سنگی درجنوب یمن به خط سبائی از ابرهه باقی مانده که درآن به لشکرکشیها و جنگهایش اشاره کرده است. این کتیبه مشتمل بر 10 سطر است. ولی در آن ابداً از لشکرکشی ابرهه به مکّه یاد نشده است. درصورتی که باتوجه به مسیحی بودن ابرهه و نابودکردن کعبه که بقول قرآن رقیبی سرسخت درمقابل کلیسای نوساز اوبود، حتماً به آن واقعۀ مهم نیز اشاره میکرد. چنین سند محکمی که ازابرهه بجامانده، باردیگر ادعای قرآن دربارۀ لشکرکشی ابرهه و حمله به کعبه در سورۀ الفیل را رد میکند. 


به منظورمطالعۀ متن کتیبۀ نامبرده وترجمۀ آن به انگلیسی به سایت زیر که مربوط به موزۀ سمیتسونین (Smithsonian) واشنگتن دی سی است، میتوان مراجعه نمود. توضیح آنکه کپی این کتیبه هم دراین موزه موجوداست.

این نوشته به منظورآگاه کردن هموطنان مسلمانی است که ناآگاهانه هرساله با صرف میلیاردها دلار به زیارت کعبه رفته وبه طواف بر گِردِ یک اطاقک سنگی میپردازند که بوسیلۀ بت پرستان بدوی صحرای عربستان بوجودآمده وهیچگونه نسبتی با خدا و خانۀ او ندارد. درواقع، این روایت سازان فرصت طلب اسلامی بوده اند که داستانهائی واهی درمورد اطاقک سنگی کعبه بافته اند و ملایان اسلامی که نفعشان دربازار گرمی برای حج بوده و از این کارزندگی انگلی خودرا میگذرانند، مرتب برای حج به تبلیغات منحرفانه میپردازند. براین اساس است که وجود کعبه به عنوان خانۀ خداچیزی جزمکروحیلۀ دکانداران دین نبوده وطواف به دور آن دربرگزاری مراسم حج چیزی جزتجدیدآئین بت پرستی نیست. درنوشته ای زیر عنوان "پژوهشی درصدراسلام" درمورد سورۀ الطارق و پرستش ستارۀ زهره از جانب بت پرستان صحرای عربستان و طواف برگِردِ شتر قربانی همراه باخواندن اوراد دینی، به سند تاریخی بجامانده از نیلوس راهب به لینک زیر نگاه کنید:


درارتباط با نوشتۀ حاضر، بدینوسیله ازهم میهنان علاقمند برای مطالعۀ نوشته های زیرکه درارتباط با این موضوع هستند، دعوت میشود.

دیشب ماه هم از خشم وخجالت سرخ شد:

چاه زمزم وآب نامقدس:

اسبابکشی الله از اورشلیم به مکّه:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر