۱۴۰۰ خرداد ۹, یکشنبه




علی کبیری


سرود آزادی را که سر دهد برای ما؟

جز خودِ ماجز خودِ ما

که خسته ایم از اینهمه کنایه هااز اینهمه گلایه ها


خسته از این راه درازپر خم و پیچ و پر فراز

در پسِ هر گردنه ای، راهزنی در انتظار

تا که بدزده ازمون، سفرۀ نون و کوزمون

وه که چه سخته راه ما


وه که چه سخته راه ما

آخه زمونای قدیم، پاری زمونا زآسمون

ستاره میومد برامون

کجا شدند ستاره ها؟


خسته و مبهوت و غمین

سکوت کردیم همه مون

سکوت چو زهره برامون، سکون چو مرگه برامون

خیز زجا، بروی پا

و یا به زیر لب بخون:

سرود آزادی را که سر دهد برای ما؟

جز خودِ ماجز خودِ ما!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر