۱۳۹۵ آبان ۳۰, یکشنبه

اسلام: رونوشتی ناقص از یهودیت و... با چاشنی مهملات!
(بخش 3)
علی کبیری

بخش 1 نوشتۀ حاضر در نشانی زیر قابل دسترسی است:

بخش 2 نوشتۀ حاضر در نشانی زیر قابل دسترسی است:

ج- یونس
یونس نیز یکی از پیغمبران یهود بوده ودر زبان عبری Yona نامیده میشود. 

عهد عتیق: همان موقع یهوه ماهی بزرگی فرستاد و ماهی يونس را بلعيد و يونس سه روز و سه شب در شكم ماهی ماند. (یونس: فراریونس از حضور یهوه،1:17).

قرآن:
سورۀ صافات از آیۀ 139 تا 147 مربوط به داستان حضرت یونس درقرآن میباشد. توضیح آنکه این داستان با مختصر تغییری از کتاب عهد عتیق، فصل یونس اقتباس شده است. با این وجود، مفسران قرآن در کلیۀ تفسیرها عیناً مطالب عهد عتیق را کپی کرده اند. (ن ک به کتابهای تفسیر پیشین، آیه های 139 تا 147 سورۀ صافات در مورد یونس پیغمبر).  



براساس انتقاد از زنده ماندن انسان درشکم ماهی وتفسیر متفاوتی ازاین آیه بود که بیدادگاه جمهوری اسلامی مطابق مادۀ 513  قانون مجازات اسلامی مبنی براهانت به پیغمبران الهی، رأی به اعدام محسن امیراصلانی داده و نامبرده در تاریخ دوّم مهرماه 1393 در زندان رجائی شهرکرج اعدام شد. توضیح آنکه امیراصلانی درجلسه های درس به شاگردانش، زنده ماندن انسان در شکم ماهی را غیرممکن دانسته و از نظر علمی و منطقی، زنده ماندن و ادامۀ حیات یونس پیغمبر را پس از بلعیده شدن از جانب نهنگ مورد سوآل وانتقاد قرارداده بود.

توجه به این نکته لازمست که همۀ این داستان پردازیهای قرآن از روی عهد عتیق یهودیان کپی شده و چنین داستانهائی از نظر تاریخی نه میتوانند مورد استناد قراربگیرند و نه از نظر علمی امکان دارد که یک انسان درشکم ماهی یا نهنگ به مدت سه روز زنده بماند! براین اساس، هنگامی که فرد متفکری به بررسی داستانی این چنینی پرداخته و آنرا از نظر علمی مردود وغیر قابل قبول محسوب میکند، قضات دادگاههای اسلامی که از جمعی ملایان خشک مغز ومجتهدین خرافه پرداز مسلمان تشکیل شده اند، بجای آنکه اندیشه نموده ویا در تصحیح دانسته های خرافی خود بکوشند، ساده ترین راه را برگزیده و حکم ارتداد برمبنای کفرگوئی منتقد خرافه های قرآنی را صادر میکنند.



د- زکریا

زکریا یک نام عبری بوده واو نیز یکی از پیغمبران یهود است که درکتاب عهد عتیق از او یاد شده ودر انجیل لوقا وقرآن هم به او اشاره شده است.



عهد عتیق: به فصل زکریا مراجعه شود.

انجیل لوقا: (79- 5: 1) به تفصیل به داستان نازائی همسر زکریای پیر و استغاثۀ او به درگاه خداوند برای داشتن پسری که پس ازمرگ او، به راه او ادامه داده و مردم را به یکتاپرستی بخواند، میپردازد. در ادامه، جبرئیل بر زکریا ظاهرشده و از جانب خدا حاملگی همسر او  را مژده میدهد و...

توضیح آنکه داستان زکریا درقرآن درست شبیه داستان زکریا در انجیل لوقا میباشد که به نوبۀ خود ازداستان زکریا در عهد عتیق کپی شده است.
 

قرآن: استغاثۀ زکریا به درگاه الله برای دادن پسری به او (مریم/6-4)
         حامله شدن همسرنازای زکریا و زائیدن پسری بنام یحیی (مریم/10-7)  
          بقیۀ داستان زکریا (آل عمران 41- 35 و انعام/85)

ه- حزقیال
یکی از پیغمبران یهود است که در میانرودان در تبعید بسر میبرد و همواره یهودیان تبعیدی را به صبر وبردباری تشویق میکرد وبه آنها نوید میداد که روزی خواهد رسید که دوسرزمین جهودیه و اسرائیل بهم متصل شده و یک  کشور برای یهودیان تشکیل خواهد شد و درآنروزیهودیان به آن سرزمین بازخواهند گشت.

عهد عتیق: در فصل حزقیال نبی به تفصیل به ذکرحکایت فوق میپردازد.

قرآن: درقرآن، ازحزقیال نبی بنام عربی ذوالکِفل یادشده و در آیه های 85 و 86 از سورۀ انبیاء به او پرداخته ونیز آیۀ 48 از سورۀ ص ازصبر و تحمل وی به نیکی یاد کرده است.


و- به منظور اختصاردر این نوشته، به کوتاهی به نام چند تن از پیغمبران یهود که درقرآن نیز ازآنها یاد شده است، درزیراشاره میشود.

1- خنوخ در
 عهد عتیق: پیدایش 18-17 : 4 و /21-19 : 5 وغیره...
 انجیل لوقاانجیل لوقا:3:37 و عهد جدید: کتاب خنوخ: خنوخ: 2-1: 2 و جود: 15-14: 1 و 14:1 و غیره...

قرآن: درقرآن ازخنوخ بنام ادریس پیغمبر نام برده شده است. رجوع شود به آیه های مریم/56 و 57 و انبیاء/86-85 و صافات/123 و 130 و غیره... 


2- اسحاق در
عهد عتیق: پیدایش 17:18 و 21 و 22 و غیره...
انجیل لوقا: 20:37 وعهد جدید: متیو: 1:2 و 8:11 و 22:32 وغیره...

قرآن: بقره/132 و 136 و انعام/84 و آل عمران/6 و 84 و غیره...

3- لوط در
عهد عتیق: پیدایش: 27-26 و 31 و 12:4 و غیره... ونیز درتثنیه: 2:9 و غیره...
انجیل لوقا: 17:32 و غیره... و عهد جدید: پطر: 2:7 و غیره... 


قرآن: داستان لوط: انبیاء/71 و اعراف/80 و عنکبوت/29 و32 و شعراء/62 و غیره...
توضیح آنکه مجموع آیه های قرآن ونیز انجیل مسیحیان درمورد لوط پیغمبر وقوم او، جز تکرار داستان لوط درعهد عتیق نیست.

به عنوان مثال، تفسیرهای زیرمجتهدین، رونوشت برابر اصل از کتاب عهد عتیق هستند:

تفسیر طباطبائی:  داستان حضرت لوط (علیه السلام) درقرآن وتورات
تفسیر نمونه از آیت الله مکارم شیرازی، ج 9، ص 321.
خواطر، شعراوی (آیه های بالا)
تفسیرالقرآن الکریم، ابن کثیر (آیه های بالا). تفسیر ابن کثیر به تفسیرابن عباس درتنویرالمقباس من تفسیر ابن عباس، اشاره های بسیار دارد.
جامع البیان فی تفسیر القرآن، طبری و غیره... 

4- یعقوب در
عهد عتیق: داستان یعقوب در عهد عتیق بسیار مفصل بوده وازفصل پیدایش: 25:26 شروع شده و درفصل ملاکی: 3:6 به اتمام میرسد. در این کتاب، یعقوب بنام اسرائیل هم لقب گرفته است.
انجیل لوقا: 1:33 و 3:34 و غیره... انجیل عهد جدید: 24 آیه درعهد جدید به داستان یعقوب پرداخته است.

قرآن: انعام/84 و مریم/49 و عنکبوت/27 و غیره... از وی به عنوان حضرت یعقوب پیغمبر یاد کرده است.

یوسف در
عهد عتیق: درعهد عتیق داستان یوسف از پیدایش: 30:24 شروع شده و در فصل 34-30: 48 از حزقیال نبی پایان می یابد.

قرآن: درقرآن، سورۀ یوسف داستان زندگی ویرا کوتاه تر ازعهد عتیق شرح داده است.

درتفسیر المیزان طباطبائی درمورد سورۀ یوسف پیغمبر، دقیقاً داستان او به عربی از کتاب عهد عتیق کپی شده است. ترجمۀ فارسی آن را در سایت زیرمیتوان مشاهده کرد:

یحیی در
عهد جدید: انجیل لوقا: 16 و 4: 3
             انجیل یوحنا: 7 و 15 و 30: 1

قرآن: آل عمران/39 و مریم/7 و15-12 و انبیاء/90 و انعام/85

ازیحیی درقرآن به عنوان یکی از پیغمبران مسیحیان یاد شده و داستان زندگی وی همانند داستان انجیل میباشد. درانجیل از او (John یا یوحنا) به عنوان بشارت دهندۀ ظهور عیسی مسیح روایت شده است. برای مقایسۀ این دو داستان از سوی مجتهدین مسلمان و کشیشان مسیحی، به دو سایت زیر مراجعه شود:

همچنین نگاه کنید به تفسیرهای:
ترجمه الميزان (موسوى همدانى سيد محمدباقر)، ج14، ص36
بحارالأنوار(علامه مجلسى)، ج44، ص365
مجمع البيان في تفسير القرآن (شيخ طبرسی) ، ج6، ص781 وغیره...

داوود در
عهد عتیق: مزامیر، روت و شموئیل اول و دوّم وپادشاهان اوّل وغیره...
داوود یکی از پادشاهان مشهور یهودیان است وقسمت اعظم نوشته های فصل مزامیرکه بصورت کتابی جداگانه بنام "کتاب زبور" هم تدوین شده، از اوست.  مزامیر داوود یا کتاب زبور، مجموعه ای از شعر و سرود است که روحیات ورویدادهای یهودیان باستان را بیان میکند. بیشتر بخشهای این کتاب در زمان داوود، یکی از پادشاهان یهودی و مدت زمان کوتاهی پس از او، نوشته شده اند. هفتاد و دو مزمور را به داوود، دو مزمور را به سلیمانِ پادشاه، دوازده مزمور را به کساف، نُه مزمور را به خاندان قورح و یک مزمور را به موسی نسبت داده اند.

نکتۀ قابل توجهی که درسرگذشت داوودِ پادشاه باید به آن توجه شود، مربوط به برقراری رابطۀ نامشروع با همسر یکی ازفرماندهانش، باخبرشدن ازحاملگی آن زن وترتیب توطئۀ قتل شوهر او درمیدان جنگ (شموئیل دوّم:3-2: 11و 14-6: 11) وتولد فرزند نامشروعی بنام سلیمان(شموئیل دوّم: 11:27و12:24) است. متقابلاً، هم داوود پادشاه زناکار براساس احکام اسلامی، وهم سلیمان فرزند نامشروعش که مطابق احکام اسلامی زنازاده میباشد، چنانکه بعداً خواهیم دید، هر دو در قرآن واسلام به مقام پیغمبری الله ارتقاء می یابند! ضمناً، ابراهیم نیز که همسر زیبایش ساره را به طیب خاطر به اطاق خواب فرعون مصر روانه کرده بود، نیزدرقرآن به عنوان معمار وبنیانگذار اطاقک کعبه به مقام پیغمبری میرسد! که داستان آن خواهد آمد.

 قرآن: ص/17 و26 و نساء/163 و انبیاء/78 و نمل/14 و غیره...

همانطورکه دربالا اشاره شد، براساس عهد عتیق داوود یکی از پادشاهان یهودیان و پدر سلیمان بوده است. درقرآن از این پادشاه یهودی وحتی سلیمان به عنوان پیغمبران قوم یهود نام برده شده و درتفسیرهای گوناگون مجتهدین و مفتیان مسلمان، با استناد به داستان کتاب عهد عتیق موجود یهودیان، بدون اشاره به اعمال خلاف آنها و حتی به بت پرستی سلیمان، به تفصیل بشرح زندگی و کارهای آنها پرداخته اند. با وجود این، قرآن در احزاب/38، خانم بازی های محمّد پیغمبر اسلام را با اشاره به چنین اعمالی از جانب پیغمبران پیشین، عادی نشان داده است. آیۀ بالا وتفسیر ابن عباس در"تنویرالمقباس فی تفسیر ابن عباس" مؤید چنین واقعیتی است:

مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا
بر پيامبر در آنچه خدا براى او فرض گردانيده گناهى نيست. (منظور خانم بازی محمّد است) اين سنت‏ خداست كه از ديرباز در ميان گذشتگان (درتفسیر اشاره به خانم بازی داوود کرده اند) معمول بوده و فرمان خدا همواره به اندازه مقررومتناسب با توانايى است(منظورقدرت فرماندهی محمّد وقدرت بدنی اوست) (احزاب/38)

تفسیر ابن عباس (احزاب/38):

محمّد (ص) رانمیتوان از این بابت (منظورمفسر، خانم بازیهای محمّد دراحزاب/50 است. نویسنده) سرزنش کرده وگناهی به او نسبت داد، زیرا که این نیز خواست الله همچون ازدواج داوود با همسر اوریا (اوریا همان فرماندهی بود که داوود با همسرش هم آغوش شد) ... برحسب خواست الله بود.

ملاحظه میشود که در تفسیر بالا از روایت عهد عتیق استفاده شده و با وجود اینکه کلیۀ مفسرین ومجتهدین ومفتیان مسلمان همواره ادعا کرده اند که کتاب موجودعهد عتیق یهودیان مخدوش بوده و کتاب اصلی نیست. متقابلاً، مقایسۀ تفسیرهای زیرآنان با عهد عتیق، خلاف چنین ادعاهائی را ثابت میکند وسوآل از آنها اینست که اگر کتاب کنونی عهد عتیق مخدوش بوده و غیر قابل استناد است، پس چرا مجتهدین و مفسرین قرآن به منظور تشریح، تفسیر و تأویل آیه های ناقص قرآن به این کتاب مراجعه میکنند؟!  جالب توجه تر اینکه حتی آیت الله مکارم شیرازی که یکی از آیات عظام جمهوری اسلامی و مرجع تقلید شیعیان نیز میباشد، در تفسیر نمونه بطور کامل داستان کتاب عهد عتیق را کپی کرده و به عنوان تفسیر مستقل خود وبا شرح و بسط زیاد تحویل مقلدین خود داده است!! برای نمونه، درمورد بالا نگاه کنید به تفسیر او وتفسیرهای سایرمفسرین نامبردۀ زیر:

بحارالانوار مجلسی: ج 14، صص 15-14 و نیز ج 5، ص 90
کامل ابن اثیر: ج 1، صص 78-76
مجمع البیان: ج 2، صص 151- 150
تفسیرنمونه: ج 19، صص 259- 249 و غیره...

موسی در
عهد عتیق: موسی یکی از پیغمبران یهودیان است ونامش ریشۀ عبری دارد. داستان وی از فصل خروج دربارۀ خروج یهودیان از مصر درکتاب عهد عتیق شروع میشود. پس از خروج، یهودیان دربیابانهای بین مصر و کنعان به مدتهای مدید دچار حوادث و بلاهای مختلف میشوند و موسی درجنوب صحرای سینا که کوهی بنام طور درآنجا قراردارد، به گزارش این کتاب ده لوح را که درآن دستوراتی بنا به ادعای موسی از جانب یهوه برای بهبود زندگی یهودیان نازل شده بود، را بنام ده فرمان به یهودیان عرضه میدارد. اما  یهودیان از آن پس به موسی خیانت کرده و یهوه نیز جزای آنها را میدهد. عهد عتیق، از داستان خروج یهودیان از مصر بسوی کنعان یا اسرائیل امروزین خبرداده است. باتوجه به ادعاهای یهودیان حبشه و داستانهای دوران باستان آنها و اینکه آنها خود را از اصیلترین یهودیان بشمارمیآورند، میتوان چنین نتیجه گرفت که دردوران باستان، عدۀ زیادی از یهودیان اولیه براثر خشکسالی یا عوامل دیگر، از حبشه به نوبیا (سودان کنونی درجنوب مصر) رفته وسپس با حملۀ فراعنۀ مصر به نوبیا، اسیر مصریان شده و به مصر نقل مکان داده شده اند. مضافاً به اینکه براساس شواهد تاریخی، عدۀ زیادی از یهودیان حبشه به یمن کنونی رفته و از آنجا بسوی شمال شبه جزیرۀ عربستان کوچ کرده اند. ولی کتاب عهد عتیق از شرح سفر و نقل مکان آنها بین حبشه و نوبیا و نیز بین حبشه و یمن، طفره رفته وفقط ازداستان مهاجرت آنها از مصر بسوی مشرق خبر داده است. به هرحال درمورد داستان موسی نگاه کنید به عهد عتیق درفصل خروج ، از دوران کودکی موسی تا رسیدن به مقام پیغمبری و هدایت یهودیان بسوی سرزمین موعود (کنعان) شامل 46 برگ وفصلهای دیگر(دانیال، عاموس، مزامیر وغیره...) که اشاره به پیغمبران دیگر یهودیان در پیروی از موسی و غیره... کرده اند. 

دراین نوشته فقط به ذکر بسیار اجمالی ازرونوشت برداری قرآن و مفسران آن از داستان موسی درکتاب عهد عتیق، میپردازیم. چنانچه علاقمندان مایل به مطالعۀ بیشتر داستان موسی باشند، میتوانند در اینترنت داستانهای مفصلی از او را به زبانهای مختلف و منجمله زبان فارسی، جستجو کرده و با داستانهای قرآن و مفسران آن مقایسه نمایند.

قرآن: نام موسی 136 بار در 34 سوره و 420 آیۀ قرآن، منجمله در آیه های زیر آمده است:
صافات/114 و 120، بقره/51، غافر/53، زخرف/46، احزاب/7، شوری/13، مریم/52 وطه/3 وغیره...

به عنوان نمونه، نام چند تن از مفسران قرآن که به تفصیل داستان موسی را عیناً از روی عهد عتیق بازگوکرده اند، در زیر ذکر شده است:

طباطبائی، جلد 14
جامع البیان فی تفسیرالقرآن (طبری)
الکشاف (زمخشری)
مجمع البیان فی تفسیرالقرآن (طبرسی)
مفاتیح الغیب، التفسیرالکبیر (رازی)
الجامع الاحکام القرآن (قرطبی)
تفسیرالقرآن الحکیم (ابن کثیر)
انوارالتنزیل واسرارالتأویل (بیضاوی)
تفسیرالجلالین (سیوطی)
فتح القدیر (شوکانی)

به منظور تطبیق آیه های قرآن با تفسیرهای فوق، درهرمورد ازآیه هائی که دربالا به آنها اشاره شده است به عنوان راهنما استفاده شود.

در ادامۀ نوشتۀ حاضر به بررسی سه شخصیت دیگر عهد عتیق می پردازیم که در قرآن برخلاف سایر شخصیتهای پیشین که به آنها اشاره شد، داستان زندگی آنها را همچون داستان داوود تغییر داده وبا این تغییرسوآلهای اساسی در ذهن خواننده ایجاد شده اند. این سه شخصیت یهودی، سلیمان، ابراهیم واسماعیل هستند که درزیر نه تنها به مقایسۀ داستانهای زندگی آنها دردو کتاب مقدس یهودیان و مسلمانان میپردازیم، بلکه ابهامهای مربوط به قرآن را نیزبطور اجمالی مورد بررسی قرارخواهیم داد.

سلیمان در
عهد عتیق: سلیمان یکی از پادشاهان مقتدر یهودیان وهمانطور که درمورد داوود به نام وی اشاره شد، فرزند نا مشروع وی است که در کتاب عهد عتیق از او به عنوان کافرنیز نام برده شده که پس از رسیدن به قدرت ومکنت، از پرستش یهوه سر باز زده و بت پرست میشود. علت چنین نسبتی به او، تشکیل حرمسرا و برقراری روابط جنسی با زنان بت پرست برخلاف تعلیمات یهوه در کتاب نامبرده است. این پادشاه دارای حرمسرائی مرکب از 700 همسر عقدی و 300 زن صیغه ای بود. یهودیان ساختمان معبد اوّل در اورشلیم که سلیمان برای نیایش بتهای خود و زنان بت پرست اش ساخته بود، را به او نسبت میدهند. عهد عتیق، درفصلهای "شموئیل دوّم" و "پادشاهان اوّل" با ذکر جزئیات به شرح زندگی و اعمال و کارهای این پادشاه یهودی پرداخته  و با اشاره به نصیحتهای یهوه به سلیمان در خدا پرستی، منع او از بت پرستی وعدم اطاعت وی از دستورات الهی، به لعنتهای پی در پی یهوه به وی اشاره کرده است.

قرآن: برخلاف کتاب عهد عتیق که سلیمان را نه به عنوان پیغمبربلکه به عنوان یک فرزند نامشروع و یک پادشاه کافرعیاش وبت پرست بشمارآورده بود، قرآن این پادشاه بدکاره را تا مقام پیامبری الله بالابرده واز او به عنوان حضرت سلیمان (ع) یادکرده است.

درقرآن بااشاره به هُدهُد درسِمَتِ رئیس اداره جاسوسی سلیمان نبی که به سرزمین سبا برای یک مأموریت جاسوسی میرود، پای ملکۀ سبای آفتاب پرست، فرمانروای آن سرزمین را هم به میان کشیده و ازسفر او به اورشلیم جهت ملاقات ومذاکره با سلیمان نبی، حکایت میکند. اما هنگامی که ملکه پای در کاخ سلیمان میگذارد، کف بلورین کاخ را با آب اشتباه گرفته و به منظور خیس نشدن شلوارش، پاچه های آنرا بالامیزند. (نمل/16 و 24- 20 ونیز44) اما پس از آگاه شدن از جانب سلیمان که کف کاخ از بلور است، ملکۀ سبا به اشتباه خود پی برده وچنان به هیجان میآید که نام الله را به زبان جاری کرده و به عظمت ذات او ایمان میآورد ودر حضور سلیمان یهودی به دین مبین اسلام مشرف میشود!! (آیت الله مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، نمل/44)  هم اینجاست که داستانسرائی قرآن به اوج خود رسیده و دروغگوئی و چرند بافی آن و مفسرین اش بر اندیشمندان آشکارمیشود. 


همچنین نگاه کنید به تفسیر نمونۀ تفصیلی، جلد 15، صص 511 و 512.

درآیۀ مورد نظر، تعدادی از مفسرین قرآن أسلمت را به تسلیم شدن ملکۀ سبا به سلیمان فلمداد کرده اند. در صورتی که ترجمۀ درست أسلمت به معنای اسلام آوردن است. توضیح آنکه درمقاله ای در تریبون رادیو زمانه،  باعنوان "دروغ پردازیهای قرآن" تنی چند از خوانندگان به این نویسنده ایراد گرفته بودند که ترجمۀ أسلمت را به درستی انجام نداده و قصد انحراف اذهان مردم نسبت به قرآن را دارد. حتی یکی از خوانندگان به نویسنده تکلیف نمود تا با مراجعه به ترجمۀ عربی به فارسی گوگل، حرف خود را پس بگیرد. به آن جمع پاسخ داده شد که اولاً- ترجمۀ آیت الله العظماء مکارم شیرازی آن واژۀ عربی را معادل اسلام آوردن دانسته است. ثانیاً- برحسب تکلیف خوانندۀ دیگر، نویسنده با مراجعه به مترجم عربی به فارسی گوگل نیز معادل أسلمت را اسلام آوردن یافت. پس در این میان، اشکال اصلی متوجه قرآن است که دردر آیۀ بالا به جعل اسلام آوردن ملکۀ سبا در بیش از هزار سال پیش از ظهوراسلام پرداخته است. حال این بر مجتهدین اسلامیست که توضیح دهند ملکۀ سبا چگونه در پیشگاه یک پادشاه بت پرست به دین اسلام مشرف شده است، درحالیکه هنوز خبری و اثری از وجود اسلام نبوده است؟!

درمورد بت پرست بودن سلیمان، به فصل 11 از 1 تا 13 درکتاب عهدعتیق بشرح زیر مراجعه شود:

«علت دورشدن سلیمان از خدا: سلیمان پادشاه به غیراز دخترفرعون، دل به زنان دیگر نیز بست. اوبرخلاف دستور یهوه زنانی از سرزمین قومهای بت پرست مانند موآب، عمون، ادوم، صیدون وحیت به همسری گرفت. یهوه قوم خود را سخت برحذر داشته وفرموده بود که با این قومهای بت پرست هرگز وصلت نکنند تامبادا آنها قوم اسرائیل را به بت پرستی بکشانند. سلیمان 700 زن و 300 کنیز برای خود گرفت. این زنها بتدریج سلیمان را از یهوه دورکردند...اوبه یهوه گناه ورزید. حتی روی کوهی که درشرق اورشلیم است (معبد اوّل. نویسنده) دوبتخانه برای آموش بت نفرت انگیزموآب ومولک بت نفرت انگیز عمون ساخت...هرچند یهوه، خدای اسرائیل دوبار برسلیمان ظاهرشده واو را ازپرستش بتها منع کرده بود، ولی او از امر یهوه سرپیچی کرده واز اوبرگشت.»

همچنانکه ملاحظه میشود، برخلاف کتاب عهدعتیق که سلیمانِ پادشاه را مردی زنباره و کافر بشمارآورده و ازنفرینهای مکرر یهوه به او خبرداده است، قرآن همین پادشاه منفوریهوه درعهدعتیق را به مقام پیامبری الله رسانده و درمورد اواقدام به داستان پردازی میکند. اما ملایان درجمهوری اسلامی از این هم فراتررفته و با دروغ پرداری حتی وی را به دین مبین اسلام مشرف نموده و به زیارت کعبه روانه اش کرده اند.. دراین مورد بد نیست مجدداً نظری به روایت جناب مستطاب سید مرتضی دامت افاضاتة در مناظره بااین نویسنده درسایت نوریزاد بیاندازیم. این مسلمان بسیار مؤمن وراستگو که درهر موردی همگان را به اسلام فرامیخواند، چنین میگوید:

« طبق بعضى از تواريخ سليمان از سرزمين شام براى زيارت خانه خدا به سرزمين” مكه” آمده بود، تا آئين ابراهيم (حج) را بجا آورد، سپس در مسير خود متمايل به طرف جنوب شد به حدى كه فاصله زيادى تا سرزمين يمن نداشت و هدهد در هنگامى كه سليمان در استراحت به سر مى‏برد از فرصت استفاده كرد و به نزديكى قصر ملكه سبا آمد و اين صحنه عجيب توجه او را به خود جلب كرد »

استناد یکم سید مرتضی به تفسیر نمونه و دائرةالمعارف اسلامی:

 براى توضيح بيشتر در مورد اين ماجرا به” دائرة المعارف فريد وجدى” جلد 10 صفحه 470 (ماده هدهد) مراجعه كنيد، هر چند روايت مشروح آن خالى از مبالغه ‏هايى نيست.
تفسیر نمونه ج15 ص 448) »
(http://www.nurizad.info/blog/29955، پاسخ سید مرتضی به نویسنده، مورخ 5 مه 2016).

استناد دوّم سید مرتضی به تفسیر قاضی بیضاوی، مفسر اسلامی:

« قاضی بیضاوی در تفسیر خود می نویسد  
روي‏ أنه عليه الصلاة و السلام لما أتم بناء بيت المقدس تجهز للحج فوافى الحرم و أقام بها ما شاء، ثم توجه إلى اليمن فخرج من مكة صباحا فوافى صنعاء ظهيرة فأعجبته نزاهة أرضها فنزل بها ثم لم يجد الماء. و كان الهدهد رائده لأنه يحسن طلب الماء.
فتفقده لذلك فلم يجده إذ حلق حين نزل سليمان فرأى هدهدا واقعا فانحط إليه فتواصفا و طار معه لينظر ما وصف له، ثم رجع بعد العصر و حكى ما حكى، و لعل في عجائب قدرة اللّه و ما خص به خاصة عباده أشياء أعظم من ذلك يستكبرها من يعرفها و يستنكرها من ينكرها.
(انوار التنزیل و اسرار التاویل ،تفسیر قاضی بیضاوی ،ج 4 ص 158)
فرصت ترجمه کامل نداشتم ،اجمالا عبارت می گوید سلیمان پس از احداث بناء بیت المقدس ،به مکه مشرف شد ،بعد به یمن سفر کرد ، بعد ماجرای هدهد را توضیح داده است...»

استناد سوّم سید مرتضی به تفسیر شیخ ابولفتوح رازی:

« شیخ ابوالفتوح رازی در تفسیر فارسی خود می نویسد :
“”
مدّتى به‏ مكّه‏ مقام كرد تا مناسكى كه آن جا بود بگزارد، آنگه از مكّه بيرون آمد و روى به يمن نهاد در وقتى كه سهيل مى برآمد و به صنعا رفت از مكّه، وقت زوال آن جا بود، و آن يك ماهه راه است، زمينى ديد خوش، در او درخت و سبزى بسيار، آن جا فرود آمد و خواست كه تا نماز كند و طعامى خورد آب طلب كردند، نيافتند. طلب هدهد كرد تا او را راه نمايد بر جايى كه آب نزديكتر بود. او را نيافت، گفت: ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ.
(روض الجنان و روح الجنان ،تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی ،ج15 ص 28) »
(http://www.nurizad.info/blog/29955، پاسخ سید مرتضی به نویسنده، مورخ 5 مه 2016).

اما هنگامی که این نویسنده مقالۀ پژوهشی " آیا آن اطاقک سنگی خانۀ خداست؟ " در بارۀ دروغبافیهای قرآن راجع به نسبت دادن بنای کعبه به ابراهیم و اسماعیل و حتی ادعاهای بی اساس مفسرین شیعه در ارتباط با ساختن کعبه از سوی آدم و نیز دروغ بسیار بزرگ قرآن درمورد لشکرکشی ابرهه به کعبه را درمقابل چشمان سید مرتضی قرارداد، از آن پس سید زبان درقفا نموده ودیگرهیچ گونه اعتراضی از وی ظاهر نشد!!

گواینکه به میان آوردن درغپردازیهای قرآن در این نوشته میتواند حمل برعدم تمرکز نویسنده بر موضوع مورد بحث تلقی شود، ولی براساس اینکه هدف نویسنده از نوشتن چنین مقاله هائی به فارسی،  صرفاً افشاگری درمورد بی اساس بودن آئین من درآوردی اسلام بوده وقصد از نوشتن آنها آشنائی هم میهنان با آئینی است که ملاها برمبنای آن درکشورما حکومتی به نیابت از جانب الله تشکیل داده، 38 سال است به نسق گیری پرداخته و تسمه از گردۀ عارف وعامی کشیده اند ونیزثروت و مکنت ایران را بنام اسلام ودین خدا به یغماء و تاراج برده اند.
ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر