۱۴۰۳ آذر ۱۱, یکشنبه

آفرینش زمین و هفت آسمان

 

آفرینش زمین و هفت آسمان:

شش روز یا هشت روز؟

علی کبیری

در نوشته های مختلف نشان داده شد که اسلام دین خدا نیست و هیچگونه نسبتی با خدا ندارد. علت چنین نتیجه گیری آنست که در قرآن به عنوان کلام خدا با مواردی برخورد میکنیم که نه تنها با عقل سلیم منافات دارد، بلکه با علم نیز در تضاد است. یکی از آن موارد مربوط به تناقضگوئی قرآن در اختلاف مدت زمان آفرینش زمین و آسمان است.

1. تأکید به آفرینش زمین و آسمانها در شش روز

قرآن در شش آیۀ زیر به آفرینش زمین و آسمانها از سوی خدا در شش روز گواهی میدهد:

الف. آیۀ أعراف/54:

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ

در حقيقت پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر عرش جهاندارى استيلا يافت. روز را به شب كه شتابان آن را مى طلبد مى ‏پوشاند و نيز خورشيد و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شده‏ اند پديد آورد. آگاه باش كه عالم خلق و امر از آن اوست فرخنده خدايى است پروردگار جهانيان.

ب. آیۀ یونس/3:

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ

روردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد. بر عرش استيلا يافت و كار آفرينش را تدبير مى ‏كند. شفاعتگرى جز پس از اذن او نيست. اين است‏ خدا پروردگار شما، پس او را بپرستيد. آيا پند نمى‏ گيريد؟

ج. آیۀ هود/7:

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد و عرش او بر آب بود تا شما را بيازمايد كه كدام‏ يك نيكوكارتريد و اگر بگويى شما پس از مرگ برانگيخته خواهيد شد قطعا كسانى كه كافر شده‏ اند خواهند گفت اين ادعا جز سحرى آشكار نيست

د. آیۀ ق/38:

وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ

و در حقيقت آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريديم و احساس ماندگى نكرديم

ح. آیۀ الفرقان/59:

الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا

همان كسى كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت. رحمتگر عام اوست. در باره وى از خبره‏ اى بپرس كه مى‏ داند

ط. آیۀ السجده/4:

اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ

خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد. آنگاه بر عرش قدرت استيلا يافت. براى شما غير از او سرپرست و شفاعتگرى نيست. آيا باز هم پند نمى‏ گيريد؟

2. تأکید به آفرینش زمین و آسمانها در هشت روز

اما بر خلاف گواهی شش گانه در آیه های نامبرده مبنی بر آفرینش زمین و آسمانها در شش روز، هنگامی که الله به جزئیات این آفرینش میپردازد، حساب از دستش در رفته و آفرینش پیش گفته را به هشت روز افزایش میدهد. آیه های زیر تناقضگوئی الله در آفرینش را نشان میدهند.

الف. آیۀ فصلت/9:

قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ

بگو آيا اين شماييد كه واقعا به آن كسى كه زمين را در دو روز آفريد كفر مى ورزيد و براى او همتايانى قرار مىدهيد. اين است پروردگار جهانيان

ب. آیۀ فصلت/10:

وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ

و درزمين از فراز آن لنگر کوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد در چهار روز و روزی آن را براى نیازمندان متناسب با نيازهايشان قرار داد.

ج. آیۀ فصلت/12:

فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

پس آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز مقرر داشت و در هر آسمانى كار مربوط به آن را وحى فرمود و آسمان اين دنيا را به چراغها آذين كرديم و آن را نيك نگاه داشتيم. اين است اندازهگيرى آن نيرومند دانا

چنانچه ملاحظه میشود، با توجه به آیه های فصلت/9، 10 و 12، آفرینش زمین و آسمانها جمعاً بعد از هشت روز به پایان میرسد.

با مقایسۀ این سه آیه در مورد آفرینش زمین و آسمانها در هشت روز و شش آیۀ پیشین که الله بر آفرینش    زمین و آسمانها در شش روز تأکید میکند، متوجه میشویم که مؤلف آیه های آفرینش افرادی متفاوت        بوده اند. وگرنه امکان ندارد اگر این آیه ها از سوی یک نفر نوشته شده باشد، مرتکب چنین اشتباه فاحشی شود. ضمناً امکان ندارد اگر خدا آفرینندۀ زمین و آسمانها باشد، با توجه به عظمت و دانائی او که درجایجای قرآن به آن اشاره شده، مرتکب چنین خطای عددی شود.

نتیجه آنکه، قرآن کلام خدا نیست و توسط افرادی با ضریب هوشی بسیار پائین نوشته شده است. 

۱۴۰۳ مهر ۲۹, یکشنبه

ایران را از شر شیخ و شاه نجات دهیم!

 

ایران را از شر شیخ و شاه نجات دهیم

سوپر گنج ده ها تریلیارد دلاری منابع طبیعی به اضافۀ نفت و گاز

ایران بر روی منابع سرشاری از لیتیوم و فلزات کمیاب نشسته است.

چنین منابعی در کمتر نقاطی از کرۀ زمین یافت شده اند. ولی ما اینها

را به مقدار زیاد داریم.

 ایران از نظر ذخائر نفتی در ردۀ چهارم جهان، از نظر گاز در ردۀ دوم،

از نظر ذخائر لیتیوم تا کنون کشف شده در ردۀ دوم (8.5 میلیون تن بعد

از9.8 میلیون تن شیلی)، قرار دارد. از نظر فلزات کمیاب مورد استعمال

در صنایع مدرن الکترونیکی هر روز اخبار تازه ای از کشفیات آنها به

گوش میرسد. این منابع که یکی دوسالیست کشف شده اند، فرای سنگ آهن،

مس و روی و فسفات و کائولین و غیره...هستند.

جمهوری اسلامی با تن دادن به تحریمهای گسترده، بجای بهره برداری از

این منابع از طریق ایجاد صنایع تولیدی، آنها را به صورت خاک کشاورزی

به امارات صادر کرده و چینی ها به صورت مواد خام به غارت منابع طبیعی

ایران پرداخته اند. و اکنون اسرائیل برای دستیابی به این منابع خیز برداشته است.

بر این اساس است که سیاستهای جمهوری اسلامی ضد ملی و خائنانه است.

آیا 45 سال کافی نیست؟!

لازمست ملیون غیر وابسته به بیگانگان، به پا خیزند و متحدانه با گذاردن دست رد

بر سینۀ خاندان ضد ملی پهلوی، ایران را از وجود جمهوری اسلامی پاک سازند.

۱۴۰۳ اردیبهشت ۲۴, دوشنبه

باز خواهم گشت!

 

باز خواهم گشت!

بدنبال باد درسرزمينهای دير آشنا

 بدنبال آن تكدرخت تنها وبی پناه

ايستاده در دل كويری سوزان

تا بينهايت زمين

اقيانوسی از شنهای روان

كه بيرحمانه و بی امان

بر پيكر عريانش ميكوبد

دلم تنگ آغوش پرمهرت

وآن سايه ی لطيف وگوارایت

لحظه ها را ميشمارم

تا روزی بسوی تو باز گردم 

تا روزی به آغوش توباز آیم 

و در سايه ی شاخه های انبوهت

دمي بياسايم

اي باد به ميهن من كه چون تكدرخت بی پناهی، استوار ايستاده است، بگو:

كه روزی غبار خستگی وغم از چهره برگهايش خواهم زدود

كه روزی شاخه هايش را چراغانی خواهم كرد

و از چشمه آب حيات ريشه هايش را آبياری خواهم كرد

من با اميد شرط كرده ام كه روز آزادی را باهم درميهن جشن بگيريم

بازخواهم گشت!

۱۴۰۲ دی ۲۴, یکشنبه

انتخابات بی انتخابات

 جنبش نه!

نه به تمامیت جمهوری اسلامی!

هم میهنان گرامی،

44 سال زندگی مشقت بارزیر سیطرۀ  مافیای فاشیسم مذهبی به استناد ولایت فقیه که ملای روضه خوان خشک مغزی بنام "ولی فقیه" با سمت رهبری با حمایت سرداران دزد و قاچاقچی سپاه در رأس آن نشسته وهستی مردم وکشور را به باد داده، کافیست. طی 44 سال گذشته سرنوشت میلیونها ایرانی در اختیار فردی بنام "ولی فقیه" بوده است و اکنون همگان شاهدند که براثر وجود چنین فرد رذلِ نادان و خدعه گری در رأس امور مملکتی، کشوربه چه مشکلات عدیده ای گرفتار ومردم به چه مصیبت و اِدباری دچارشده اند. درحالیکه میلیارد میلیارد ثروت طبیعی این مرز و بوم درمقابل دیدگان و زیر نظارت مداوم ولی فقیه به تاراج رفته، درمقابل فقروفحشاء و بیکاری واعتیاد و بی خانمانی واز هم پاشیده شدن شیرازۀ خانواده ها سهم مردم شده است. شکی نیست که واگذارکردن سرنوشت ملتی به یک فرد خشک مغز و خدعه گر که اکنون کارنامۀ مردودیت او در مقابلمان قراردارد، برخلاف منافع ملّی و میهنی ما میباشد. 

از سوی دیگرگماشتن فردی بی مسئولیت به صورت مادام العمر به عنوان "ولی فقیه" در رأس امور کشورکه همۀ تصمیمات مهم به امر و زیر نظر مستقیم او اتخاذ شده، ولی نه قبول مسئولیت کرده و به مردم وهیچ مقامی پاسخگو نیست، چیزی جزپذیرش ذلت واهانت به شعورمردم نیست. از نظر حقوقی تعیین وگماردن "ولی" برای ادارۀ امورو نگهداری از کودکان خردسال، افراد سفیه وناقص العقل، دیوانگان و کسانیست که از نظر طبیعی به حد بلوغ ورشد فکری نرسیده وقادر به تشخیص مصلحت خود نباشند. پس پذیرش فردی درلوای "ولی فقیه" به منظور آقابالاسر بر 80 میلیون ایرانی درواقع پذیرش این واقعیت است که این 80 میلیون ایرانی هنوز به رشد عقلی نرسیده و جز مشتی کودک و سفیه و ناقص العقل و دیوانه نیستند وبه همین خاطراست که این 80 میلیون ایرانی به یک "ولی" یا قیم وسرپرست احتیاج دارند. آیا پذیرش پدیده ای به عنوان "ولی فقیه" و قراردادن او در رأس امور مملکت ومردم جز توهین به شعورو شخصیت مردم نیست؟

قانونی کردن حکومت دیکتاتوری مذهبی

اما وجود فردی بنام "ولی فقیه" نه تنها روند عادی کلیۀ امور این مملکت را مختل نموده بلکه با توسل به قوانین فریبنده و دسیسه بازی و چپاول هستی کشور و مردم، منجر به وجودآمدن یک دیکتاتوری وحشتناک زیر نام دین ومذهب شده است. در این دیکتاتوری به استناد اصل 91 ازقانون اساسی، شورائی مرکب از عده ای بوجودآمده است که "شورای نگهبان" نام دارد. این شورا شامل 12 نفر است که 6 نفرآنها از فقهاء دستاربند میباشند که طبق بند (6 الف) از اصل پیش گفته از سوی "رهبر" یا "ولی فقیه" منصوب میشوند. شش نفر بقیه نیز از سوی رئیس قوۀ قضائیه به عنوان حقوقدانان اسلامی به مجلس شورای اسلامی معرفی میشوند. از طرف دیگر طبق بند (6 ب) از اصل 110 قانون بالا، تعیین ونصب رئیس قوۀ قضائیه ازاختیارات "ولی فقیه" یا "رهبر" میباشد.   این به آن معناست که این 6 نفر حقوقدان اسلامی معرفی شده از سوی رئیس قوۀ قضائیه نیز درواقع زیر نظرمستقیم "ولی فقیه" تعیین میشوند.  نتیجه آنکه شورای نگهبان شامل 12 نفراست که همگی از سوی "ولی فقیه" منصوب شده و برطبق منویات وخواست "ولی فقیه" عمل میکنند.

از طرفی طبق اصل 99 قانون اساسی جمهوری اسلامی، «شوراي نگهبان نظارتِ  استصوابی بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری ، رياست جمهوری، مجلس شورای اسلامي و... را بر عهده دارد.»  درواقع این اصل قانون اساسی تکمیل کنندۀ حلقۀ گمشدۀ دیکتاتوری "ولی فقیه" میباشد وهمانطور که همگان تاکنون شاهد بوده اند، داوطلبان ریاست جمهوری و نمایندگی مجالس شورای اسلامی و خبرگان میبایستی قبلاً از فیلتر شورای نگهبان رد شده و درواقع کسانی باشند که پیشاپیش بندگی وعبودیت آنها نسبت به "ولی فقیه" از سوی این شورا گواهی واحراز شده باشد. 

از سوی دیگر، طبق اصل 93 قانون اساسی «مجلس شورای اسلامی بدون وجود شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد مگر در مورد تصويب اعتبارنامه نمايندگان و انتخاب شش نفر حقوقدان اعضاي شوراي نگهبان.»  نتیجه آنکه همۀ راههای قانونی این مملکت به شورای نگهبان ختم شده و دارندگان کرسی دراین شورا درواقع نماینده های "ولی فقیه" بوده وخواست و رأی شورای نگهبان نیز خواست و رأی "ولی فقیه" است. آیا برپاکردن همچه سیستمی در ایران جز قانونی کردن دیکتاتوری فردی زیر سرپوش دین ومذهب نیست؟

قانونی کردن خدعه وفریب

 مادۀ 99 قانون اساسی، "نظارت استصوابی" را در هر نوع از انتخابات اعم از تعیین رئیس  جمهور، مجلس شورای اسلامی ومجلس خبرگان رهبری از امتیازات شورای نگهبان بشمارآورده و همانطورکه تاکنون شاهد بوده ایم، این شورای دوازده نفره دارای چنان اختیارات وسیعی است که براساس آن میتواند صلاحیت عده ای از داوطلبان نمایندگی  ریاست جمهوری و دو مجلس نامبرده را پیش از انتخابات تعیین کرده وبا دست چین کردن تعدادی از داوطلبان سر سپرده و ارائۀ لیست مورد نظر "ولی فقیه،" عده ای را به عنوان افراد صلاحیت داربه مردم تحمیل کند بدون آنکه مردم بدانند برچه اساسی آن نمایندگان ازجانب اینان برای شرکت در انتخابات تعیین صلاحیت شده اند. اما عدم اطلاع مردم به همین جا خاتمه نیافته واین شورا قادر است بعد ازاتمام شرکت مردم در رأیگیری انتخاباتی و برگزیدن تعدادی از نمایندگان تحمیل شده از جانب این شورا را نیزدر سرند کردن کسانی که درجۀ عبودیتشان نسبت به "ولی فقیه" از دیگر منتخبین مردم بیشتر است، دست چین کرده و حکومتی یکدست مرکب از افرادی دست نشانده  که 100 درصد اعضاء آنها مطیع ومنقاد اوامر"ولی فقیه" هستند را بوجود آورد. به این میگویند "قانونی کردن خدعه وفریب" که از طریق چنین قانونی دوازده نفرکه دررأس آنها "ولی فقیه" قرارگرفته است،  برای 80 میلیون نفرازمردم نماینده منصوب میکنند و لابد آن 80 میلیون نفر باید بسیارخرسند باشند که عنان اختیار خود و خانواده و آینده شان را نه به آن دوازده نفر بلکه به "ولی فقیه" درنقش رهبر یا درواقع به یک نفرواگذارکرده اند: یک نفر برای 80 میلیون نفرازمردم نماینده منصوب میکند. پس چه نیازی به چنین انتخاباتی است وچرا مردم باید از شرکت درچنین انتخابات رسوائی استقبال کنند؟ پاسخ آنست که حکومت دیکتاتوری مذهبی برای به نمایش گذاشتن مقبولیت خود درمقابل جهانیان، به رأی اکثریت مردم احتیاج دارد. درغیر این صورت قادر نخواهد بود تا در رابطه با کشورهای دیگر دارای وزن و ارزشی باشد. هم اینجاست که رأی هرچه بیشترمردم به چنین حکومت مرتجع و دیکتاتوری مذهبی مشروعیت می بخشد تا در مقابل دیگر کشورها وجهۀ ملی خودرا نه به عنوان یک حکومت فاشیسم مذهبی فردی بلکه برمبنای حکومتی متکی به آرای اکثریت مردم به نمایش بگذارد. نتیجه آنکه مردم فقط وفقط برای مقبولیت دادن به این حکومت دیکتاتوری که کلیۀ ارکان قانونی و حقوقی وقضائی مملکت را قبضه کرده است، مورد نیازهستند. پس شرکت مردم درانتخابات چه تأثیری در تعیین مشی و ادارۀ  کشورو آیندۀ آن دارد؟  پاسخ آنست که در چنین حکومت فاشیسم مذهبی مردم جز عروسکهای خیمه شب بازی بحساب نیامده و انتخابات نیز جز یک نمایش خیمه شب بازی نیست.

چه باید کرد؟

 باتوجه به واقعیتهای پیش گفته، اکنون پس از 44 سال فریبکاری وخدعه، شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نمایشی پیشِ روبه عنوان گفتمانی اساسی میان مردم ظاهرشده است. از سوی دیگراین بار حکومت دیکتاتوری "ولی فقیه" با وقاحت هرچه تمامتر وبطور آشکار کلیۀ داوطلبانی را که کمترین شکی در عبودیت آنها نسبت به "ولی" وجود داشته است، از صحنۀ انتخابات حذف کرده و با دست زدن به چنین عملی به مردم هشدارداده که درمقابل هرگونه مخالفت مردمی بشدت ایستادگی خواهد کرد. از طرف دیگر "ولی فقیه" با وقاحت زائدالوصفی ازمخالفان وموافقان ولایت میخواهد تا در انتخابات بطورفعال و حداکثری شرکت کرده واز این طریق نامزدهای دست چین شدۀ "ولی فقیه" را انتخاب کنند. درمقابل، مردم که اکنون با دیدگانی بازبه خوبی ناظر فریبکاریهای حکومت ولایت فقیه میباشند، دیگر مایل به تن در دادن به چنین انتصابات در قالب انتخابات که جز توهین به شعورآنها نیست، نمیباشند. مردم حتی به این واقعیت بخوبی واقفند که بایستی دست رد برسینۀ عده ای از عمله اکره های رژیم که مردم را تشویق به شرکت در انتخابات فرمایشی میکنند، نیزبزنند. این جمع عمله اکره های خدعه گرضمن همدردی بامردم، پیشنهاد محیلانه ای ارائه میدهند. برمبنای پیشنهاد اینان مردم میتوانند درانتخابات شرکت نموده و با دادن رأی سفید یا خط زدن نامزدهای مورد نظردربرگه های رأی و نوشتن نام نامزدهای موردنظرخود ، درانتخابات شرکت کرده ومقبولیت نامزدهای انتصابی "ولی" را مورد اعتراض قراردهند. چنین پیشنهادی جز یک فریبکاری اشکار نمیباشد، چون رژیم دیکتاتوری وجود صفهای طویل درمقابل حوزه های رأیگیری را به عنوان پاسخ مثبت مردم نسبت به خود نمایانده و ازآن بهره برداری تبلیغاتی خواهد کرد. متقابلاً با باطل کردن آرای مخالفان و سرازیرکردن آنها به سطلهای آشغال ونیزقراردادن نامزدهای دست چین شدۀ خود درصندوقهای رأی، مقصود خودرا در بیرون آوردن فرد مورد نظر از صندوقها عملی خواهد نمود.

بنابراین، عدم استقبال از چنین خیمه شب بازی انتخاباتی معرف درک مردم از بازیهای محیلانۀ "ولی فقیه وشرکاء" بوده واز این طریق تودهنی محکمی به این جمع خائن به منافع ملی ومردم خواهدزد که سالیان متمادی با کجرویها و غارت وچپاول هستی مردم ومملکت، نه تنها کشور را به ورطۀ ورشکستگی کشانده ، بلکه مردم رانیز به خاک سیاه نشانده اند. دیگر از این منبعد نباید کورکورانه در راهی گام نهاد که جز آب به لولهنگ جمعی دزدان سرگردنه ریختن به جائی نخواهدرسید. مردم دیگر تسلیم وعده های پوچ "ولی فقیه وشرکاء" نخواهند شد. جمعی که تاکنون از اعتماد مردم نسبت بخود سوء استفاده ها کرده و قوت لایموت مردم درمانده را در44 سال گذشته به غارت برده اند. مردم دیگر حاضرنیستند تا عنان اختیار خود را به رهبری بدهند که با تحمیل خاتمی ها، احمدی نژادها و روحانی کلید بدست، به مردم وکشور بیش از 1000 میلیارد دلار ذخیرۀ ارزی مملکت را به یغماداده و اکنون درکمال درماندگی منابع کشوررا درمقابل چینی های فرصت طلب و لاشخورهای بین المللی به حراج گذاشته است. مردم دیگر تابع اوامرچنین رهبر فریبکاری نیستند که درلوای دین ومذهب، با اتخاذ سیاستهای ضد ملی میلیاردها پولی که میبایستی صرف عمران وآبادی کشورورفاه مردم میشد را برای کوشش درساختن بمب اتم و کمک به تروریستهای اسلامی به باد داده است. 

بنابراین، بدین وسیله ازهموطنان شریف دعوت میشود تا رسیدن به تشکیل حکومتی ملی ومردمی به مبارزۀ منفی "جنبش نه!" به پیوندند.

نه به تمامیت جمهوری اسلامی: حکومت فاشیستی جمهوری اسلامی بعد از 44 سال، از مردم کارنامۀ   مردودی  گرفته است. 

نه به انتخابات مهندسی شده: مردم دیگر فریب ریاکاران رانخواهند خورد و درروز انتخابات ازخانه هایشان بیرون نخواهند آمد.

نه به ولایت فقیهمردم آگاه وبالغ نیازی به قیم و ولی ندارند.

نه به شورای نگهبان :  80 میلیون ازمردم، تصمیم درمورد آیندۀ خود وکشورشان را به 12   نفر فسیلهای شورای نگهبان واگذار نخواهند کرد.

نه به نظارت استصوابیاین فقط وفقط مردم هستند که صلاحیت تصمیم گیری دراموررا دارند.

نه به مجلس خبرگانوجودچنین مجلسی جهت مشروعیت دادن به ولایت فقیه استبنابراین، وجود این مجلس هیچگاه مقبولیت مردمی نداشته است.

نتیجه اینکه:

حکومت جمهوری اسلامی سالهاست که در جان و روح مردم جائی ندارد و باید با حکومتی مردمی، به دست مردم و برای مردم، جایگزین شود.