۱۳۹۸ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

تناقضهای قرآن درتقسیم ارثیه

علی کبیری
درمورد احکام عملی اسلام برمبنای قرآن تناقضهای فاحشی وجود دارند. یکی از این تناقضها موضوع تقسیم ماتَرَک (ارثیه) فردِ درگذشته است. درواقع، همانطورکه از جانب پیامبراسلام ونیز قرآن ادعا شده است، آیه ها وسوره های قرآن از جانب "الله" واز طریق جبرئیل نازل و بصورت وحی به محمّد ابلاغ شده اند. با قبول ادعای محمّد درمورد نزول آیه های قرآن بصورت وحی از طریق جبرئیل و نیز تأکیدهای مکرر قرآن بر این امر، چنانچه تناقضی در آیه های قرآن مشاهده شود، راستگوئی محمّد والهی بودن این کتاب مورد سئوال قرارمیگیرد. یکی از موارد متعدد تناقض گوئیهای قرآن فرمولهای آن درمورد چگونگی تقسیم ارثیۀ مرده درمیان وَرَثه است. درحالی که قرآن فرمولهای نامبرده را بطور عام برای همۀ مسلمانان قرار داده است، ازنظر چهارعمل اصلی حساب وبس شماری این فرمولها بجز موارد بسیار محدودی قابلیت کاربرد عملی ندارند. درزیر با اشاره به آیه های قرآن و طرح حالتهای مختلف مسألۀ تقسیم ارثیه، اینگونه تناقضهای قرآنی واسلامی را بررسی نموده واین فرمولها را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.
درقرآن، به فرمولهای تقسیم ارثیه درآیه های 11، 12 و176 از سورۀ نساء بشرح زیر اشاره شده است.
 سورۀ نساء، آیۀ 11:
یوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَآؤُكُمْ وَأَبناؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيما حَكِيمًا
 خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى‏كند سهم پسر چون سهم دو دختر است و اگر [همه ورثه] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است و اگر [دخترى كه ارث مى‏برد] يكى باشد نيمى از ميراث از آن اوست و براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى] يك ششم از ماترك [مقرر شده] است اين در صورتى است كه [متوفى] فرزندى داشته باشد ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند براى مادرش يك سوم است [و بقيه را پدر مى‏برد] و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم مى‏برد [البته همه اينها] پس از انجام وصيتى است كه او بدان سفارش كرده يا  دينى [كه بايد استثنا شود] شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند [اين] فرضى است از جانب خدا زيرا خداوند داناى حكيم است
سورۀ نساء، آیۀ 12:
وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم مِّن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِن كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلاَلَةً أَو امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن كَانُوَاْ أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاء فِي الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَآ أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَآرٍّ وَصِيَّةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ 
و نيمى از ميراث همسرانتان از آن شما [شوهران] است اگر آنان فرزندى نداشته باشند و اگر فرزندى داشته باشند يك چهارم ماترك آنان از آن شماست [البته] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش كرده‏اند يا دِينى [كه بايد استثنا شود] و يك چهارم از ميراث شما براى آنان است اگر شما فرزندى نداشته باشيد و اگر فرزندى داشته باشيد يك هشتم براى ميراث شما از ايشان خواهد بود [البته] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش كرده‏ايد يا دِينى [كه بايد استثنا شود] و اگر مرد يا زنى كه از او ارث مى‏برند كلاله [=بى‏فرزند و بى‏پدر و مادر] باشد و براى او برادر يا خواهرى باشد پس براى هر يك از آن دو يك ششم [ماترك] است و اگر آنان بيش از اين باشند در يك سوم [ماترك] مشاركت دارند [البته] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش شده يا دِينى كه [بايد استثنا شود به شرط آنكه از اين طريق] زيانى [به ورثه] نرساند اين است‏سفارش خدا و خداست كه داناى بردبار است
سورۀ نساء، آیۀ 176:
يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُواْ إِخْوَةً رِّجَالًا وَنِسَاء فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّواْ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
از تو [در باره كلاله] فتوا مى‏طلبند بگو خدا در باره كلاله فتوا مى‏دهد اگر مردى بميرد و فرزندى نداشته باشد و خواهرى داشته باشد نصف ميراث از آن اوست و آن [مرد نيز] از او ارث مى‏برد اگر براى او [=خواهر] فرزندى نباشد پس اگر [ورثه فقط] دو خواهر باشند دو سوم ميراث براى آن دو است و اگر [چند] خواهر و برادرند پس نصيب مرد مانند نصيب دو زن است‏خدا براى شما توضيح مى‏دهد تا مبادا گمراه شويد و خداوند به هر چيزى داناست
جهت درستی احکام بالا، آنها را در چند مورد مختلف مورد آزمایش قرارمیدهیم.
آیۀ 11 از نساء دربارۀ تقسیم ارثیه میان خویشاوندان نَسَبی فردِ درگذشته است. حال به بینیم که سهم الارث آنها براساس این آیه چگونه است؟
1-  به طور مثال، اگرفردِ درگذشته دارای یک پسروسه دختربوده ووصیت نامه ای هم ازخودبجا نگذاشته باشد:
سهم دو دختر( آیۀ 11 از نساء) :        1/2
سهم پسر (آیۀ 11 ازنساء) :              1/2
سهم دختر سومی (آیۀ 11 ازنساء) :    1/4
جمع :                                         1/4 1
بنابراین 1/4 ازسهم الارث کم میآید.        
2-  اگراز فردِ درگذشته یک دختر و پدرومارش بجامانده و وصیتنامه ای هم وجودنداشته باشد:
سهم یک دختر(آیۀ 11 از نساء) :        1/2
سهم پدر ومادر (آیۀ 11 از نساء) :      1/3
جمع :                                          5/6
بنابراین 1/6 میراث بدون صاحب باقی می ماند.
3-  اگرسه دختر وهمسر و پدرومادر فردِ درگذشته بجامانده باشند، تقسیم ارثیه طبق آیه های 11 و12 از نساء به شرح زیرباید انجام گیرد:

سهم سه دختر (آیۀ 11 ازنساء) :        2/3
سهم پدر ومادر(آیۀ 11 از نساء) :      1/3
سهم همسر(آیۀ 12 از نساء) :           1/8
جمع :                                        1/8 1 
پس 1/8 از ارثیه کم میآید.
4-  اگر از درگذشته مادر و همسر و دو خواهربجا مانده باشد، تقسیم ماترک به شرح زیراست:
سهم مادر (آیۀ 11 ازنساء) :            1/3
سهم همسر(آیۀ 12 از نساء) :          1/4
سهم دوخواهر(آیۀ 176 از نساء) :    2/3
جمع :                                        1/4 1
بنابراین 1/4 از ماترک کم میآید.
اشتباههای محاسباتی الله که بصورت آیه هائی درقرآن ظاهرشده اند، ازاین واقعیت خبرمیدهند که چنین احکامی بصورت وحی بر پیغمبر اسلام ظاهرنشده اند، بلکه این احکام همچون موارد دیگری که قبلاً به آنها پرداخته شد، از سوی افرادی به قرآن افزوده شده اند که حتی به چهار عمل اصلی که در کلاسهای اول ابتدائی دبستان به دانش آموزان نوجوان آموزش داده میشود نیز آشنائی نداشته اند. در غیر این صورت چگونه میتوان پذیرفت آن خدائی که بقول مفتیها و آیت الله ها، آفرینندۀ جهان به این عظمت است، از جمع و تفریق و ضرب و تقسیم که ابتدائی ترین مباحث حساب میباشد، چنین ناتوان بوده و دچار همچه اشتباه فاحشی شود؟!
اما ناانسانی ترین و بدترین آیه های قرآن که درآن همسران مرد درگذشته را مورد تبعیض و بی مقداری آشکار قرار میدهد، آیۀ 240 از بقره است.
وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
و كسانى از شما كه مرگشان فرا مى ‏رسد و همسرانى بر جاى مى‏ گذارند [بايد] براى همسران خويش وصيت كنند كه آنان را تا يك سال بهره‏ مند سازند و از خانه شوهر بيرون نكنند…
توجه به این نکته لازمست که طبق آیۀ نامبرده، زنان مسلمانی که جوانی و عمر خود را بپای یک مرد مسلمان صرف کرده اند، فقط و فقط تا یک سال حق دارند پس از مرگ همسر درخانۀ شوهر متوفی که درواقع خانۀ خود آنهاست، زندگی کنند و پس از آن باید آنجا را ترک کرده و بیرون روند!!  ولی این آیه حکم نمیدهد که این زنان پس از بیرون رفتن از خانه به کجا باید بروند و چه کسی باید به آنها پناه بدهد. اینست تبعیض آشکار دیگری در قرآن و اسلام نسبت به زنانی که با خوبی و بدی و نداری و بیماری آقا عمر و جوانی خود را تباه کرده اند و پس از مرگ همسر با آنها همچون یکی از اثاثیۀ مندرس خانه و بصورت اجناس اسقاط دور انداختنی رفتار میشود.
ضمناً باید خاطرنشان شود که زنان مسلمان تنها از هوائی ملک (ساختمان) ارث میبرند و نه از زمین، و مفهوم آیۀ پیش گفته بر این اساس است که سهم زن ازهمان 1/8 هوائی ملک شوهر متوفی، بعد از گذشت یک سال تسویه شده و پس از آن زن مالک هیچ قسمتی از ملک بجامانده از همسر، نمیباشد.
براین اساس است که این نویسنده همواره بر این واقعیت پای فشرده که اسلام دین خدا نیست و آیه ها و سوره های قرآن نیزاز جانب خدا نازل نشده اند. نتیجه آنکه ملاها پیام آوران ندای الهی نبوده و مشتی شیاد بیکاره و بی ارزش هستند که همچون زالوهائی از خون مردم ما تغذیه کرده و از این راه به زندگی انگلی خود ادامه میدهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر