۱۳۹۷ فروردین ۳۱, جمعه




چگونه الله بت پرستان خدای مسلمانان شد؟

علی کبیری

چه زمانی شما مسلمانان ناآگاه ازاین خواب سنگین بیدار خواهید شد و چه روزی در ژرفنای تاریک آئین اسلام اندیشه خواهید کرد تا با دیدگان خِرَد به بی پایگی آن پی ببرید؟ آئینی که چیزی جز تباهی و بدبختی و ادبار و نکبت برای شما به ارمغان نیاورده است.
آئینی که بجای تأمین زندگی شما در این دنیا، شما را به فقر وفلاکت و ادبار کشانده و در عوض با وعده های نسیه، شما را به بهشتی در آن دنیا امیدوار کرده است.
چه کسی از آن دنیا خبر آورده که در آنجا چه خبراست؟
نه بهشتی درآن دنیا وجود دارد و نه الله انتقام این همه بدبختی و ادباری که ملاها بر سر ما و شما و میهنمان آوارکرده اند را ازاین جمع شیادان دستاربند، خواهد گرفت.
واکنون، این هم از "الله" بت پرستان جزیرة العرب براساس گفته های قرآن، الله ای که محمّد ابن عبدالله بجای خدا وپروردگار عالم هستی به شما قالب کرده است. چنین ادعائی، ساختۀ ذهن و وهم من نیست، بلکه برپایۀ آیه های قرآن وهزاران تفسیر ازفقهاء و مجتهدین و مفتیان اسلامی است. باور ندارید؟ این هم اثبات چنین مدعائی از جانب عبدالله ابن عباس، پسر عموی محمّد، دست پروردۀ وی وازاولین صحابه و از معتبرترین مفسران قرآن که همۀ مذاهب آئین اسلام تفسیرهای او را بجان و دل پذیرفته و برگهای کتاب تفسیر او را زیر عنوان "تنویرالمقباس من تفسیر ابن عباس" چون برگهای زرناب میبرند. بازهم قبول ندارید؟ پس به تأکید آیه های قرآن در مورد الله بت پرستان که در ادامۀ این نوشته نشان داده خواهند شد، نظری انداخته و بخود آئید و بساط کید و نیرنگی بنام قرآن و اسلام از جانب محمّد را که به عنوان رسول خدا به شما قالب کرده اند، برچیده و قائم به ذات خود، راه درستی و انسانی و احترام به حقوق بشرو حیوان و پاکیزگی روان را بجای ایمان به اللهِ ساختۀ ملاهای دغل و تقلید از دروغ پردازان دستاربند که با ادعای دروغین نمایندگی از طرف الله، زندگی و هستی شما را به مخاطره انداخته اند، برگزینید.



به منظور پژوهش دربارۀ الله، هیچ منبع و مرجعی معتبرتر از قرآن نیست وبراساس نظریات فقهای اسلامی، در تفسیرسوره ها و آیه های قرآن، هیچ شخصیت اسلامی از ابن عباس با اعتبارترنمیباشد. حتی فقهای دیگرمذاهب اسلامی نیز تفسیرهای ابن عباس را مورد تأئید قرارداده یا تفسیرهائی مشابه تفسیرهای او ارائه داده اند. پژوهشگران غیراسلامی، ریشۀ الله را از نظرواژه شناسی مورد پژوهش قرارداده وآنرا در ارتباط با زبانهای آرامی و سُریانی بدرستی نشان داده اند. اما قدرمسلم آنست که قرآن در آیه های متعدد به پرستش الله از سوی بت پرستان پیش از اسلام در عربستان اشاره های صریح کرده، به اعتقاد و ایمان آنها نسبت به الله قبل از ظهوراسلام در آنجا پرداخته وچنین واقعیتی را بکررات ذکرکرده است. در زیرنگاه کنید به آیه های قرآن درمورد ایمان و اعتقاد به الله از سوی کافران و بت پرستان قبل از ظهور اسلام در عربستان و این واقعیت که طبق اقرار قرآن، الله اختراع محمّد ابن عبدالله نبوده است. بلکه محمّد ابن عبدالله با استقبال ازالله بت پرستان به عنوان آفریدگارِ نادیدۀ عالم هستی، تنها کارمهمی که کرده، این بوده که با حفظ الله بت پرستان درعربستان، فقط عنوان "بت پرستی" را با "یکتاپرستی" جابجا کرده است. با هم نگاهی میاندازیم به آیه های متعدد قرآن در این مورد:


آیۀ زمر/38:
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ
تفسیر ابن عباس:
اگراز کافران بت پرست بپرسی
چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟
مطمئناً خواهند گفت: الله آنها را آفریده
پس ای محمّد به آنها بگو: اگر بخواست الله وبه منظور آزمایشِ محمّد، الله آسیبی به من وارد آورده یا مرا دچارسختی معیشت کند و یا مورد رحمت خود قراردهد، آیا بتهای اللات، العزّی و منات قادرخواهند بود مرا ازصدمه و آسیب و سختی معاش نجات داده و یا مرا از رحمت الله محروم سازند؟
ای محمّد، به آنها بگو: الله تنها آفریدگاریست که من به او اتکاء و توکل میکنم. من به ارادۀ او اعتقاد دارم و بهمین سبب است که مؤمنان به الله ایمان دارند.
(تفسیر آیۀ زمر/38، تنویرعربی، ص 489، چاپ بیروت، 1412 هجری)

آیۀ لقمان/25:
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
تفسیر ابن عباس:
و تو ای محمّد، اگرازکافران بت پرست بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفرید؟ 
خواهند گفت: الله.
به آنها بگو: ستایش از آنِ الله است و بنابراین، از او سپاسگزارباشید.
اما آنها ازالهیت الله بی همتا ناآگاهند واز نعمتهائی که به آنها داده، شکرگزار نیستند.                                                             (تنویرعربی، ص 434، چاپ بیروت، 1412 هجری).

آیۀ زخرف/9:
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ
تفسیر ابن عباس:
و تو ای محمّد، اگر از کافران بت پرست بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟
قطعاً خواهند گفت: اللهِ قادرِ دانا و توانای حاکم به همه چیز، آفرینندۀ آسمانها و زمین است.
(تنویرعربی، ص 518، چاپ بیروت، 1412 هجری).

آیۀ زخرف/87:
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ
تفسیر ابن عباس:
واگراز آنها (بت پرستان) یا مثلاً از قبیلۀ بنی ملیح بپرسی چه کسی آنها را آفریده؟
مطمئناً خواهند گفت: الله ما را آفریده است.
پس چرا آنها از الله روی برگردانده وپس از چنین اعترافی، به دروغ متوسل میشوند؟
(تنویرعربی، ص 524، چاپ بیروت، 1412 هجری).

* بنی ملیح قبیله ای بود در جنوب جزیرة العرب (نویسنده).

آیۀ عنکبوت/61:
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ
تفسیر ابن عباس:
واگر از بت پرستان یا کافران مکّه بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را به اطاعت واداشته است؟
خواهند گفت: الله آنها را به اطاعت واداشته است.
حال چگونه است که بت پرستان وکافران رو به الله دروغ میگویند؟
(تنویرعربی، صص 423 و424، چاپ بیروت، 1412 هجری).

آیۀ نحل/57 (اشارۀ مستقیم به بت پرستان جزیرة العرب): وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَلَهُمْ مَا يَشْتَهُونَ تفسیر ابن عباس: وبرای الله دخترانی قرار میدهند و میگویند: این فرشتگان دختران الله هستند. الله خودرا مبرا از داشتن فرزندان وهر شریکی ونیزپسرانی میداند. (تنویرعربی، ص 287، چاپ بیروت، 1412 هجری).

افزون بر آیه های پیش گفتۀ قرآن، ابن هشام نیز به عنوان نخستین فردی که زندگی محمّد پیغمبر اسلام را تألیف کرده است، در کتاب زندگی محمّد یا "السیرة نبویة" به نقل از ابن اسحاق و درتأئید تفسیر ابن عباس و آیه های پیش گفتۀ قرآن مبنی براعتقاد و ایمان بت پرستان پیش از اسلام (دوران جاهلیت) به الله در مقام خدا و آفریدگارعالم هستی، به شعرزیراز امْرُؤُ الْقَيْسِ ابْنُ حُجْرٍ الْكِنْدِيِّ (ابوالقیس) شاعراوائل قرن ششم میلادی و تقریباً صدسال پیش از ظهور اسلام، ازسلطان نشین کندة درنجد اشاره کرده که درآن ازالله نام برده است:

فبیعوا الحراب ملمحارب و اذکروا/ حسابکم و الله خیر محاسب
ولی امرئی فاختار دینا فلایکن/ علیکم رقیبا غیر رب تا ثواقب
اقیموا لنا دینا حنیفا فانتم/ لنا غایة قد یهتدی بالذوانب
وانتم لهذا الناس نور و عصمة/ تؤمون والاحلام غیر عوازب
(دارالکتاب العربی، بیروت، 1408 هجری/ 1984میلادی)

فقالت یمین الله ما لک حیلة/ وما إن أری عنک الفوایة تنجلی
فقلت یمین الله ابرح قاعداً/ ولو قطعوا رأسی لدیک و اُصالی
(بیروت، المعلقات، 1377 هجری/ 1958 میلادی)
از امْرُؤُ الْقَيْسِ اشعار زیادی دروصف الله در دست است، که در اینجا تنها به چند مورد از آنها اشاره شده است.

دربخشی از "شرح دیوان لبید بن ربیعة العامری" نیز به شعری از نعمان بن المنذر، مربوط به اوائل قرن هفتم میلادی (حدود 602 م) و پیش از ظهور اسلام درجزیرة العرب اشاره شده که درآن از الله نام برده است:

 أری الناس لابدرون ما قدر أمرهم/ بلی: کل ذی لب إلی الله واسل
الا کل شئی ما خلا الله باطل/ کل نعیم، لا حالة، زائل
إذا المرء أسری لیلة ظن أنه/ قضی عملا، المرء ماعاش آمل
حبائله مبثوثة بسبیله/ ویغنی إذا ما أخطأته الحبائل
قولالۀ إن کان یقسم أمرة/ ألمایعظک الدهر أمک هابل
فإن انت لم تصدقک نفسک فانتسب/ لعلک تهدیک القرون الأوائل
فإن لم تجد من دون عدنان والدا/ ودون معد فلتزعک العواذل
وکل إمری یوما سیعلم سعیه/ إذا کشفت عند الإله المحاصل
(ابن قتیبه، الشعر، شرح دیوان لبید بن ربیعة العامری، بیروت، ص 132)

درآیه های پیش گفتۀ قرآن به روشنی از اعتقاد و ایمان عموم اعراب بادیه نشین و بت پرستان پیش از اسلام جزیرة العرب به الله به عنوان آفرینندۀ نادیدۀ هستی، اشاره شده است. چنین اشاره هائی مؤید آنست که الله نتیجۀ اختراع محمّد و ارتباط او با الله از طریق وحی و جبرئیل و الله ای که به عنوان خداوندگار و آفریدگار هستی که درآسمان هفتم و درعرش بر تخت خداوندی نشسته بود نمیباشد، بلکه الله بت نادیده ای بوده که همۀ بت پرستان عربستان ورای بتهای دست ساز خودشان، به او ایمان و اعتقاد داشتند. نتیجه اینکه، یکی از علل جمع شدن بادیه نشینان شبه جزیره به دور محمّد و پذیرفتن ادعای پیامبری الله از جانب او، ریشه درایمان و اعتقاد قلبی پیشین آنها به وجود همچه پروردگار نادیده ای داشته است.

پژوهشگران غیراسلامی نیزدرمورد ریشۀ  الله در زبان عرب، در ارتباط با زبانهای آرامی و سُریانی، به تحقیق پرداخته اند. Édouard Dhorme درنوشتۀ "مروری بر تاریخ ادیان" نتیجه گرفته است که الله در زبان عرب، از ریشۀ Éloa بر طبق سنگنوشته های بجا مانده ازثمودیان جزیرة العرب، گرفته شده است.
(Revue de l'histoire des religions، ص 37)

پروفسورمیشل متیو دربخش "خدایان اعراب پیش از اسلام" در فرهنگ اسامی خدایان، ریشۀ الله را از ترکیب حرف تعریف El کنعانی و واژۀ Ilu به معنی آفریدگار جهان هستی درزبان اکدی - کهن ترین زبان از زبانهای سامی - آورده است.                                                                                       (http://www.mathieu-colas.fr/michel/Classes/Ndiv.pdf)

 براساس تحقیق پژوهشگران دانشگاه کلمبیا که درانسیکلوپدیای این دانشگاه آمده، واژۀ الله ریشه در زبانهای سامیِ باستان داشته واز واژه های اِلوهیم (Elohim) و اِلوآ (Eloah) در زبان آرامی که باستانی تر از زبان سُریانی بوده، در زبان سُریانی وارد شده است. به نوبۀ خود، این واژه درزبان سُریانی اَلاها (Ălāhā) و بصورت (ܐܲܠܵܗܵܐ) نوشته شده، تلفظ میشود که اززبان رایج درمنطقۀ میانرودان، مشتق شده ودر زبان عربی بصورت معرّب الله آمده است.

برای مطالعات بیشتر، میتوان بطورنمونه منابع پژوهشی زیررا نیزمورد مطالعه قرارداد:

ادیان پیش از اسلام در جزیرةالعرب:

Documentation for Ancient Arabia, Part I: Chronological Framework and Historical Sources. Liverpool: Liverpool University               
Kenneth Anderson Kitchen, 1994, University of Liverpool

Recently Discovered Early Christian Monuments in Northeastern Arabia. Arabian Archaeology and Epigraphy, 5(1), 32–60, Langfeldt, John A., 1994

A Challenge to Islam for Reformation; The Rediscovery and Reliable Reconstruction of a Comprehensive Pre-Islamic Christian Hymnal Hidden in the Koran under Earliest Islamic Reinterpretations. Delhi: Motilal Banarsidass Publishers, Lüling, Günter, 2003


ILĀ H. In The Encyclopaedia of Islam, ed. P. J. Bearman, Vol. Vol. III. Leiden: Brill, pp. 1093–1094,  MacDonald, D. B., 1999

الله از کجا به جزیرة العرب آمده بود؟

دربارۀ ریشۀ واژۀ الله، مورخین و زبانشناسان کوشش کرده اند به این سوآل پاسخ خردمندانه بدهند و همانطور که دربالا به اختصار اشاره شد، آنها با استناد به ریشۀ الله در زبانهای سامی باستانی نظیراکدی و آرامی و سُریانی واینکه زبان عربی ریشه درزبانهای باستانی همچون اکدی و آرامی و سُریانی دارد و تطبیق آنها با زبان عربی، ریشۀ الله را از آن زبانها نتیجه گیری کرده اند. شک نیست که پژوهشهای آنها براتکاء به این نظریه که ریشۀ الله را باید در زبانهای آرامی و سُریانی، دانست، از نظر منطقی درست و قابل پذیرش است. اما هیچ کدام از آنها نتوانسته اند ویا این نویسنده مشاهده نکرده است گفته باشند واژۀ الله از میانرودان به عنوان منشاء زبانهای اکدی و آرامی و سُریانی، چگونه به جزیرة العرب آمده ودرمیان بت پرستان شبه جزیرۀ عربی نه تنها انتشاریافته، بلکه ازجانب آنها به عنوان پروردگارنادیدۀ عالم هستی که مافوق همۀ بتهای آنهابود، مورد قبول وپرستش قرارگرفته است. چنین پرسشی، موضوع این بخش ازنوشتۀ پژوهشی حاضراست. به منظور یافتن ارتباط دوران باستان بین میانرودان و شبه جزیرۀ عربی، راهی نیست بجزمراجعه به تاریخ میانرودان درآن دوران و اشاره به وسعت فتوحات حاکمان آن، از میانرودان تا مدیترانه و بخش بزرگی ازآفریقا.  بنابراین، در این بخش چگونگی انتقال این واژه به شبه جزیرۀ عربستان براساس انتقال واژۀ الله ازآن سرزمین تا جزیرة العرب را برمبنای مدارک و شواهد تاریخی بررسی خواهیم کرد.

براساس مدارک بجا ماندۀ تاریخی وهمانطور که درنقشۀ زیر نشان داده شده، امپراتوری آشوراز 2500 تا 609 قبل از میلاد برسرزمینهای وسیعی از جنوبی ترین نقاط میانرودان در خلیج فارس، شامل ایلام و کلده و اکد وسرزمین مادها تا مدیترانه ومصر و شمال آفریقا و بخش بزرگی از شبه جزیرۀ عربستان، حاکم بوده است.


براساس پژوهشهای باستانشناسی و مطالعات فیلولوژی که در بالا به آنها اشاره شد، ریشۀ الله از زبان اکدی که قدیمی تر از زبان آشوریست، مشتق شده است. اما باتوجه به روابط بازرگانی آشوریان با بخشهای عمده ای از سرزمینهای زیر تسلطشان که شامل جنوبی ترین قسمت شبه جزیرۀ عربستان نظیر یمن میشد و با درنظرگرفتن اینکه یمن در تولید کندر و صمغ عربی و بُرد یمانی وادویه جات و محصولات کشاورزی نظیر گندم و حبوبات، حرف اول را میزد و این کالاها در تمام مناطق پیش گفته دارای مشتریان پر وپاقرصی بودند، بنابراین، فرهنگ و زبان آشور و معتقدات دینی آشوریان و حتی زیر مجموعه های فرهنگی آن نیز طی مبادلات بازرگانی در سرزمینهای نامبرده و بخصوص در عربستان رواج داشته است. براین اساس میتوان نتیجه گرفت که واژۀ ترکیبی "اِل ایلو" نیز در این مناسبات بازرگانی و تبادل فرهنگی، از میانرودان به جزیرة العرب که زیر تسلط امپراتوری آشور بود، در میان ساکنان شبه جزیرۀ عربستان با سِمَتِ پروردگار نادیدۀ عالم هستی رایج شده وبه عنوان بت نادیده که از همۀ بتهای آنها سَر بوده ونزدشان مقامی بالاتر و والاتر داشت، تا سال 609 قبل از میلاد ب نام مورد پرستش بت پرستان قرارداشت.



غیرازتسلط حکمرانان آشور بر شبه جزیرۀ عربستان، ما شاهد حکمرانی شاهان نئوبابلی برعربستان، تا سال 539 قبل از میلاد وطی مدت صدسال نیزمیباشیم. آخرین پادشاه نئوبابلی بنام نبونید، با لشکریانی مجهز به مدت 10 سال در شهر تیماء از استان تبوک عربستان ساکن شد تا کاروانیان حامل مال التجاره ها و کالاهای تجارتی پادشاه را از یمن تا میانرودان، در مقابل دستبرد راهزنان شبه جزیره مورد حفاظت وپشتیبانی قرار دهد. طبق مدارک تاریخی و سنگنوشته هائی که از این پادشاه بجا مانده اند، این پادشاه نئوبابلی همانی بود که پس از مراجعت به بابل، در جنگ با کوروش بزرگ شکست خورد و بابل به تصرف کوروش درآمد. اما درمورد تاریخ مرگ یا کشته شدن نبونید اطلاع موثقی دردست نیست. بنظر میرسد برهمان سیاست و روال کوروش، که پس از تصرف هر سرزمینی، ادارۀ امورآنرا به حکمران شکست خوردۀ آن واگذارمیکرد، چنین سیاستی شامل نبونید هم شده باشد.


باتوجه به این واقعیت که زبان نئوبابلی ریشه در زبانهای قبلی میانرودان داشت، شک نیست که واژۀ "اِل ایلو" با تلفظ نئوبابلی، از زبانهای پیشین به این زبان وارد شده وبه عنوان آفریدگار عالم هستی یا خدای خدایان، مورد احترام وعبادت بوده است. بنابراین، پرستش چنین پروردگار نادیده ای از سوی بت پرستان جزیرة العرب، توسط نئوبابلیان ساکن درعربستان همچنان مورد حمایت بوده و حتی از جانب اعراب بت پرست جزیرة العرب در شمال حجازکه مقر فرماندهی نبونید و نئوبابلیان بود، همواره مورد پرستش قرارداشت.

لازم به یادآوریست که پژوهشگران شرق شناس دانشگاه شیکاگو بعد از 50 سال کوشش در مطالعۀ گلنوشته های اکدی به خط میخی، موفق به انتشار فرهنگ زبان اکدی شده و سپس ارتباط زبانهای سومری و آشوری و بابلی را با زبان اکدی مورد پژوهش قرارداده اند. فرهنگ بریتانیکا به اختصار به این پژوهشها اشاره کرده است:

باید توجه داشت که از زمان حکمروائی آشوریان ونئوبابلیان و حملات وتسلط آنها بر اورشلیم، یهودیان آنجا مجبور به فرار و ترک سرزمین خود شدند. تعداد زیادی از آنها که از اسارت آشوریان و نئوبابلیان جان بدر برده بودند، به شمال آفریقا و شمال حجاز درعربستان رفته و در آنجا ساکن شدند. این جمع تازه وارد به همراه خود زبان آرامی-عبری، معتقدات دینی و فرهنگ خودشان را نیز به همراه آورده بودند. بنابراین، مایۀ شگفتی نخواهد بود که دو فرهنگ بت پرستان و یهودیان تازه وارد، با هم برخورد کرده اند. در این بین، واژۀ "اِل ایلو" باقیمانده از زمان آشوریان و نئوبابلیان در جزیرة العرب از یک طرف، و واژۀ "اِلاه" یا آفریدگارعالم که در زبان آرامی-عبری وارداتی به شبه جزیره که بصورت Elah یا (אלה) نوشته و تلفظ میشد، از طرف دیگر، باهم تلاقی نموده و"اِلاه" آرامی-عبری با ورود به زبان عرب که همواره واژه های وارداتی از زبانهای دیگر را به عربی تغییر تلفظ میدهد، بصورت معرّب "الله" درآمده است.  بطور خلاصه و باتوجه به موارد پیش گفته، الله عربی ریشه در زبانهای آرامی و سُریانی دارد که این زبانها نیز به نوبۀ خود ریشه در زبانهای باستانی نظیر بابلی و سومری و اکدی، دارند.

افزون بر موارد بالا، همانطورکه قبلاً نیز اشاره شد، دین مسیح بیش از 6 قرن قبل از آئین اسلام دریمن و حجازو سایر نقاط جزیرة العرب وجود داشت. به علت اینکه زبان سُریانی به عنوان زبان رایج درمیان مسیحیان آن زمان وجود داشت و نوشته های بسیاری از آن دوران بصورت سنگنوشته هائی در نقاط مختلف عربستان به همین زبان توسط باستانشناسان کشف شده اند، و با توجه به این واقعیت که در زبان سُریانی، واژۀ الله عربی بصورت اَلاها (Ălāhā) یا (ܐܲܠܵܗܵܐ) تلفظ و نوشته میشود، بنابراین نباید شک داشت که بعلت همزیستی و مراودات مسیحیان ویهودیان و بت پرستان درعربستان پیش از اسلام، الله یا آفریدگار نادیدۀ عالم هستی، در میان بت پرستان، افزون بر بتهای دست ساز آنها به عنوان سرآمد همۀ بتها، شناخته میشد. پس ازنظر معتقدات دینی مربوط به نیایش الله، بین آنها و مسیحیان و یهودیان که همگی الله را پروردگار جهان هستی بشمارمیآوردند، هیچگونه اختلافی وجود نداشت.

نتیجه آنکه، الله درادیان موسوم به ابراهیمی و بخصوص درآئین اسلام که در این نوشته مورد بحث قراردارد، ریشه درآئین بت پرستان میانرودان از چند هزار سال قبل از میلاد دارد. اما چون همواره کوشش این نویسنده بر مبنای زدودن خرافات و موهومات از اندیشه و ذهن هم میهنان اسلامزده مان داشته که آلت اجرای مقاصد سودجویانۀ مشتی ملا قرارگرفته اند، لازم شد تا بطور مختصر نشان داده شود که چنین الله ای جز بازماندۀ اعتقادات بت پرستان چند هزار سال قبل نمیباشد. براین اساس، آیه های قرآن که محمّد ابن عبدالله مدعیست ازجانب الله به واسطه گی جبرئیل براو نازل شده اند، جز دروغی آشکار نمیباشد. چنین الله ای وجود ندارد و به همین علت هم کارسازو ارحم الراحمین نیست. درواقع، این خدعه ای بود که محمّد از طریق آن توانست اهالی بیابانهای برهوت عربستان را زیر نام او گرد آورده و با تشکیل کنفدراسیونی از آنها، هستی مردم دنیای متمدن آن روزگار را مورد حمله و چپاول قراردهد. بیش از 1400 سال است که ملاهای بیکاره ودغل در لباس و شمائل محمّد، به استثمار مردم ما پرداخته اند و اکنون قریب 40 سال است که با تشکیل حکومت اسلامی بنام حکومت الله برروی زمین، همۀ هستی میهن ما را به تاراج برده اند. در این میان، از الله خبری و اثری نیست، چون اصلاً و ابداً چنین پروردگاری درعالم هستی وجود ندارد. اگر وجود داشت، طبق آیه های ریز و درشت قرآن که مدعیست دست انتقام الله بالاترین دستهاست، انتقام این همه بدبختی و ادباری که آخوندها برسر این ملک و ملت آوارکرده اند، را از آنها میگرفت.

بپا خیزید ودرپی دفاع ازهستی وشرف خود باشید که قادرمتعالی بنام الله وجود ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر