۱۳۹۶ فروردین ۱۲, شنبه

1400 سال خیانت به ناآگاهان وهنوزهم!

علی کبیری

از ناآگاهان توقعی نباید داشت. آنانی که درگنداب جهل وناآگاهی غوطه ورند، مقصر نیستند. آنانی مقصرو حتی جنایتکارند که با آگاهی کامل از خرافات و بدکاریهای یک پدیدۀ ننگین ونفرت آور، به ترویج آن در میان مردم میپردازند وهمچنان ناآگاهان را درگنداب جهل وناآگاهی غوطه ور نگاه میدارند.  این نویسنده تاکنون با استناد به مدارک و اسناد تاریخی دردسترس به روشنی نشان داده است که پایه های آئین اسلام نه تنها برخرافات و موهومات 1400 سال پیش بیابانهای برهوت جزیرةالعرب قراردارد، بلکه پایه گذار آن فردی منحرف و ناانسان بوده و برهمین اساس است که عفونت این آئین متعفن در کلیۀ قلمروهای آن مشام انسانها را آزار میدهد.

اما متقابلاً این آگاهان به کُنه واقعیت اسلام هستند که با هزاران خدعه و تزویرو پرده پوشی اجازه نمیدهند تا ناآگاهان مسلمان ازخواب سنگین 1400 ساله بیدارشوند. گذشته ازوجود عمامه بسران بیکاره و زالوهای اجتماعی که نان خود را از راه ترویج آموزه های این آئین فاسد تأمین میکنند، جمع بسیاری نیز در لوای روشنفکران اسلامی آب به آسیاب عمامه بسران زالومنش میریزند. من این جمع اخیر را هزاران بار خطرناکترو فاسدتر از عمامه بسران بشمار میآورم. اینها دزدانی هستند که با چراغ آمده و دانسته و با تعابیر دانشمندانه روح وروان مردم ناآگاه را به فساد و تباهی میکشانند. اینها موجودات بسیاربسیار خطرناکی هستند که با استفاده ازالقاب مردم فریب نظیر دکترومهندس وحتی استاد دانشگاه، به فریب مردم میپردازند. جلال آل احمد، مهندس مهدی بازرگان ودکترعلی شریعتی وغیره... از جملۀ اینها بودند واین جماعتی که هم اکنون با عناوین روشنفکران دینی به میدان آمده اند، ازجملۀ چنین فریبکاران هستند.

مارا چه شده است که 1400 سال پیش تازیان وحشی میهنمان را مورد یورش قرارداده، به چپاول اموال مردم پرداخته، زنان و دختران هموطن مارا مورد تجاوزقرارداده و زن ومرد را به بردگی گرفتند و درمقابل آن همه بدکاری و سیاهکاریها، برای ما آئین و کتابی را به ارمغان آوردند که کلیۀ اعمال توحش آمیز، قتلها، غارتگریها، تجاوز به نوامیس مردم و به بردگی بردنهای آن نابکاران را به حکم الله شان توجیه میکرد و اکنون 1400 سال است که به حکم قرآنِ الله و دسیسه های دینکاران، مردم مارا درمنتهای ناآگاهی و امیدهای واهی وبی پایه واساس نسبت به رحمت همان الله متجاوزان تازی، نگاهداشته است. در این میان باید ازملایان و مدعیان روشنفکری اسلامی سوآل کرد که آیا شمایان بی خبرید که این آئین بضرب شمشیر به این سرزمین آورده شده است؟ آیا شمایان بی خبرید که چه ناانسانها و بی آبروهائی چنین آئینی را به این سرزمین تحمیل کردند؟  آیا شمایان بی خبرید که تازیان چه جنایاتی دراین سرزمین مرتکب شده و چه بلاهائی بسر نیاکان بی گناه ما و شما آوردند؟  اما اگرفرض را براین بگیریم که شما از آن همه قتل و غارتها وجنایتهای تازیان بی خبربوده و هستید، حال با منطق به ما حالی کنید که این قرآنی که به زبان عربی بوده و شما عالمان به زبان عرب از متن و محتوا و پیامها و احکام آن آگاهید، پس چگونه است که مردم ناآگاه را ازخرافات وموهومات ونیزاز بی اساس بودن آن پیامها واحکام غیر انسانی، آگاه نمیکنید؟   پس شماها کسانی جز مشتی خائن نابکاروستون پنجم دشمن 1400 ساله در این مملکت نیستید. من در اینجا شمارا به خیانت نسبت به منافع مردم وکشورمتهم میکنم، چون شماها بطورعمدی وآگاهانه واقعیات راازمردم ناآشنا به زبان عربی ومحتویات گمراه کنندۀ این قرآن عربی پنهان کرده و نزدیک به چهل سال متمادیست که این مردم ومملکت را دردام بلا گرفتارکرده اید. شماها بطورعمد وبا توسل به فلسفه و آسمان وریسمان بافی، ازذکرواقعیتهای غیر انسانیِ قرآن خودداری میکنید. پس دیگر مردم نمیتوانند از این منبعد به شما ملایان وبه تبع آن به شما متظاهرین به روشنفکری دینی، اعتمادکنند. سهل است، شماباید هرچه زودتردردادگاههای مردمی حاضرشده و بجرم خیانت به ایران وایرانی، محاکمه شوید. شماها جز مشتی جنایتکارنیستید چون روح وروان مردم را مورد تعرض وتجاوز قرارداده و آنرا به خرافات وموهومات و بدکاری آلوده اید. شماها مبلغین دروغپردازیهای قرآن واسلام هستید وکشوروملتی را به خاک سیاه نشانده وهنوزهم دست ازجنایتهایتان برنمیدارید. اعمال غیرانسانی شما چیزی جز جنایت محسوب نمیشوند، چون روح و روان مردم را با این تبلیغات مسموم کشته اید. شماها یک مردعرب بدوی وبیمار روانی ومتجاوزجنسی ومُبلغ فاحشگی را به عرش الهی و مقام پیغمبری رسانیده و مردم را به گمراهی محض کشانده اید. چه جنایتی از این بالاتر؟  آیا شماها تاکنون بی خبر بوده اید که کتاب این پیغمبرشما گواهی برسیاهکاریهای آورنده اش داده است؟  نگاهی به چند آیه ازاین کتاب نامقدس بیاندازیم و ملاحظه کنیم که نه تنها پیغمبرساختگی شما متجاوز جنسی بوده، بلکه اولین وتنها پیغمبریست که فحشاء را جزئی از احکام الهی نمودارساخته وشرعی کرده است.

بخشی ازآیۀ احزاب/50 دربارۀ خانمبازی وتجاوزمحمّد به سایرزنان گواهی صادقی براین مدعاست.

ای پيغمبر، ما بر توحلال کرديم زنانی را که مزد آنها را پرداخته ای ،همچنين جاريه هايی که ازغنيمت به دست آورده ای ودختران عمو، دختران عمه، دختران دايی ودختران خاله ها که با تو مهاجرت کرده اند...

متن آیۀ فوق شامل سه قسمت است:

1- زنانی که پیغمبر مزد آنها را پرداخته بود.  این قسمت براین واقعیت گواهی میدهد که پیغمبری که دارای حرمسرا ومتأهل بوده، به خانم بازی هم میپرداخته است.  زیرا فقط وفقط زنان فاحشه و خودفروش هستند که درمقابل دریافت مزد یا اجرت المثل، خودرا دراختیارمشتری قرارمیدهند. وابتدای آیۀ 50 از سورۀ احزاب به صراحت بر خانم بازی پیغمبر اسلام گواهی میدهد. آیا چنین عملِ یک مردِ متأهل صرفنظراز اینکه به چه دین وآئینی پایبندباشد، بجزخیانت نسبت به همسرانش به چه چیز دیگری میتوان تعبیرکرد؟ حال اگر چنین فردی ادعای پیغمبری هم داشته باشد، که دیگر قبح اعمال شنیع وغیرانسانی و غیراخلاقی اش به مراتب بدتراست.

2- جاریه های به غنیمت گرفته شده.  جاریه های به غنیمت گرفته شده شامل زنان ودختران بیگناهی میشود که در جنگها شوهران یا پدرانشان بدست محمّد ولشکریانش بقتل رسیده و ازسوی آن رهبر جنگجویان نومسلمان به اسیری گرفتارشده بودند. شک نیست که درانتخاب ودست چین کردن زنان ودختران مورد پسند، حق تقدم با رهبروپیغمبراسلام بوده است. ولی توجه به این واقعیت لازمست که آن زنان ودخترانی که بستگانشان درجنگ توسط محمّد ویارانش به قتل رسیده بودند، نه تنها به محمّد ویارانش به دیدۀ دشمن مینگریستند، بلکه وجودشان مملو از کینه ونفرت از قاتلان بستگانشان بود.  دراین صورت اگرازترس وارعاب نومسلمانان بی ترحم ومنجمله پیغمبراسلام نبود، به هیچ وجه حاضر به همخوابگی با دشمنان خونیشان نبودند. پس تصاحب همچه زنان ودخترانی توسط محمّد و همخوابه شدن باآنها بجز تجاوز به عنف به چیز دیگری تعبیرنمیشود و چنین اعمالی از نظر انسانی چیزی جزقساوت وجنایت بشمارنمیآید.

3- قسمت سوم متن بالای آیه که شامل "دختران عمو، دختران عمه، دختران دا يی و دختران خاله ها که با تو مهاجرت کرده اند" میباشد، مؤید این واقعیت است که آن حضرت درضمن مسافرتها، دخترعموها ودخترعمه ها ودختردائیها ودخترخاله ها را نیز ازنعمت تجاوزجنسی بی نصیب نمیگذاشته و با همۀ آنها نیزهمخوابه میشده است. این هم از تجاوزات جنسی پیغمبراسلام به بستگان نزدیکش. شک نیست که آن دختران فامیل که همواره شاهد شهوترانیهای مداوم محمّد با سایرزنان بودند، به علت احساسی که درهر انسانی وجود دارد، نظرمثبت و دوستانه ای نسبت به او نداشتند وچنان همخوابگیهائی برخلاف تمایلشان بوده و تجاوز به عنف محسوب میشود.

با ملاحظۀ آیۀ 50 از سورۀ احزاب میتوان بدرستی نتیجه گرفت که مدعی پیغمبری آئین اسلام فردی لاابالی، شهوتران وناانسان بوده وبه عنوان یک پیامبر که باید ناجی بشریت باشد، نمیتواند بحساب آید. این چه وضعیست وچگونه میتوان چنین فردی را پیغمبر خدا نامید؟  آیا خدائی که درجایجای قرآن ازاو به عناوین ارحم الراحمین، کریم، عادل، مهربان و بخشاینده یادشده است، همچه مردمتجاوز وعیاشی را به نمایندگی خود مأمور کرده بود تا بجای ترویج عدل وداد و ایجاد روابط انسانی براساس فتوت ودوستی، به اعمال قبیح و ضد انسانی دست زده و با تجاوز به زنان ودختران بیگناهی که نه درمیدان جنگ حضور داشتند ونه به وی و همرزمانش اعلام جنگ داده بودند و نیزخیانت به همسران خود از طریق خانمبازی و برقراری روابط خیانتکارانه با فواحش وحتی تجاوزهای جنسی مکرر به دختران بستگان نزدیکش، نمونه ای نه به عنوان یک پیغمبر بلکه به عنوان یکی از شریرترین و بی آبروترین متجاوزان جنسی و جنایتکاران درهمۀ دورانهای تاریخ بشریت باشد. و اما درد بزرگتر آنست که عده ای از دکانداران دین نه تنها آن اعمال ننگین را تقبیح نکرده و درپیروی از انسانیت و مروت و فتوت هر انسان باشرف، ازتن دادن به تبلیغ آئین منسوب به این مرد بدکاره خودداری نکرده اند، بلکه با ملبس شدن به عبا وعمامۀ آن سیاهکار تاریخ بشریت خودرا به عنوان نمایندگان وی به مردم ناآگاه معرفی نموده اند. این جمع ناانسان کسانی جزمروجین نابکاری واعمال منافی باعفت ومخالف با کرامت انسانی نیستند.

با توجه به خلافکاریها وجنایتهای خاتم الانبیاء که درکتاب قرآن وی به صراحت ازآنها یادشده است و با توجه به کثافتکاریهای روزمره و روز افزون ملایان، چه نامی برازندۀ خودروشنفکرخوانده های دینی است؟  ملایان که با ملبس شدن به لباس پیغمبر بدکاره شان، اکنون به چنان درجه از رسوائی رسیده اند که عارف وعامی نیز ازآن بی خبر نیستند و درحالیکه مردم بتدریج از این خواب سنگین 1400 ساله درحال بیدارشدن هستند، این خود روشنفکرخوانده ها به میدان آمده و با ادعای اینکه اینها قصد اصلاح دین را دارند، به فریب مردم ناآگاه پرداخته و بدون افشاگری درمورد آیه های قرآن و بخصوص همین آیۀ 50 از احزاب، باز مردم را از کُنه بدآموزیهای این کتاب منسوب به خدا بی خبر نگاه میدارند. درصورتی که اگر حتی یک گوشۀ کوچک ازاین کتاب منسوب به خدا دارای عیب وایراد بوده و برخلاف منویات و وجدان انسانی باشد، چنین کتابی از درجۀ اعتبارو وابستگی به خدا ساقط بوده و آوردندۀ آن نیز فاقد اعتبارپیامبری خدا میباشد. نتیجه اینکه این جمع خود روشنفکرخوانده ها کسانی جزمشتی مکار فریبکار نیستند ودرلوای روشنفکری به ادامۀ همان نقشی میپردازند که اسلاف دستاربندشان درعرض 1400 سال گذشته به آن میپرداخته اند. درواقع، اینان فرزندان خلف همین ملایان بدکاره و رسوا بوده و همۀ آنان باهم درانحراف اذهان مردم با آگاهی کامل ازشناخت واقعیات اسلام وقرآن شریک و سهیم میباشند. ازاین جهت، ما اینها را خائنان به اجتماع ومردم محسوب کرده وجرم آنها کمتراز جرم ملایان نمیباشد.

از طرف دیگر، بدآموزیهای اسلام وقرآن تنها به آیۀ 50 احزاب و خلافکاریهای پیغمبراسلام محدود نمیشود.  آیۀ 24 نساء با دست ودلبازیِ الله به ترویج فحشاء در کلیۀ قلمروهای اسلامی میپردازد.

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا
 و زنان شوهرداربه استثناى زنانى كه مالك آنان شده‏ ايد. اين معرف ایمان شما به کتاب الله است كه بر شما مقرر شده وغير از اين زنان، براى شما حلال است كه زنان ديگر را به عنوان اموال خود طلب كنيد در صورتى كه زناكار نباشيد وبرعهدۀ شماست که مزد آن زنان را به عنوان فریضه یا تعهدی به آنان پرداخت کنید و گناهکار نیستید چنانچه براساس قرارومداری با يكديگر توافق نمائید. بدرستی که الله داناى حكيم است.

پیام این آیه خطاب به مردان مسلمان شامل دو بخش است:

1- حکم قرآن درمورد زنانی که مردان مسلمان به تملک خود درمیآورند، صرفنظر از اینکه شوهر داشته باشند، چنین است: " وزنان شوهرداربه استثناى زنانى كه مالك آنان شده‏ ايد. اين معرف ایمان شما به کتاب الله است كه بر شما مقرر شده"

این بخش از آیه که اشاره به تملک زن شوهردارازجانب مردمسلمان میکند، برطبق تفسیرمفسران قرآن نظیر آیت الله مکارم شیرازی، مرد مسلمان میتواند مالک هرزن شوهرداری شود که درجنگ اسیرکرده باشد. اما چنین تفسیری مبین حکم کامل این آیه نیست. اولاً- با توجه به اینکه درصدر اسلام فقط مردان درمیدان جنگ حضور داشته و زنان درخانه بودند، پس برطبق این آیه مردان مسلمان میتوانستند پس از تسلط برهرسرزمینی و شکست دادن یا کشتن مردان مدافع آن، زنانشان را نیزبه تملک خود درآورند. ثانیاً- برخلاف تفسیر مفسران اسلامی، نومسلمانان پس ازبه اسیری گرفتن آن زنان و آنها را مورد تجاوز جنسی قراردادن، برمبنای حکم الله در این آیه وپس اغناء منویات شیطانی خود، زنان اسیر را روانۀ بازارهای برده فروشان کرده و آنها را درمعرض فروش قرار میدادند. براین اساس، حکم این آیه دلالت بر این واقعیت دارد که زن شوهرداری که دربازار برده فروشان از سوی هرمرد بیگانه ای خریداری میشود، از نظرقرآن آن زن برای آن مرد حلال بوده و آن مرد از نظر شرعی مالک زن شوهردار نیزمیشود. آیا این همان اعمالی نیست که داعش درحال انجام آنهاست؟  پس نتیجه اینکه داعش و داعشیان برطبق احکام قرآن عمل کرده و دراین مورد ازنظرمسلمانی هیچگونه ایرادی به آنها وارد نیست، چون آنها دارند عیناً مطابق دستورات قرآن و پیغمبر خود عمل میکنند. از طرف دیگر، چون محتویات قرآن در همۀ سرزمینهای اسلامی یکسان بوده و مورد توافق عالمان دینی میباشد، پس کلیۀ مسلمانان صرفنظر ازهرمذهبی که پیرو آن باشند، میتوانند برطبق حکم آیۀ پیش گفته عمل نموده و مالک زنان شوهردار در سرزمینهای متصرفی مسلمانان شوند.  آیا چنین حکمی درقرآن غیر انسانی و ضد بشری نبوده ومعرف تبعیض جنسیتی اسلام وقرآن برعلیه انسانهای بیگناهی نیست که درمیدان جنگ حضورندارند؟  وسوآل دیگراینست که الله نامهربان محمّد چگونه خدائی است که جرم یکی از اعضای خانواده را به سایر افراد آن تسری داده وبا حکم الله،  زنان اسیرنیز با بی رحمانه ترین طریق مورد تجاوز جنسی ومجازات قرار میگیرند؟ هم اینجاست که مردم ناآگاه باید بدرستی متوجه شوند که طی حملات تازیان به سرزمین ما که بدون اعلان جنگ به آنها صورت گرفت، چگونه نیاکانشان قتل عام شده و زنان ودخترانشان مورد تجاوز تازیان بیابانی قرارگرفته و زن ومرد وکودک چگونه به بردگی وحشیهای دیوصفتی که به حکم الله وقرآنشان عمل میکردند، درآمدند. براساس آموزه ها و احکام همین کتاب دینی آن تازیان بیابانهای برهوت جزیرة العرب بود که با نیاکان ما چنان وحشیانه عمل کردند و این آیه شاهدی براین مدعاست.

2- دربخش دیگر، حکم قرآن مبنی برمالکیت مردمسلمان بر زنانی است که مزد آنها راپرداخته باشد:      " براى شما حلال است كه زنان ديگر را به عنوان اموال خود طلب كنيد در صورتى كه زناكار نباشيد وبرعهدۀ شماست که مزد آن زنان را به عنوان فریضه یا تعهدی به آنان پرداخت کنید و گناهکار نیستید چنانچه براساس قرار و مداری با يكديگر توافق نمائید. "

این بخش از آیه معرف شرعی کردن فحشاء درقرآن و اسلام است. هرگز تاریخ بشربیاد ندارد که کتابی الهی و مدعیان یک دین آسمانی مشوق ومروج فاحشه گری برروی زمین باشند. درواقع هیچ زن نجیبی حاضرنیست برمبنای این آیه با دریافت پول به تملک مرد مسلمان درآید، بجززنان خود فروش و فواحش. این گروه از زنان هستند که بر اساس قرار ومدارقبلی با مرد، با دریافت مبلغ مورد توافق خود را در اختیار او گذاشته و به تمنیات شهوانی او تن درمیدهند. نتیجه آنکه پیغمبر اسلام با آوردن این آیه، فحشاء درجزیرة العرب را الهی واسلامی کرده وسپس درمتابعت از همین بخش از آیه، آقایان علماء مسلمان فحشاء را درکلیۀ سرزمینهای اسلامی، شرعی و واجب کرده اند. بر این اساس، نمیتوان شیعیان را فقط مورد انتقاد قرارداد که با راه انداختن بساط صیغه، فحشاء را شرعی کرده اند. درواقع، این قرآن وبر مبنای آن احکام اسلامی هستند که فحشاء را از جانب الله مباح کرده وبه فاحشگی درسرزمینهای اسلامی جنبۀ الهی داده اند. اینست اسلام: دین بردگی، تجاوز و بدکاری. واینست قرآن: احکام الله درشرعی کردن بردگی، تجاوز و بدکاری.

آیا همین دو آیه مبین آن نیست که اسلام متکی به قرآن نمیتواند نمایندۀ منویات الهی باشد؟  چگونه است که جوامع انسانی پس از چندهزارسال اکنون به آن درجه ازتمدن و انسانیت رسیده اند که اعمالی از قبیل برده داری وتجاوزات جنسی را تقبیح نموده و با وضع قواعد معینی، نه تنها حتی حقوق اسیران جنگی را ملحوظ داشته اند، بلکه رفتار انسانی با زنان و کودکان کشورهای مغلوب را به روشنی دیکته کرده اند. ازطرف دیگر، مروجان آئین اسلام و کسانی که خودرا به عنوان علماء اسلامی به مردم می نمایانند، هنوز هم تن به حذف آن دسته از آیه های قرآن که مخالف کرامت انسان متمدن هست، نمیدهند. پس بر مسلمانان است که ازوجدان خود متابعت نموده و ازپیروی این خودعالم خوانده های اسلامی خودداری کنند، که این شرط عقل وانصاف است. از طرف دیگر، آیا موجب شرم وخجالت نیست که عده ای خودرا روشنفکران اسلامی نامیده و با پنهانکاری وپرده پوشیِ این احکام غیرانسانی، بخواهند این آئین ننگین ورسوا را با رنگ ولعاب روشنفکری به مردم نمایانده و برعمرچنین آئین ضد بشری بیافزایند؟ اگر این جمع خود روشنفکران و نواندیشان اسلامی ذره ای و فقط ذره ای غیرت وحمیت و انسانیت دروجودشان باشد، پس از خواندن این نوشته ازاین اعمال خدعه گرانه تبری جسته و از این منبعد دیگراز اسلام و مسلمانی دفاع نخواهند کرد. در این میان، ما را با آخوندها وملایان کاری نیست و این مردم هستند که در روز دادرسی حساب این جمع نامرد و ناانسان را دردادگاههای مردمی خواهند رسید. دیرخواهدبود ولی دورنیست!  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر